به گزارش جام جم سیما، او نوشت:
تصویربردارم می گفت همین یک کارمان مانده بود.راست می گفت.رفته بودیم صد و پنجاه متر زیر زمین.
ما در دل یک معدن ذغال سنگ بودیم.مسوول معدن مدام جو می داد.یعنی تا می آمدیم از کارگرها بپرسیم که اوضاعتان چطور است می گفت:"آقا بریم اینجا یک وقت ریزش میکنه"! تقریبا هروقت کارگری زبان می گشود که از سر درون بگوید یک جا در تخیل رییس داشت ریزش می کرد و ما هم می گرخیدیم که نکند مدفون شویم و زود محل را ترک می کردیم.
کارگرهای معدن اگر انفجاری رخ ندهد،اگر سیگاری نباشند،اگر دچار خفگی نشوند و دهها اما و اگر دیگر،باز هم کمتر از پنجاه سال عمر می کنند.
دلیلش هم ذرات ذغالند که وارد ریه هایشان می شود و زود می میرند.
یادم هست چند سال پیش در مستندی به نام معدن پابدانای کرمان،از هرآنکس که دستش می رسد خواستم لااقل یک لیوان شیر به این بچه ها بدهند.حتی با وزیر کار وقت صحبت می کردیم و خبر نداشت همین یک لیوان شیر چقدر می تواند به سلامت جسمی و افزایش عمر و روحیه اینها کمک کند.تلفن را برداشت و دستور داد.امیدوارم مشکلشان حل شده باشد.
کارگرهای معدن،همان هایی که گاهی مدتها خورشید را نمی بینند و برای لقمه ای نان حلال چه ها می کشند و گاهی سختی کار هم در فیش حقوقشان نمی آید اما خیلی بامعرفت تر از آنی هستند که گمانش را بری.راست می گویند که معدن "مرد" می سازد.
من با ارزش ترین هدیه دوران کاری ام را تا الان از همانها گرفتم.وقتی با دست های سیاهشان یادگاری نوشتند.نوشتند ممنون به معدن ما آمدید.قابش کردم زدم روی دیواراتاقم.
قاب روی دیوار جا مانده ایران.من ولی رازهای سخت کار کردن در مدار صفر درجه را با تمام مختصات غیر قابل باورش برای برخی ها،با خودم "اینجا" آورده ام
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد