
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
سلطانیان از دوران کودکی در تئاتر، بازیگری را تجربه کرده و با بازی در فیلم بایکوت پا به دنیای سینما گذاشته است و در ادامه در فیلمهایی مانند بایسیکلران، اسکادران عشق، دستفروش، افسون و... بازی کرده است. با حاکم شدن جریان ستارهسازی در سینما در دو دهه اخیر مخاطبان بیشتر او را به واسطه نقشهایی که در تلویزیون بازی کرده است، میشناسند آثاری چون وضعیت سفید، مرد هزار چهره، یوسف پیامبر، رستگاران و ستایش. او بازیگری است که شمایل مختلف و متنوعی از نقش پدری مهربان و دلسوز را به شکل هنرمندانهای به تصویر در آورده است. با این بازیگر پیشکسوت به بهانه بازپخش سریال مرد هزار چهره گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
چگونه برای بازی در مرد هزار چهره دعوت شدید؟
همیشه سریالهای مهران مدیری را به همراه خانواده دنبال می کردم و علاقه داشتم با او تجربه همکاری داشته باشم و موقعی که از طرف ایشان دعوت شدم گفتم که سبک بازیگریم با سبک بازیگری کارهایشان همخوان نیست. مدیری گفت مرد هزار چهره و سیستم بازیگریش با سایر کارهای قبلی متفاوت است و من میتوانم موفق باشم و در تیم بازیگری مرد هزار چهره بازیگرانی مثل بازغی، خمسه، فلاحیپور و اکرم محمدی حضور دارند که اولین تجربه همکاریشان با اوست.
روز اول کار چه حس و حالی داشتید؟
با توجه به داستان و مضمون کار خیلی زود با کار اخت شدم و مشکلی با نقش نداشتم. مهران مدیری در شروع کار دو نقش دکتر بزرگ خانواده و سروان ریاحی را به من پیشنهاد داد و من گفتم بازی در نقش پزشک مناسب فیزیک و چهره من نیست و نقش سرگرد ریاحی را بازی کردم.
سرگرد ریاحی را چگونه دیدید؟
مردی قانونمند، اهل زندگی و خانواده که عاشق کارش است و ایفای نقش آدمهای نظامی به هر حال مثل لبه دو تیغ است که میتواند برخی از مواقع چالشبرانگیز باشد.، اما شخصیتپردازی درست باعث شد چهره مناسبی از یک افسر نیروی انتظامی در سریال ارائه شود و چند افسر نیروی انتظامی که در کار به عنوان مشاور نظامی حضور داشتند تصور کرده بودند من واقعا نظامی هستم.
قبلا هم نقش آدمهای نظامی را بازی کرده بودید؟
در سریالی به کارگردانی رحمان رضایی نقش یک استوار نیروی انتظامی را بازی کرده بودم.
چقدر از تجربیات سالهایی که در جبهه حضور داشتید برای ایفای این نقش استفاده کردید؟
تجربه سالهای جنگ و رفتن خدمت سربازی خیلی به من کمک کرد و از تجربیات دوستان نیروی انتظامی هم کمک گرفتم.
خاطرهای از بازی در سریال مرد هزار چهره دارید؟
یکی از خاطراتم مربوط به زمان تصویربرداری این سریال است. گاهی حد فاصل بین صحنههای فیلمبرداری در گوشهای سیگاری میکشیدیم و تا مهران مدیری فرمان فیلمبرداری میداد ، سریع سیگارم را خاموش کردم . او موقعی احترام من را به کار دید روبه دیگر عوامل گفت از ایشان احترام و ادب را یاد بگیرید با وجودی که دور از صحنه فیلمبرداری هستند سیگارشان را خاموش میکنند، اما به برخی از شماها باید ده بار تقاضای چنین کاری را بدهم.
در چه سن و سالی احساس کردید بازیگری برایتان جذابیت دارد؟
دوران تحصیل در دبستان و کلاس ششم تئاتری در مدرسه اجرا شد ومن هم بدون اینکه از تئاتر شناختی داشته باشم در آن نقش یک پیرمرد هفتاد ساله را با گریم بازی کردم و از آن بعد بازیگری برایم جدی شد.
خانواده شما با کارهای هنری موافق بودند؟
نه، خانوادهای مذهبی داشتم و سینما رفتن در خانه ما ممنوع بود. هر کسی که در خانواده کار خلاف و بدی میکرد پدرم به او میگفت رفتهای سینما که این کارها را یاد گرفته ای. 50سال قبل اکثر کرمانشاهیها چنین عقیدهای داشتند.
کی برای اولین بار به سینما رفتید؟
در سیزده سالگی و همراه یکی از دوستانم یواشکی سینما رفتیم و جادوی سینما من را تسخیر کرد و بعد ازآن با نگاتیوهای بدون مصرف دستگاه نمایش فیلم درست میکردم یا در دفتر میچسباندم و این دفترها چیز باارزشی برایم محسوب میشد.
از چه موقعی وارد فعالیت جدی هنری شدید؟
در دوران دبیرستان (ابنسینا) مدام تئاتر بازی میکردم و چند نمایشنامه نوشتم که مورد تشویق قرار گرفت و در ادامه جذب چند گروه حرفهای تئاتری در کرمانشاه شدم.
دستمزد میگرفتید ؟
نه، از پول خبری نبود. مهر 49 مرکز هنرهای تئاتر دراماتیک دایر شد وآتش تقیپور در یک دوره یک ساله به جوانها تئاتر میآموخت و از آن به بعد با فعالیتهای تئاتری در تهران ارتباط پیدا کردم و سالهای بعد در دانشکده هنرهای زیبا به تحصیل پرداختم و در کار بزرگانی مثل استاد سمندریان در نمایش کرگدن بازی کردم.
کی ازدواج کردید؟
قبل از رفتن به سربازی در بیست سالگی ازدواج کردم. آن موقع ازدواج راحت بود و در زمان دانشجویی هم کارهایی مثل چایفروشی، روزنامهفروشی و... میکردم.
فعالیت جدی هنریتان در حوزه هنری شروع شد؟
بله، سال 58 مرحوم فرجالله سلحشور و بهزاد بهزادپور نمایش شب آخر را در دانشگاه ما اجرا کردند. در حین اجرا دانشجویان مدام اذیت میکردند و حرف میزدند. من عصبانی شدم و به بچهها تشر زدم و چون سن و سالم از بچهها بیشتر بود از من حرفشنوی داشتند و اوضاع آرام شد. بعد از خاتمه اجرا پشت صحنه رفتم و دوستان من را به حوزه دعوت کردند و در آن دوران به واسطه انقلاب فرهنگی دانشگاه تعطیل بود و من کار میکردم بنابراین به حوزه نرفتم. با محمد کاسبی از دوران تحصیل آشنایی داشتم و من را دوباره به حوزه دعوت کرد و قرار بود در فیلمی به دعوت مجید مجیدی بازی کنم که فیلم ساخته نشد و رابطه ما شکل گرفت و در فیلم شکار شکارچی و در ادامه زنگها بازی کردم.
با حاتمیکیا چگونه آشنا شدید ؟
بعد از بازی در زنگها و اکران موفقش، به چهرهای معروف تبدیل شدم و مدام از من دعوت میشد، اما در کارهای بیرون حوزه بازی نمیکردم و آن سالها کارمند وزارت ارشاد بودم . در آن سالها چند فیلمنامه کوتاهم در هفته نامه سروش به چاپ رسیده بود و ابراهیم حاتمیکیا تمایل پیدا کرد بر اساس یکی از این داستانها فیلمی بسازد که امکان ساخت فیلم مهیا نشد و آشنایی ما تا حضورم در دیدهبان ادامه پیدا کرد.
بعد از سالها دوباره فرصت همکاری با ابراهیم حاتمیکیا را در فیلم «چ» به دست آوردید، این همکاری را چگونه ارزیابی میکنید؟
در این فیلم سینمایی نقش یک مرد کرد به نام نظیف را بازی میکنم. نظیف از افراد بومی کردستان است ودر آنجا شهید چمران را به نوعی همراهی میکند. کار کردن با حاتمیکیا همیشه برای من لذتبخش است. این فیلم حرفهای جدیدی درباره آن دوران مطرح کرد که در زیرمتنش قابل بازخوانی بود. فیلم چ مظلومیت مردم کرد و شهید مصطفی چمران را نشان داد و مشخص شد اگر فیلمی نگاه صادقانه و به دوراز شعارزدگی داشته باشد و یک طرفه قضاوت نکند بی شک به عنوان اثری ماندگار درتاریخ سینمای ایران ثبت و در ذهن مخاطب تاثیرگذارخواهد بود.با توجه به اینکه اهل کرمانشاه هستم شاهد صحنههایی از درگیری و مظلومیت مردم کرد نشین در زمان جنگ تحمیلی بودهام.
در فیلم عبور هم با کمال تبریزی همکاری کردید...
تجربه موفق و ارزشمندی بود و اولین بار دراین فیلم من به عنوان بازیگردان در سینما حضور داشتم.
یکی از نقشهای ماندگار شما در تلویزیون عمو بهرام سریال وضعیت سفید است. چگونه در این سریال بازی کردید ؟
نقش عمو بهرام با من مشترکات زیادی داشت و به من خیلی نزدیک بود. من هم در خانواده خودم به عنوان بزرگتر تصمیمگیرنده نهایی وآدم آرام و دور از درگیری و جدلی مثل عمو بهرام هستم. بنابراین بازی در نقش بهرام برایم چندان دشوار نبود. حمید نعمتالله هم کارگردان متفکر و با دانشی است و کارش را با دقت و وسواس خاصی انجام میداد. درضمن بسیار آرامش دارد و این آرامش را بین گروهش هم تسری میدهد.
بازی در سینما، تئاتر یا تلویزیون کدام یک برایتان اولویت دارد؟
این سه عرصه کاملا از هم متفاوت هستند. من بعد از سالها فعالیت در عرصه بازیگری، بازی در تلویزیون را بیشتر دوست دارم، چون ماندگاری بیشتری دارد و مخاطبانش هم بیشتر هستند و از این جهت بیشتر هم مورد قضاوت و نقد قرار میگیریم.
هونام حقانی / ضمیمه قاب کوچک
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد