چند عامل در اتخاذ این رویکرد موثر بوده است:
نخست اینکه در جریان مسائل مربوط به بحران سوریه، بحث تفکیک گروههای تروریستی از غیر تروریستی به میان آمد و این در حالی بود که مطابق استانداردهای بینالمللی همه گروههای مورد حمایت عربستان در سوریه در رده گروههای تروریستی قرار میگیرند که در این صورت عربستان یکی از مهمترین اهرمهای پیشبرد سیاست براندازی خود را در سوریه از دست میدهد.
بر این اساس عربستان و امارات در پی این بودند تا با قرار دادن حزبالله در رده گروههای تروریستی خلأ ناشی از قرار گرفتن گروههای تکفیری در فهرست را پرکنند و مانع از تغییر موازنه به ضرر خود شده و پوشش جدید برای گروههای تکفیری فراهم کنند به گونهای که یا از تمرکز حملات علیه این گروهها در سوریه جلوگیری کنند یا در صورت ادامه این حملات، حزب الله و گروههای مقاومت را نیز در سیبل حملات جدید قرار داده و اسرائیل را به انجام حملات جدید در لبنان و فلسطین تحریک کنند.
دوم اینکه در دکترین جدید رژیم صهیونیستی گروههای مقاومت در اولویت اول تهدیدهای تلآویو قرار گرفته است.
چند عامل در شکلگیری این ذهنیت موثر بوده است: نخست اینکه ارتشهای عربی به طور معناداری یکی پس از دیگری تضعیف و در مواردی متلاشی شدند اما در مقابل حزبالله نهتنها بزرگترین شکست را بر ارتش این رژیم وارد کرد بلکه از جنگ سوریه نیز سربلند بیرون آمد. از همه مهمتر اینکه جنگ سوریه و شکست طرح براندازی موجب شد جبهه جدیدی در جولان علیه این رژیم باز شود.
بر این اساس، این رژیم به شدت از اینکه جنگ سوریه با پیروزی محور مقاومت پایان یابد دچار وحشت شده است.
بر این اساس میتوان گفت همه توطئههای عربستان علیه لبنان و حزبالله با هماهنگی این رژیم صورت گرفته و همانند طرح براندازی در سوریه از یک اتاق فکر مشترک بیرون آمده و این اقدامات نشان میدهد که چگونه عربستان و دیگر کشورهای عربی همپیمان این کشور به مجری اهداف و سیاستهای رژیم صهیونیستی تبدیل شدهاند.
از این دید کاملا ارتباط معناداری بین عادیسازی روابط ریاض ـ ابوظبی با تلآویو و تشدید اقدامات ضدصلح اسرائیل در خاورمیانه و سرزمینهای اشغالی وجود دارد.
احمد کاظمزاده - کارشناس خاورمیانه
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد