آنقدر که از پدربزرگ خودم به یاد دارم که میگفت اولینبار برای تماشای فرود آپولوها بر سطح ماه بود که تلویزیون خرید و همراه با همسایگان از قاب تلویزیون شاهد یکی از استثناییترین ماجراجوییهای تاریخ بشر بود. بیگمان این یکی از خاطرات مشترک خیلی از قدیمیهاست. میرفخرایی پس از سالها اقامت در خارج از کشور و دوری ناخواسته از رادیو و تلویزیون ایران، نوروز امسال با برنامه «گنج دوران» در شبکه چهار، بار دیگر در قاب تلویزیون ظاهر شد تا هر روز نیم ساعت، پیش چشم میلیونها بیننده تلویزیونی با کلکسیونی از چهرهها و مفاخر علمی گپ بزند چهرههایی که در حالت معمول کمتر تمایلی به قرار گرفتن مقابل دوربینهای تلویزیونی دارند و در عین حال از بزرگترین دانشمندان و سرمایههای انسانی کشور هستند. گفتوگوی فنی، متفاوت و دقیق میرفخرایی با این متخصصان در کنار دکور زیبا و هوشمندی در برنامهسازی موجب شد در شبکههای اجتماعی شاهد واکنشهای مثبت بینندگان به بازگشت «استاد مصاحبه» به تلویزیون باشیم. در توییت یکی از کاربران توییتر دیدم نوشته بود «میرفخرایی همیشه خودش بود، چهره عوض نکرد و قیافه هم نگرفت؛ همیشه در کنار مردم بود و اینها راز محبوبیت اوست.» در صبح یک روز بهاری، مهمان استاد در منزلشان شدم. از گنج دوران و فوت و فن جذابیتهای مصاحبه گرفته تا بازخوانی خاطرات پخش زنده فرود آپولو گفتیم. بسیار گلهمند بود و شکایتها کرد. از تغییر مفهوم تهیهکننده برنامه تلویزیونی و تنزل جایگاه ژورنالیست گرفته تا این که چرا باید شرایطی پیش میآمد تا 30 سال از مخاطبانش دور بماند، در حالی که میتوانست به واسطه تخصصش به کشور خدمت کند و این فرصت از او گرفته شد. عصبانی بود از این که میدید گاهی در تلویزیون کسی با لودگی و در اوج بیدانشی برنامهای ارائه میکند و نه تنها شخصیت خود که سطح سلیقه مخاطب را پایین میآورد. آنقدر که یکجا با فریاد گفت: «آقا اصلا بنویسید من با مجریگری مخالفم!» آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گفتوگوی صد دقیقهای جامجم با یکی از سرمایههای تازه بازگشته به رسانه ملی است.
اگر موافقید از آغاز کارتان در تلویزیون پیش از انقلاب شروع کنیم. آن موقع بیشتر در کدام بخش فعال بودید؟
من پیش از انقلاب 14 سال در تلویزیون با موقعیت تهیه کنندهای که برنامه علمی میسازد و خودش برنامهاش را ارائه میکند، کار کردم. در زمان ما گویندگی از تلویزیون حذف شده بود، زیرا اعتقاد نداشتیم کسی که فقط گوینده است در تلویزیون میتواند کار کند. گوینده کسی است که متن میخواند و برای رادیوست. در تلویزیون بهتر است کسی که برنامه میسازد خودش هم ارائهکننده باشد یا این که مدیر آن برنامه باشد تا برمحتویات برنامه نظارت و کنترل داشته باشد. بهتر است تهیهکننده و مجری یک نفر باشد. تهیهکننده تلویزیون را نباید به چشم کسی دید که ناهار و شام عوامل را میدهد. این کار دستیار تهیه است. متأسفانه این نوع نگاه به تهیهکنندگی، اشتباهی بود که از روز اول در صداوسیما نباید اتفاق میافتاد. نباید برنامهسازی را به افرادی میسپردند که دانش و صلاحیت آن را نداشتند. ما یاد گرفته بودیم چطور از ابزار رادیو و تلویزیون برای ارتقای طراحی و ساخت فرهنگ جامعه استفاده کنیم. این انگ که ما مستخدمان نظام شاه بودیم، تهمتی بیش نبود.
الان وضع را چطور میبینید؟
خوشبختانه الان بعد از 37 سال فکر میکنم مسیر خیلی خوبی شروع شده است، بخصوص دیشب در شبکه 4 برنامهای راجع به آهنگسازها میدیدم که واقعا به لحاظ فرم عالی تهیه شده بود. گنج دوران هم به نظرم این گونه بود. تولید برنامه در رادیو و تلویزیون از روند تولید هر محصول دیگری جدا نیست. وقتی تولیدکننده نداشته باشیم و توزیع را به 23 شبکه افزایش دهیم، معلوم است سطح کیفی کارها پایین میآید.
گاهی میگویند نوع برنامههایی مثل گنج دوران، صرفنظر از دکور زیبا، به گونهای است که میتوانست به صورت رادیویی هم پخش شود و از امکان تصویر در آن بخوبی بهره گرفته نمیشود. نظر شما چیست؟
من هم با این نظر موافقم؛ هرچند برخی تهیهکنندهها ـ ازجمله سیاوش صفاریانپور که تهیهکننده گنج دوران است ـ میگویند همین واکنشهای چهره دو نفر در زمان گفتوگو و حین پاسخ به سوالات جالب توجه است. اگر هنوز رادیو جایگاه گذشتهاش را داشت، کماکان ترجیح میدادم چنین برنامهای از رادیو پخش شود؛ چرا که خودم هم کارم را از رادیو شروع کردم. با این حال خیلی از برنامههای گفتوگومحور در جهان را میبینیم که تلویزیونی هستند.
صحبت از سیاوش صفاریانپور شد. به یاد دارم یک بار که از شما حرفی به میان آمد، گفت ارزش کارهای آقای میرفخرایی به خیلی از کارهای نکرده ایشان است. خودتان چه نظری دارید؟
(به فکر میرود) راستش پیشنهادهای مختلفی برای اجرای برنامههای مختلف در سالهای دور از صداوسیما داشتم که قبول نکردم. خیلی وقتها تهیهکننده جوانی را که میبینم، زبان که باز میکند میفهمم باید با او کار کنم یا خیر. بعلاوه نوع برنامه و محتوایش اگر چیزی باشد که در آن تخصصی نداشته باشم و مطمئن نباشم که از پس آن بخوبی بر میآید، امکان ندارد بپذیرم. من برای انجام خیلی از کارها جوگیر نشده ام و مهمتر از همه به خاطر پول هم هر کاری نکردهام. بارها برای مجریگری پیشنهادهای خوبی داشتم، اما قبول نکردم. صرفا مجری بودن به انگیزه مجلس گرمکردن و لودگی را دوست ندارم.
من وقتی گوینده بین برنامهها در تلویزیون بودم، رئیس وقت رادیو و تلویزیون ایران دستور داد برنامه علمی بسازم. اغراق نیست بگویم هنوز به خاطر سختیهایی که آن زمان برای ساخت برنامه دانش کشیدم، کابوس میبینم. زیرا نمیدانستم برای تلویزیون چطور برنامه بسازم. از استادانم کمک گرفتم و فیلمهای مربوط را از اداره اطلاعات آمریکا تهیه کردم. قسمتهای تبلیغاتی و پرچم آمریکایش را حذف کردم. بعد استادم را از دانشگاه آوردم و درباره موضوع مربوط صحبت کردیم و در نهایت فیلم را ارائه کردم و پخش شد.
از صحبتهای الان و بویژه گفتوگویتان در گنج دوران با شهرداد روحانی میشود نتیجه گرفت بشدت وطندوست هستید. این طور است؟
همینطور است. مخاطب من ایرانی است و فکر میکنم کشورم به آنچه در آن تخصص دارم نیاز دارد. من سالها خارج از ایران بودم و الان به ایران برگشتهام. وطن فقط خاک نیست. وطن فرهنگ و زبان ماست. من با تأکید بر وطندوستی میخواهم به مخاطب ایرانیام بگویم آن گونه که شایسته فرهنگ ماست زندگی کند و رفتارهایی که میتواند در شأن مردم کشوری با تمدن چند دههای باشد از خود نشان ندهد. تمرکز من بر ایران، تمرکز بر فرهنگی برآمده از همین ملت است که با تقویت آن میتوان بسیاری از کاستیها و ناهنجاریهای اجتماعی را برطرف کرد.
ببینید بیبیسی چقدر راجع به موسیقی ملی ما برنامه میسازد. چون فهمیدهاند در این بخش خوراک مناسبی تهیه نمیشود و ضعف داریم. باید توجه کنیم چرا دولت انگلیس هزینه عظیمی میکند تا درباره مفاخر ملی ما برنامه بسازد. آنها در پوشش خبررسانی جلو میآیند و سپس براساس مخاطبشناسی هزینه میکنند تا میان شبکههای متعدد مشتری پیدا کنند، ولی از یاد نبریم آنها مقصودشان اعتلای فرهنگ و تمدن ما نیست.
معمولا سازمانهای علمی بزرگی مثل ناسا از آنجا که بخش بزرگی از بودجهشان را مدیون مالیاتدهندگان آمریکایی هستند، در زمان دستیابی به موفقیتهای علمی با استفاده از پتانسیل رسانهها به انعکاس دستاوردهایشان میپردازند و افکار عمومی را برای ادامه تأمین بودجه چند میلیارد دلاری طرحهای بزرگ تحقیقاتی متقاعد میکنند، اما ما در ایران چنین شرایطی را نداریم و خیلیها میپرسند برای مخاطب ما چه اهمیتی دارد که بداند سرنوشت یک پروژه علمی آمریکایی که ما در آن مشارکتی نداریم چه شده است. نظر شما چیست؟
مسلما ما باید سطح دانش عمومی مردم از فناوری بشری را بالا ببریم. آن اتفاقی که در آمریکا میافتد گاهی حاصلش فقط به آن کشور بر نمیگردد و به بشریت و زندگی ما هم مربوط میشود. در دنیای امروز بهتر است نگاه بسته به یک ملت در مرزهای یک کشور را کنار بگذاریم تا مردم بفهمند در دنیا چه خبر است. آن اتفاقی که مثلا در مورد پیدا شدن راهکاری برای درمان ایدز در جهان میافتد لزوما موفقیت آمریکاییها نیست. بلکه دانشمندان ایرانی و همینطور دیگر کشورها هم که در آن حوزه مطالعه و کارهایی کردهاند در موفقیت بشر در درمان یک بیماری خاص سهم داشتهاند. ما به هیچ وجه قرار نیست پُز فناوری آمریکا را بدهیم. اگر در مسیر ترویج علم در رسانه گام برنداریم، نتیجهاش این میشود که عامه مردم تفاوت رمالی و علم را متوجه نمیشوند.
در مصاحبه با دکتر عباسیون (جراح و متخصص مشهور مغز و اعصاب) از ایشان پرسیدید راجع به مرگ چه نظری دارید؟! شما زیستشناسی میدانید و برنامههای متعددی با موضوع زندگی و مرگ موجودات زنده ساختهاید. شما درباره مرگ چه نظری دارید؟
مرگ یک سعادت است (مکث میکند). به قدری بیعدالتی در دنیا دیدهام که مرگ را عین عدالت میدانم و از آن استقبال میکنم. ولی متدولوژی مرگ به صورت مردن در اوج ضعف روی تخت بیمارستان را دوست ندارم.
آیا قرار است در سری جدید گنج دوران حضور داشته باشید؟
فعلا صحبتی نشده است و خبر ندارم سری جدیدی در کار هست یا خیر. دوست ندارم فکر کنم پخش این برنامه اتفاق مهمی در تلویزیون بوده. البته بتازگی در صداوسیما و بویژه در شبکه چهار اتفاقات خوبی در برنامهسازیها رخ داده و آگاهی حاصل شده است. با این حال در کل اگر این راه ادامه پیدا کند، استقبال میکنم. هرچند دوست دارم ببینم این برنامه چقدر در جامعه اثرگذار بوده است و اگر واقعا مفید بوده ادامه بدهم. حیف که خیلی از برنامههای فاخر فعلی تلویزیون از شبکه چهار پخش میشود که مخاطب محدودتری میان اهل دانش و اندیشه دارد. چه بهتر اگر در شبکه یک هم برنامه علمی برای عموم مردم وجود داشته باشد.
سپاسگزارم از این که در این گفتوگو شرکت کردید.
اسماعیل میرفخرایی را بیشتر بشناسید
اسماعیل میرفخرایی (زاده 19 مهر 1325)، از پیشگامان برنامهسازی علمی در رادیو و تلویزیون ایران، فارغالتحصیل رشته زیستشناسی در مقطع کارشناسی از دانشگاه تهران و رشته رادیو و تلویزیون از دانشگاه ایلینوی جنوبی و فوقلیسانس ارتباطات در آموزش از همان دانشگاه در آمریکاست. وی کار خود را آبان 1345 به عنوان مجری و تهیهکننده برنامههای علمی مجموعهای به نام دانش در رادیو و تلویزیون شروع کرد؛ برنامهای که اولین برنامه علمی تلویزیون ایران به حساب میآید. میرفخرایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بازنشسته شد و برای ادامه تحصیل به استرالیا رفت تا در رشته ارتباطات و در مقطع دکتری تحصیل کند.
ساخت بیش از 500 برنامه علمی، شرکت در مجموعههای تلویزیونی با عنوان «جمعیت، حال، آینده» و ساخت مجموعه علمی «با طبیعت» از مهمترین کارهای اوست. او در کنار فعالیتهای خود مدتها به تدریس در دانشگاههای ایران و خارج از کشور اشتغال داشته است.
کاظم کوکرم
دبیر گروه دانش
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد