سروان میری در مسیر سالن تیراندازی بود که یکی از همکارانش دوان دوان خود را به او رساند و گفت: یکی از بازیگران خودکشی کرده است. سرهنگ گفت: سریع به آنجا برو و موضوع را بررسی کن. گزارش کار را به صورت تلفنی به سرهنگ اطلاع بده.
کارآگاه آدرس خانه را گرفت و راهی آنجا شد. حادثه در یکی از محلههای شمالی تهران رخ داده بود. سروان باید از جنوب تهران خود را به آنجا میرساند. به همین دلیل تصمیم گرفت از بزرگراه برود تا زودتر به مقصد برسد. وقتی مقابل برج گل رسید ساعت 11 و 30 دقیقه را نشان میداد. با راهنمایی سرباز کلانتری به آپارتمان مورد نظر رسید. آسانسور آنقدر سریع حرکت کرد که سرباز جوان نتوانست حرفی از پرونده بزند.
تعدادی از اهالی در راهرو جمع شده بودند. سروان از سرباز کلانتری خواست آنجا را خلوت کند. رئیس کلانتری که در محل حضور داشت با مشاهده کارآگاه به استقبالش رفت و گفت: امروز ساعت ده صبح به ما اعلام کردند «نادر» که از بازیگران سرشناس در خانه اش خودکشی کرده است. سریع خودم همراه تیم تجسس به اینجا آمدیم. جسد مرد جوان روی مبل قرار داشت. در کنارش هم یک قوطی خالی قرص بود. هیچ آثاری از به هم ریختگی و ورود به زور هم در محل دیده نمیشد.
چه کسی جسد را پیدا کرده است؟
همسر نادر. آنطور که در تحقیقات اولیه گفته، نادر با او تماس میگیرد و میگوید قصد خودکشی دارد. زن جوان هم سریع خود را به اینجا رسانده و با جسد شوهرش روبهرو شده بود. وضعیت او مساعد نیست و نتوانستیم تحقیقات بیشتری انجام بدهیم.
سروان به بررسی خانه پرداخت. جسد روی مبل قرار داشت و دکتر جنایی در حال معاینه اولیه بود. سبک چیدمان خانه کلاسیک بود و آثاری از بههمریختگی در آن دیده نمیشد. در اتاق خواب نیز یک گوشی تلفن همراه روی تخت بود که آخرین تماس ساعت ده با سولماز بود.
سروان با بررسیهای مقدماتی، از رئیس کلانتری خواست سولماز را برای تکمیل تحقیقات به اتاق بیاورد تا از او بازجویی کند. زن جوان بیتابی میکرد.
همسرتان مشکل روحی داشت؟
مشکل که نه، اما این اواخر کمی افسرده شده بود.
برای همین خودکشی کرد؟
نمیدانم.
چطور متوجه خودکشی همسرتان شدید؟
ساعت ده صبح نادر در حالی که به سختی حرف میزد با من تماس گرفت و با صدایی بریده گفت: «دیگر نفسهای آخرم است. از زندگی خسته شدهام.» بعد هم دیگر حرف نزد و صدای افتادن گوشی آمد. ابتدا فکر کردم شوخی کرده است. بعد از چند دقیقه دیدم زنگ نزد، نگران شدم، چند بار با تلفن همراهش تماس گرفتم که پاسخگو نبود. سریع خود را به خانه رساندم و با جسد او روبهرو شدم. نادر با خوردن قرص به زندگیاش پایان داده بود.
تا به حال از خودکشی حرف زده بود؟
به شوخی بله، اما فکر نمیکردم جدی باشد...
صدای جیغ و فریاد زن میانسالی سکوت خانه را شکست. سروان و سولماز از خانه خارج شدند. مادر نادر بالای سر پسرش بیتابی میکرد. با مشاهده سولماز به سمت او آمد و گفت: به هدفت رسیدی. بالاخره پسرم را از سر راه برداشتی.
سروان مادر نادر را آرام کرد. زن میانسال کمی که آرام شد، گفت: سولماز دوست داشت از ایران برود. بالاخره هم کاری کرد پسرم خودکشی کند.
کارآگاه قبل از اینکه با سروان صحبت کند، سراغ پزشک جنایی رفت. دکتر صالحی در گزارش خود گفت: حدود پنج ساعت از مرگ میگذرد و مسمومیت دارویی علت مرگ است.
سروان با سرهنگ تماس گرفت و در گزارش خود سولماز را قاتل معرفی کرد و گفت: زن جوان برای صحنه سازی قصد داشته مرگ آقای بازیگر را خودکشی نشان دهد.
پاسخ معمای پلیسی قتل دختر سرایدار
سروان میری با اشاره به دو دلیل قاتل را معرفی کرد.
1- قتل ساعت 4 اتفاق افتاده و قاتل و مقتول با هم درگیر شده بودند پس سالار باید متوجه میشد.
2- تشخیص رنگ چشمهای یک نفر از فاصله بسیار دور ممکن نیست، معلوم شد که سالار دروغ میگوید.
در مسابقه شماره گذشته 2548 نفر شرکت کرده بودند که 352 نفر پاسخ صحیح دادهاند. از میان پاسخهای صحیح ژیلا اشکترابی از خوانسار و مراد کافی از رشت به قید قرعه برنده شدهاند.
شما خوانندگان با اشاره به دو دلیل کارآگاه برای کشف راز قتل در مسابقه معمای پلیسی شرکت کرده و پاسخ خود را همراه نام و نام خانوادگی به شماره 300011224 پیامک کنید.
وحید شکری / ضمیمه تپش
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد