مردی گرفتار که اجل مهلتش نداد

چه کسی می‌دانست روح او خیلی زود پَر خواهد کشید، چه کسی فکر می‌کرد پیمانه عمرش دو روز بعد از ملاقات‌مان پُر می‌شود و چه کسی خبر داشت که عزرائیل او را با خود خواهد برد. هیچ کس خبر نداشت، حتی خود رضا که وقتی پا در خانه‌اش گذاشتیم، نای گفتن علیک به سلام‌مان نداشت.
کد خبر: ۹۱۳۵۰۹
مردی گرفتار که اجل مهلتش نداد

پیرمرد هفتاد ساله مددجوی ستاد دیه بود؛ ساکن شهری از شهرهای استان تهران که بیم شناخته شدن و ریختن آبرو، همسرش را وادار کرد دائم از ما بخواهد نامی از شهرشان نبریم، حتی اسمی از او. رضا نام مستعاری است که ما برایش انتخاب کردیم، همان موقع که در خانه و کنار بسترش بودیم، ولی حالا که او رفته چه رضا، چه جواد، چه محمد، چه حسین، فرقی ندارد که البته دارد ولی نه برای ما که برای خانواده داغدارش که هنوز واهمه آبروریزی دارند.

رضا صدایش می‌لرزید و بغض روی کلماتش می‌نشست. پس از همسرش کمک می‌گرفتیم تا فهم حرف‌هایش را برایمان آسان کند. این دو ما را بردند به ده سال قبل، به روزهای پس از بازنشستگی رضا، مردی سالخورده که حوصله خانه ماندن و بیکار نشستن را نداشت، مردی که اگرچه ثروتمند نبود ولی دستش به دهانش می‌رسید. آن سال‌ها بازار مسکن پرسود بود، رضا دیده بود که مردم چطور با آپارتمان‌سازی، پول روی پول می‌گذارند و از هیچ چیز به همه چیز می‌رسند. پس وسوسه شد و خودش را یکی از آنها دید، با این که می‌دانست دستش خالی است. او فکرش را متمرکز کرد و دنبال راهی گشت که ختم به خیر نشد.

رضا پیش خود حساب کرد، اگر مغازه املاکی باز و سرمایه‌های کوچک مردم را جذب کند، می‌تواند زمینی بخرد و با پول مردم، ساختمان را بالا ببرد و با فروش آپارتمان بدهی مردم را بدهد، به همراه سودش. او این کار را کرد، مغازه‌ای اجاره کرد و از چند نفر پول بهره‌ای گرفت، اما تا به خود آمد، بازار مسکن راکد شد و او انگیزه‌اش را برای ساخت و ساز از دست داد، اما بدهی‌ها سر جایش بود با بهره‌ای که مدام ری می‌کرد. او یک بار دیگر فکرهایش را روی هم ریخت و تصمیم گرفت باز هم پول قرض کند و بدهی طلبکاران قبلی را بدهد و به امید رونق بازار بنشیند. چنین کرد و از 20 نفر پول قرض گرفت، همه با بهره‌های بالا و در بازاری که هر روز وخیم‌تر می‌شد.

رضا که به خود آمد تا خرخره زیر بار قرض بود، با طلبکاران سمج و خشن که می‌گفتند پول را از حلقومش بیرون می‌کشند. همین شد که زمین خورد و رویای ساختمان‌سازی‌اش نقش برآب شد. او حالا شده بود بدهکاری مفلس که طلبکارها حکم جلبش را در جیب داشتند. رضا سرانجام راهی زندان شد و شد یکی از هزاران زندانی جرائم غیرعمد و از آبرودارهای زندان.

او یک ماه زندانی بود، اما روزی که برای حضور در دادگاه همراه ماموران رفت، آن لحظه که با دستبند و پابند و لباس خاکستری زندان با آن موهای سفید پیش چشم مردم ظاهر شد، قلبش تاب نیاورد و سکته کرد.

روزی از روزهای خرداد امسال، دو روز قبل از آن که روح رضا به آسمان پر بکشد، با قلبی که با 30 درصد توان کار می‌کرد، مقابل ما بود، با چشم‌هایی که دم به دم از اشک خیس می‌شد و رویی که مدام از ما برمی‌گرداند. رضا می‌گفت وقتی با آن وضع به دادگاه رفت از خجالت مُرد، مردی که درباره‌اش می‌توان نوشت، خجالت سکته‌اش داد.

ما با نماینده ستاد دیه کشورتا خانه رضا همراه شده بودیم تا گره پرونده او را باز کنیم. نماینده می‌گفت اوضاع این مددجو به حدی وخیم است که شاید هیات مدیره ستاد راضی شوند همه بدهی او را بلاعوض بپردازند و دیگر نیازی به وام نباشد، اما نشد که چنین شود، یعنی اجل مهلت نداد و رضا را برد، او که گفته بودند برای خلاصی از این ماجرا کلی نذر و نیاز کرده و بابت خبطی که مرتکب شده از صمیم قلب توبه کرده است، اما نشد که رضا خلاص شود، نشد که بماند و بار دیگر آبرومند، سر بلند کند. او رفت ولی آدم‌هایی شبیه او هنوز در زندان نفس می‌کشند و چشم به راه گشایشی هستند، مردمانی مثل رضا که پشیمانی و شرم دور نیست که از پا درشان بیاورد.

سرنوشت دیون افراد پس از فوت

دکترکارن روحانی

حقوقدان

دیه نوعی مجازات محسوب می‌شود که در پرونده‌های کیفری با فوت متهم، قابلیت تعقیب کیفری ندارد چون دیگر مجرمی وجود ندارد که تحت تعقیب قرار بگیرد. این به معنی منتفی شدن موضوع دیه نیست، به طوری که کسانی که مدعی دیه هستند، می‌توانند با مراجعه به دادگاه حقوقی و طرف قرار دادن وراث، دیه را مطالبه کنند که دادگاه نیز حکم به ادای دین می‌دهد؛ البته اگر از متوفی مالی باقی مانده باشد یا این که در پرونده‌های مربوط به تصادفات، بیمه دیه را پرداخت کند.

در مورد پرونده‌های مربوط به بدهی‌های مالی، مثل بدهی‌های ناشی از صدور چک به موجب قانون اجرای محکومیت‌های مالی، اگر فرد بدهکار باشد و نتواند بدهی‌اش را پرداخت کند، حبس می‌شود، اما اگر این شخص فوت کند، وراث باید قبل از تقسیم سهم‌الارث و ماترک، دیون او را پرداخت کنند. البته در شرایطی که از متوفی مالی باقی نمانده باشد یا ماترک او کفایت پرداخت دیون را نکند، تعهدی برعهده وراث نیست.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها