شیادی با لباس پلیس

رسیدگی به این پرونده مدتی قبل با شکایت‌های سریالی مالباختگان که رانندگان خودروهای لوکس و مدل بالا بودند، آغاز شد. یکی از مالباختگان با مراجعه به پلیس آگاهی پایتخت، از مرد و زنی جوان شکایت کرد که با ترفندی خاص از او اخاذی کرده بود.

مرد جوان به پلیس گفت: سوار بر خودروام در حال عبور از خیابان بودم که ناگهان خانم جوانی را در کنار خیابان دیدم که منتظر ماشین بود. از آنجا که محل خلوتی بود و احتمال می‌دادم خانم جوان برای گرفتن ماشین مدت زیادی معطل شود، در مقابل پایش ترمز کردم و مسیرش را پرسیدم.

او ادامه داد: وقتی فهمیدم که هم مسیر هستیم، از او خواستم سوار ماشینم شود تا او را برسانم. در همین زمان مرد جوانی که لباس ماموران نیروی انتظامی با درجه ستوان سومی به تن داشت سراغم آمد. او به من گفت شما مزاحم این خانم شده اید و می‌خواست مرا بازداشت کند. من هم اصرار کردم و درنهایت به من گفت اگر می‌خواهی که بازداشت نشوی، باید مبلغی پول به من بدهی. من هم برای حفظ آبرویم به او مبلغی پول دادم، اما بعد متوجه شدم که او دروغ گفته و قربانی دام اخاذی مامور قلابی شده ام.

با شکایت مرد جوان و شکایت‌های متعدد رانندگان دیگر، تحقیقات برای دستگیری زوج جوان ادامه یافت. با بررسی‌های صورت گرفته توسط کارآگاهان پلیس، سرانجام متهم اصلی این پرونده بازداشت شد و در مواجه حضوری با مالباختگان از سوی آنها شناسایی شد. اظهارات تمامی متهمان حکایت از آن بود که مرد جوان به نام اردشیر همان ستوان سومی است که به بهانه ایجاد مزاحمت و معرفی خود به عنوان مامور پلیس از آنها اخاذی کرده بود.

او در گفت‌وگو با خبرنگار ما ادعای عجیبی را در رابطه با پوشیدن لباس پلیس مطرح می‌کند.

به چه اتهامی بازداشت شدی؟

غصب عنوان نیروی انتظامی.

چطور این کار را می‌کردی؟

اشتباه شده است. من لباس نیروی انتظامی پوشیده بودم تا با آن عکس بندازم که دستگیر شدم. وگرنه هرگز با این لباس از کسی اخاذی نکرده‌ام.

عکس بندازی؟

بله، می‌خواستم با لباس پلیس عکس بندازم.

چرا با لباس پلیس عکس بندازی؟

برای این‌که بگذارم روی پروفایل لاین و تلگرامم.

و با این کار چه اتفاقی می‌افتاد؟

این‌طوری فرندهایم و فالوهایم زیاد می‌شدند.

با عکس با لباس پلیس این کار را می‌خواستی انجام بدهی؟

بله؛ لباس پلیس یک حس قدرت به آدم می‌دهد و فرندهای زیادی جذب لاین و تلگرامم می‌شوند. این‌طوری کلی فرند و فالوور پیدا می‌کردم.

می‌دانستی این کار جرم محسوب می‌شود؟

نه؛ من فقط به جذب فرند فکر می‌کردم و نه چیز دیگری.

کجا دستگیر شدی؟

در ولنجک، در یک محل تفریحی و شلوغ.

چرا به آنجا رفته بودی؟ محل زندگی تان بود؟

در محلمان نمی‌توانستم با لباس پلیس عکسی بندازم برای این‌که خیلی خلوت بود و همه می‌شناختند. عکس با لباس پلیس در محل خلوت جذابیت دارد. از طرفی در محلمان همه می‌دانستند که من مامور نیستم، برای همین نمی‌شد در آنجا لباس نظامی تنم باشد.

سابقه داری؟

سابقه که اسمش را نمی‌شود گذاشت. یک سوء‌تفاهم بود.

سوء‌تفاهم؟ می‌شود کمی توضیح دهی؟

چند سال قبل یک دست لباس سبز پاگوندار پیدا کردم و آن را پوشیدم. خوشم می‌آمد از لباس نظامی. اما یکی از اقواممان که پلیس بود، من را با آن لباس دید و به کلانتری برد. آن دفعه هم مثل الان تصور می‌شد که قصد اخاذی و کلاهبرداری تحت عنوان مامور دارم، اما این‌طور نبود.

ازدواج کردی؟

بله، متاهلم و یک سال پیش ازدواج کردم.

خرج زندگی‌ات را چطور تامین می‌کنی؟

کار می‌کنم. در تاسیسات هستم و درآمدم هم خوب است.

فردی با درآمد خوب، چرا لباس پلیس به تن می‌کند؟

گفتم که فقط قصدم این بود که فرندهایم را زیاد کنم.

هلیا نصرتی - ضمیمه تپش