مددکاران اجتماعی و پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی در تعریف آسیب اجتماعی میگویند: هرگاه رفتاری در یک نظام اجتماعی به طور مشخص با هنجارهای اجتماعی در تعارض باشد و سبب کاهش یا از دست دادن کارایی و عملکرد مثبت فرد و خانواده شود یا گروههای اجتماعی دیگر را با اختلال مواجه کند، این پدیده آسیب اجتماعی محسوب میشود.
ارتقای کیفیت زندگی
با توجه به همین تعریف، پدیدههایی چون طلاق، کودکآزاری، خشونت خانگی، اعتیاد، فرار دختران و پسران از منزل، تنهایی سالمندان، تکدیگری و خودکشی جزو آسیبهای اجتماعی شناخته میشوند، اما یکی از مهمترین راهکارها در حوزه آسیبهای اجتماعی، توجه به سطوح مختلف پیشگیری است که در این میان اطلاعرسانی و آگاهسازی، از جایگاه ویژهای برخوردار است، زیرا برنامهریزی دقیق و مناسب در این سطح، گرایش افراد به آسیبهای اجتماعی را به حداقل میرساند و زمینه ارتقای کیفیت زندگی را فراهم میکند.
به دلیل گسترش تکنولوژی و نفوذ رسانهها در زندگی مردم، توجه به نقش رسانه در حوزه آسیبهای اجتماعی بسیار چشمگیر است. بیشک یکی از کارکردهای اصلی رسانههای جمعی، اطلاعرسانی از وقایعی است که در محیط اجتماعی رخ میدهد. رسالت رسانهها ایجاب میکند ابعاد، نوع و کیفیت شکسته شدن هنجارها و ارزشهای اجتماعی را منعکس کنند تا اعضای جامعه بتوانند با درک همه جانبه آنها، ضمن حفظ خود از ارتکاب انحرافات اجتماعی، از شکسته شدن ارزشهای جامعه جلوگیری کنند.
بر این اساس، یکی از وظایف و کارکردهای مهم رسانهها، آگاهسازی مردم نسبت به انحرافات اجتماعی و اطلاع رسانی عمومی است، اما باید قدم را به گونهای بردارد که منجر به سیاهنمایی و اغراق در آسیبها نشود.
پرهیز از سیاهیها
سعید جلالی، فیلمنامهنویس که در سریال تلویزیونی آوای باران به مشکلات کودکان کار و اینکه چطور آنها را مجبور به گدایی میکنند، پرداخته است، در پاسخ این سوال که چگونه رسانه ملی به عنوان یک رسانه فراگیر باید به ناهنجاریهای اجتماعی بپردازد که هم منجر به سیاهنمایی نشود و هم زنگ خطر برای خانوادهها باشد، به جامجم توضیح میدهد: وقتی صحبت از ناهنجاری اجتماعی میشود، فارغ از سریالهای اجتماعی است و باید نویسنده و نویسندگان درباره موضوع تحقیق و پژوهش لازم را انجام بدهند. نتیجه تحقیقات نشان خواهد داد، چطور و از چه زاویهای باید به ناهنجاریهای اجتماعی بپردازیم تا اثر نمایشی مملو از تلخی نباشد.
وی ادامه میدهد: پژوهش جدی در این موضوع به شما خواهد گفت، چطور با معضل اجتماعی برخورد کنید و اگر این کار انجام نشود، مسلما مسیر را به اشتباه خواهید رفت. برای طراحی چنین قصههایی با محوریت آسیبهای اجتماعی باید به نویسنده و نویسندگان فرصت لازم داده شود تا بتوانند زمان برای تحقیق داشته باشند که هم درباره مشکل حرف بزنند و هم اینکه قصه افت نکند و سیاهنمایی نباشد.
این فیلمنامهنویس با اشاره به سریال آوای باران میافزاید: من تجربه پرداختن به آسیبهای اجتماعی را در سریال آوای باران داشتم و باید تاکید کنم، تجربه طاقتفرسایی بود. ما با قصههایی روبهرو بودیم که بشدت تلخ و سیاه بود و اگر همان قصهها را به تصویر میکشیدیم، کار خیلی سیاه میشد. مخاطب به امید نیاز دارد.
وی عنوان میکند: اگر قرار باشد همه چیز سیاه باشد، مخاطبان افسرده میشوند و با توجه به تاثیرگذاری سریالهای نمایشی نباید فقط خشم و نا امیدی را به مخاطبان انتقال داد. ما حق نداریم حال مخاطب را صرفا با نشان دادن اتفاقات تلخ بد کنیم. به همین دلیل تاکید کردم باید تحقیق کنیم تا بدانیم از چه زاویهای به ناهنجاریهای اجتماعی بپردازیم.
همذات پنداری بیننده
بهرنگ توفیقی، کارگردان سریال پشتبام تهران است که چندی پیش، پخش این اثر از شبکه یک تمام شد. این سریال به ناهنجاریهای اجتماعی میپردازد. او معتقد است: بخش عمده پرداختن به ناهنجاریهای اجتماعی در مرحله فیلمنامه اتفاق میافتد. وقتی شما به عنوان کارگردان، فیلمنامه قرص و محکم داشته باشید که معضلات و ناهنجاریهای اجتماعی در خود قصه حل و طوری شخصیتپردازی شود که بیننده با آن همذاتپنداری کند، مسلما با خیال راحت هم کارگردانی خواهید کرد.
وی ادامه میدهد: این اتفاق خوب برای ما در سریال پشتبام تهران افتاد و مسبب این اتفاق خوب هم سعید نعمتالله بود که دور از شعارزدگی این کار را انجام داد و خیلی خوب در دل قصه، معضلات اجتماعی را قرار داده بود.
این کارگردان اشاره میکند: مبنای یک اثر هم فیلمنامه است. کارگردان اگر به درک و تقابل درست برسد و لحظات را بخوبی درک کرده باشد، میتواند فیلمنامه را در اجرا هم تاثیرگذار کند و با توجه به برداشتش از فیلمنامه میتواند قصه را ملموس و قابل باور کند تا پیام فیلمنامه هم درست به مخاطب انتقال داده شود. به نظرم سعید نعمتالله در این کار حرفهای است و میداند چطور به معضلات اجتماعی بپردازد. توفیقی تاکید میکند: زمانی حرفهایمان برای مخاطبان دلنشین خواهد شد که خیلی نرم، معضلات اجتماعی را در قالب قصه بیان کنیم. به همین دلیل، سعید نعمتالله خیلی شاعرانه و نرم در سریال پشتبام تهران به معضلات اجتماعی پرداخت.
بهره بردن از کمدی موقعیت
معصومه آشتیانیزاد، دبیر شورای خانواده رسانه ملی نیز درباره پرداختن به ناهنجاریهای اجتماعی در این سازمان به جامجم میگوید: ما در شورای خانواده سازمان مرتب در حال تدوین سیاستها و ساماندهی موضوع خانواده هستیم. در رسانه ملی باید منظر ایجابی داشته باشیم. میتوانیم معضلات و مشکلات حوزه خانواده را با روشهای ایجابی به مردم آموزش بدهیم که بدانند چطور با مشکلات روبهرو شوند. اگر دقت کرده باشید، حتی کشورهای غربی چندین سال است که سبک زندگی را تبلیغ میکنند و برای محقق شدن این کار از برنامههای کمدی موقعیت استفاده میکنند و روابط زندگی را نشان میدهند و از این طریق هم نشاط را به خانوادهها هدیه میکنند و هم رفتارهای صحیح را آموزش میدهند.
وی ادامه میدهد: سازندگان آثار نمایشی میتوانند از ژانرهای مختلف اعم از اجتماعی و طنز موقعیت استفاده کنند تا از این طریق خانوادهها را راهنمایی کنند. البته باید با دقت این کار را انجام بدهند، زیرا نشان دادن تلخیهای صرف درست نیست و باید هوشمندانه به این موضوع بپردازیم. ضربالمثلی با این مضمون داریم که ادب از که آموختی؟ از بیادبان. ما نباید از این ضربالمثل برای نشان دادن آسیبهای اجتماعی استفاده کنیم و همان طور که تاکید کردم، روش ایجابی جواب میدهد.
داستان یک دختر فراری
کمال تبریزی کارگردان سینما و تلویزیون، سریال تلویزیونی «دوران سرکشی» را سال 1380 ساخت و پاییز سال 1381 از شبکه تهران پخش شد. این سریال که هنوز هم نزد بسیاری از منتقدان جزو آثار شاخص در سریالسازی تلویزیون به حساب میآید، درباره خانم دکتری بود که رئیس یکی از خانههای ریحانه (پناهگاه دختران و زنان بیسرپرست) است. تا اینکه او درگیر ماجرای دختر نوجوان مجهولالهویهای (عاطفه نوری) میشود که دچار بیماری چند شخصیتی است. در جریان سرگذشت دخترک با نام روناک، مسائل و رویدادهای تلخی پدیدار میشود که ریشه در موقعیت اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی او دارد، مسائلی که دخترک را به آوارگی در کوچه و خیابان کشانده است و در مواجهه با افراد مختلف به چالشهای جدید و پیچیدهای سوق میدهد.
به موازات جریان این دختر نوجوان، مسائل دیگری نیز در ارتباط با شخصیتهای دیگر (ازجمله زندگی خانوادگی خود خانم دکتر) شکل میگیرد و مطرح میشود که غنای اثر را ارتقاء میبخشد.
فیلمنامه این اثر را علیرضا طالبزاده نوشته بود و او با درایت به بررسی مشکلات اجتماعی و رفتاری بلوغ در دختران پرداخت تا زنگ خطری برای خانوادهها باشد.
آوای بچههای خیابانی
«آوای باران» با بازی آزاده زارعی نام مجموعه تلویزیونی ایرانی به کارگردانی حسین سهیلیزاده است که از شبکه سه پخش شد. علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی با نگاهی تازه به بچههای خیابانی و زندگی اجتماعی کودکان بیسرپرست یک سریال جذاب و مخاطبپسند نوشتند. آوای باران با یک داستان محوری درباره طاها ریاحی و دخترش باران آغاز شد و با روایت ماجراهای متعدد به نقطهای رسید که مخاطب منتظر بازگشایی آخرین گره این داستان و ملاقات پدر و دختر بعد از بیست سال است.
داستان پرافت و خیز و و گرههای فکری که مجموعه فکری این سریال در آن توانستند ایجاد کنند باعث شد تا مخاطب را تا پایان داستان در کنجکاوی و انتظار نگه دارد. نویسندگان این اثر با تحقیقات جامعی که داشتند، توانستند با هوشمندی به زندگی کودکان کار و مشکلاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنند، بپردازند و بدون آن که سیاهنمایی کنند، مردم را با زندگی این بچهها آشنا کردند.
محروم از آغوش گرم خانواده
مجموعه تلویزیونی «مادرانه» ساخته جواد افشار با بازی لعیا زنگنه از منظر خانواده به ناهنجاریهای اجتماع نگاه کرد. این سریال که ماه رمضان از شبکه سه پخش شد، به آسیبشناسی نهاد خانواده به عنوان مهم ترین نهاد جامعه پرداخت تا از این منظر مهم ترین تهدیدهای جامعه علیه این نهاد و بهخصوص جوانان را بررسی و تصویر کند. مادرانه روایت زندگی خانوادهای بود که نمونه آن را میتوان در همه شهرهای بزرگ و کوچک دید. خانوادهای از هم پاشیده، پدر و مادری که به دلایلی جدا از همدیگر زندگی میکنند و مشکلات ناشی از این دوری که روی تک تک اعضای خانواده تاثیرات منفی میگذارد. خانوادهای که در آن، پدر، یک سوئیت جداگانه در منزل دارد و دور از فرزندانش زندگی میکند و مادر هم طلاق گرفته و به خارج از کشور رفته است. در این میان خانواده اهمیت کمتری دارد و فرزندان هم هر کدام در اتاقهای خود به دور از مهر و محبت والدین هر کاری که دلشان میخواهد انجام میدهند، چون نظارت و رسیدگی والدین را بالای سر خود احساس نمیکنند.
در این میان فرزندان محروم از آغوش گرم خانواده ناچارند برای حل و فصل مشکلات خود به خیابان و کوچه پناه ببرند یا به اجتماع بیرحمی که در آن چیزی جز اعتیاد، بیماری و خشونت در انتظار آنها نیست. این ملودرام خانوادگی تلاش کرد تا بتواند نگاهی به معضلات اجتماعی امروز جامعه داشته باشد.
زمانه و واقعیات اجتماعی
علیرضا کاظمیپور و سعید جلالی با نگارش فیلمنامه «زمانه» هم نگاهی متفاوت به ناهنجاریهای اجتماعی داشتند و همین نگاه باعث شد تا حسن فتحی هم در کارگردانی از دریچه تازهای به معضلات اجتماعی بپردازد. این مجموعه با نگاهی به مفاهیم مختلف، زشتیها و کارهای ناپسند را نشان میداد. در مجموعه زمانه با بازی پریناز ایزدیار حکایت متفاوتی از مفاهیمی همچون عشق، نفرت و انتقام به تصویر کشیده شد و سریال بخوبی موفق شد مخاطب را با خود همراه کرده و مورد تحسین همزمان مخاطبان و منتقدان قرار گیرد. این سریال همچنین از معدود آثاری بود که به آسیبشناسی طبقات ثروتمند پرداخت. از سوی دیگر فقط به ظواهر نمیپرداخت و به زمینهها و علل دچار شدن این قشر از جامعه در باتلاقی که ساخته بودند هم میپرداخت و میتوان گفت این از ویژگیهای این سریال بود. مخاطبان در این سریال شاهد شخصیتهای مختلف اعم از کارخانهدار مغرور و ظالم، عشق مثلثی، خانواده متمولی که وصلت با یک خانواده فقیر را مایه ننگ خود میدانند، خانواده فقیری که شرافتمندانه زندگی میکنند، جوانی که به دلیل مشکلات اجتماعی و اقتصادی معتاد میشود و... بودند.
فاطمه عودباشی - رادیو و تلویزیون
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد