از فعالیتهای بحرانی میتوان به مجموعه کلاه قرمزی (صداپیشه عروسک ببعی و آقای همساده) و استاد همهچیدون اشاره کرد.
آخرین کار وی نیز در صداپیشگی و دوبله همین جنابخان خندوانه است. بحرانی دارای مدرک لیسانس بازیگری از دانشگاه تهران و مدرک کارشناسی ارشد کارگردانی از دانشگاه تربیت مدرس است.
وی از سال ۱۳۸۰ وارد تلویزیون شد و اکثر کارهایش برای گروه سنی کودک و عروسکی بوده است. علاقه بحرانی به نمایش عروسکی از جشنوارههای تئاتر عروسکی دانشجویی آغاز شد. او که در آن دوران چند کار در این زمینه داشت، با گذر زمان به این موضوع علاقهمند شد.
سال ۱۳۸۰ مریم سعادت که داور یکی از این جشنوارهها بود، کار او را پسندید و از بحرانی برای کار در یک برنامه تلویزیونی دعوت کرد.
از همان زمان فعالیت او در این مسیر جدی شد. وی همچنین در فیلم «طبقه حساس» به کارگردانی کمال تبریزی به عنوان بازیگر حضور داشته است.
به همین بهانه برای ویژهنامه نوروز به سراغ او رفتیم تا بیشتر با روحیات این هنرمند آشنا شویم.
برای شروع بگویید با توجه به اینکه عروسک جنابخان به محبوبیت زیادی بین مردم رسیده، آیا امکان دارد مستقل شود و جداگانه برنامه داشته باشد؟
جای درست جنابخان همین جایی است که الان هست. به نظرم همه عوامل دست به دست هم دادند تا برنامه خوب خندوانه شکل بگیرد. در این برنامه کارگردان، مجری، پارتنرها و عوامل پشت دوربین خوب هستند و در کنار آنها تماشاگرانی حضور دارند که به جنابخان انرژی میدهند. مجموع شرایط باعث شد جنابخان درست سر جای خودش باشد و خوب بازی کند. تصور من این است که جای درستش اینجاست.
تا چه میزان موفقیت جنابخان مرهون انرژیهای مثبتی است که از تماشاگران دریافت میکند؟
حضور تماشاگران در خندوانه کمک زیادی به جنابخان کرده است تا کارش را درست انجام بدهد. به نظرم مخاطبان حاضر در برنامه خیلی موثر هستند.
کاراکتر جنابخان در مجموعه کوچه مروارید شکل گرفت. آیا در آن زمان فکر میکردید این شخصیت عروسکی تا این میزان به محبوبیت برسد؟
حقیقتش را بگویم نه فکر نمیکردم. کوچه مروارید برای کودکان ساخته میشد و به همین دلیل دامنه شوخیها در این برنامه محدود بود. بنابراین ما هم باید محدودیتهایی را رعایت میکردیم، اما خندوانه برای بزرگسالان ساخته میشود و اصولا برنامهای برای شاد کردن و خنداندن مردم است. ضمن اینکه دامنه شوخیها هم گستردهتر بود. در این برنامه جنابخان بهتر توانست بازیگری کند. در مجموع در آن زمان اصلا تصور نمیکردم جنابخان بتواند تا این میزان محبوب و مشهور شود.
الان فکر میکنید جنابخان بازیگر خوبی است؟
به نظرم جنابخان لبوفروش خوبی است.
حالا چرا لبوفروشی را برای این کاراکتر انتخاب کردید؟
به هر حال هرکس شغلی دارد. این هم شغل جنابخان است.
یعنی دلیل خاصی داشت که شما این شغل را برای جنابخان انتخاب کردید؟
به هر حال کاراکتر جنابخان جنوبی است. در ابتدا پیشنهاد دادیم شغلاش فروشندگی و دورهگردی باشد و مسلما هم باید فروشندگی سمبوسه و فلافل را انتخاب میکردیم، اما چون نمیخواستیم شغل تکراری باشد، به سراغ لبوفروشی رفتیم.
به غیر از لبوفروشی به چیز دیگری هم فکر کردید؟
نه، فکر نمیکنم.
پس جنوبی بودنش با لبوفروشی ارتباط نداشت؟
قاعدتا لبوفرشی شغل اختصاصی در منطقه یا جغرافیای خاصی نیست!
با توجه به اینکه جنابخان در هر فصل از برنامه خندوانه پختهتر میشود، الان چه سنی را میتوان برایش در نظر گرفت؟
من و عوامل نباید به این سوال پاسخ بدهیم. به نظرم اینطور بهتر است. البته خودم هم دقیق نمیدانم و ترجیح میدهم اینطور فکر کنم تا ذهنم برای خلق یک اتفاق تازهتر باز باشد، اما معتقدم تماشاگران میتوانند در اینباره آزادانه فکر کنند و هر طور دوست دارند سن جنابخان را تصور کنند. این اتفاق درستتری است.
پس سن و سال جنابخان را بهعهده تماشاگران گذاشتید؟
بله و ترجیح میدهم اینطور باشد.
هیچ وقت هم کنجکاو نشدید بدانید سن و سالش چقدر است؟
مسلما به این مساله فکر کردم، اما ترجیح میدهم پاسخی ندهم.
کار عوامل سازنده یک برنامه با محبوبیت عروسک سختتر میشود. آیا نگران این مساله هستید که جنابخان به تکرار و روزمرگی بیفتد؟
من برای تکتک برنامههای جنابخان در خندوانه نگران هستم. قبل و بعد از اجرا و حتی بعد از ضبط برنامه هم نگران هستم و هم اینکه التهاب دارم. بعد از ضبط هم کنار میز تدوین مینشینم. در مجموع بعد از 15 ، 16 سال کار کردن هرگز کارم عادی نشده و همیشه نگران تکرار هستم.
شاید باورتان نشود، اما شبهای قبل از اجرای جنابخان هم درست نمیخوابم. حال شما تصور کنید با توجه به اینکه جنابخان به این میزان محبوبیت دست پیدا کرد، مسلما نگرانی من هم بیشتر شده است. برای اینکه این عروسک به تکرار نرسد، در فصل جدید برنامه خندوانه به دنبال اتفاقات تازهتر هستیم. البته چارچوب شخصیت را حفظ کرده و اتفاقات تازه را به کار اضافه میکنیم.
نگرانی بیش از اندازه شما برایتان آزاردهنده نیست؟ با این تعریف فکر میکنم همیشه ذهن شما درگیر است؟
حتما اینطور است، اما لذت توام با سختی و رنج است. فکر میکنم در آثاری که خلق هنری وجود داشته باشد، حتما خالق نگرانیهای خودش را دارد. به عنوان نمونه یک نقاش هم برای خلق تابلویش نگران است یا نویسندهای که میخواهد داستان بنویسد با این مساله درگیر است، حتی گاهی این التهابها وارد زندگی شخصی فرد هم میشود و من هم مستثنی از این قاعده نیستم، ولی این سختی لذتبخش است.
قبل از اینکه شخصیت جنابخان را خلق کنید، آیا نمونه او را در افراد جامعه و دوستانتان دیده بودید که بخواهید الهام بگیرید؟
فرد بخصوص نه، اما جنابخان جنوبی است و من هم دوستان جنوبی خیلی خوبی دارم و حتما برداشتهایی از رفتارهای آنها داشتم، ولی اینکه الگوی خاص یا فرد خاصی داشته باشم، باید تاکید کنم که ندارم.
جنوبی بودن جنابخان به پیشنهاد خودتان بود؟
بله، در شروع اتاق فکر کوچه مروارید این پیشنهاد را دادم.
چرا؟
به دلیل اینکه جنوبیها خیلی با حال هستند. لهجه زیبا و موسیقی فوقالعادهای دارند. به نظرم کاراکتر جنابخان این طور جذابتر میشد.
اما خودتان شیرازی هستید، چرا لهجه شیرازی را برای جنابخان انتخاب نکردید که به آن بیشتر مسلط هستید؟
چون قبلا در برنامه کلاه قرمزی کاراکتر
آقای همساده را شیرازی گفته بودم و کارهایی که لازم بود برای این کاراکتر عروسکی خلق کرده بودم و دلم نمیخواست تکرار کنم.
پیشنهاد نشده مثل کلاه قرمزی یک فیلم سینمایی هم با جنابخان ساخته شود؟
مسلما ما هم مثل همه شما به این مساله فکر کردیم، اما اینکه اتفاقی افتاده باشد یا قدمی برداشته باشیم، نه فعلا در مرحله فکر است.
پس به مرحله اجرا نرسیده است؟
نه، هنوز اجرایی نشده است.
یکی از ویژگیهای شما در صداپیشگی بده و بستانهای بداههای است که در کار دارید و اینکه متکی به متن نیستید. آیا تاکنون پیش آمده که خودتان بداهه حرفی بزنید و بعد بخندید؟
بله، درست میگویید بیشتر دیالوگهای جنابخان بداهه است و با پارتنرها شکل میگیرد. باید تاکید کنم که رامبد جوان خیلی پارتنر خوبی است و خیلی خوب هم با عروسک بازی میکند. خیلی کم پیش میآید بازیگری تا این اندازه با عروسک راحت بازی کند، حتی بازیگران حرفهای هم در این کار خبره نیستند، اما رامبد در مواجهه با عروسک عالی است. همیشه یک خط داستانی در ذهن داریم، اما بقیه موارد بداهه است. البته از دوستانم مشاوره میگیرم، اما آخرین اتفاقات در لحظه پیش میآید. در ارتباط با سوال شما باید بگویم که چون هنگام اجرا روی خیلی چیزها متمرکز هستم، باید حواسم به دیالوگها، واکنشهای رامبد، تماشاگران و حرف مهمانان باشد و ضمن اینکه دو ساز کوبهای برنامه را هم خودم میزنم، بنابراین خیلی کم پیش میآید که بخندم، اما روزی که سامان گلریز مهمان برنامه بود، جنابخان یک حرف بیربط با مضمون اینکه عموی من هم تو پمپبنزین کار کرده، زد که همه خندیدیم.
انجام این همه کار هنگام برنامه برایتان سخت نیست؟
به هر حال هر کاری سختیهای خودش را دارد.
اگر پارتنرتان به غیر از رامبد جوان، فرد دیگری بود، فکر میکردید بتوانید تا این اندازه موفق شوید؟
تصورم این است که رامبد بهترین است.
تا به حال به فرد دیگری هم فکر کردهاید؟
به نظرم این زوج و ترکیب جواب داده است. تصورم این است که این زوج در برخورد با خیلی از کاراکترهای دیگر جواب میدهند. میتوان این زوج را حفظ کرد و کنارشان کاراکترهای دیگر اضافه کرد. این اتفاق خوبی است.
شما تا امروز کارهای متنوعی انجام دادهاید، اما میخواهم بدانم دنیای بچهها برایتان جذاب است یا بزرگترها؟
خیلی برایم فرقی نمیکند. پاسخ کلیشهای این است که بگویم دنیای بچهها جذاب است و پاسخ صادقانه اینکه برایم فرق نمیکند و دنیای بزرگترها به اندازه دنیای کوچکترها جواب میدهد.
اگر همزمان یک کار کودک و بزرگسال به شما پیشنهاد شود، کدام یک اولویت دارد؟
بستگی به نوع کار و شرایط دارد. حتما به جزئیات توجه میکنم و اینکه کجا حالم بهتر است.
شما خالق صدای خیلی از عروسکها بودید. اگر قرار باشد یکی از آنها را انتخاب کنید که از اجرایش خیلی لذت میبرید، کدام را خواهید گفت؟
پاسخی ندارم. اگر هم داشته باشم، بهتر است همیشه در دل محمد بحرانی باقی بماند.
بهترین آرزویی که برای جنابخان دارید، چیست؟
امیدوارم جنابخان تا زمانی کار کند که مردم دوستش داشته باشند، کسی از دستش خسته و ناراحت نشود. ضمن اینکه هیچ وقت هم تکراری نشود. اگر روزی این اتفاق بیفتد، بهتر است برود سر خانه و زندگیاش!
فکر میکنید روزی به اینجا برسد که برود
سر خانه و زندگیاش؟
نمیدانم. انشاءالله برود. به هر حال جنابخان هم دل دارد و امیدوارم به هر چه دوست دارد، برسد.
موافقید چند تا سوال نوروزی هم از شما بپرسم؟
بله، بفرمایید.
شنیدن نام سفره هفتسین چقدر برایتان خاطرهانگیز است؟
من خوراکیهای عید را بیشتر از همه چیز دوست دارم.
اگر قرار باشد بین خوراکیهای سفره هفتسین سیب، سنجد، شیرینی و... یکی را انتخاب کنید، کدام را خواهید گفت؟
(با خنده) من اصلا سیب دوست ندارم و میوه مورد علاقهام نیست. فکر نمیکنم تا الان کسی به من سیب تعارف کرده باشد و من برداشته باشم، اما برعکس عاشق خیار هستم. اگر قرار باشد بین خوراکیهای سفره هفتسین یک چیز را انتخاب کنم، حتما سنجد خواهد بود. معمولا مردم در نوروز سراغ سنجد میروند و خیلی هم خوب است. سکه سر سفره هفتسین اگر طلا باشد، خیلی بیشتر دوست خواهم داشت.
آیا تا به حال شده سکه طلا عیدی بگیرید؟
(با خنده) نه!
سکه طلا عیدی دادهاید؟
نه خانم! ما آنقدر پولدار نیستیم که سکه طلا بدهیم!
اولین جایی که بعد از نوروز عید دیدنی میروید، کجاست؟
در این پنج سال اخیر عید نداشتم و مرتب سر ضبط کلاه قرمزی بودم، اما اگر سر کار نباشم، ترجیح میدهم شیراز بروم و کنار پدر و مادرم باشم.
پس در این پنج سال با جمع عروسکها نوروز را جشن گرفتید؟
بله، فقط یک تا دو ساعت برای سال تحویل تعطیل بودیم و بقیه روزها سر کار بودیم.
این را دوست داشتید یا نداشتید؟
هم حال میدهد که مردم با دیدن کار لذت میبرند و هم اینکه پیش خانواده نیستی، ناراحتکننده است. اما عید را خیلی دوست دارم، چون میتوان خوابید، کارتون دید و به دیدن اقوام رفت.
فکر میکنم با این تعریف عاشق تعطیلات هستید؟
من عاشق تعطیلات هستم و مناسبتش هم فرقی نمیکند. از تعطیلات خیلی کیف میکنم. از بچگی هم عاشق تابستان و ایام عید بودم و از پیک نوروزی هم واقعا بدم میآمد.
الان خوشحال هستید که پیک نوروزی ندارید؟!
(با خنده) بله، خیلی خوشحالم که دیگر اول مهر هم مدرسه نمیروم!
وقتی برای سال تحویل خانه هستید، ذهنتان باز هم سمت کار است؟
نه، در آن لحظه ذهنم هم در خانه است. اتفاقا لحظهای که گفته میشود آغاز سال... را خیلی دوست دارم، چون سال تحویل ما همزمان با شروع بهار است و ما ایرانیها بهترین و درستترین عید را داریم.
الان هم عیدی میگیرید؟
از پدر و مادرم گاهی عیدی میگیرم البته اگر شیراز باشم. تهیهکننده کلاه قرمزی هم هر سال سررسید کلاه قرمزی را به ما عیدی میدهد تا یادگاری بماند، اما خیلی عیدی نمیگیرم و بقیه توقع دارند به آنها عیدی بدهم. شرایط خیلی سخت شده است. (با خنده)
چی عیدی میدهید؟
پول، چون خودم هم بچه بودم دوست داشتم پول عیدی بگیرم. الان هم بچهها پول دوست دارند.
به بزرگترها هم عیدی میدهید؟
نه بابا چه خبره که به بزرگترها عیدی بدهم!
منظورم خواهرزاده و برادرزادهها هستند که دانشگاهی هستند.
بله، اگر پیششان باشم حتما عیدی میدهم.
و صحبت پایانی؟
اگر جنابخان و بقیه عروسکها مردم را خوشحال کردند، از آنها میخواهم برایمان دعا کنند.
فاطمه عودباشی - ویژهنامه نوروز 95 جام جم
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد