به گزارش جام جم آنلاین ، در این زمینلرزه خسارتهای زیادی به بیش از 290 روستا وارد شد و بسیاری از آثار تاریخی مانند قلعه باستانی رودک نیز از بین رفتند. البته مردم ایران همواره در طول تاریخ بارها شاهد چنین فجایع تلخی بودهاند که زمینلرزه های رودبار و منجیل (1369 با بزرگای گشتاوری 7.4)، بم (1382 با بزرگای گشتاوری 6.4) و اهر-ورزقان (1391 با بزرگای گشتاوری 6.4) نیز نمونههای دیگری است که یادآوری آنها قلب هر ایرانی را به درد میآورد. با استناد با اسناد تاریخی بعد از زمینلرزه سال 1830 میلادی یعنی چیزی در حدود 186 سال قبل که زمینلرزهای با بزرگای 7.1 بر روی گسل مشاء در شرق تهران به وقوع پیوست، زمینلرزه بوئین زهرا نزدیکترین زمینلرزه به پایتخت ایران یعنی شهر تهران محسوب میشود. فاجعه سال 1341 بوئین زهرا به نحو دیگری نیز در یاد و خاطره ایرانیان ماندگار شده است و آن عجین شدن نام این رخداد تاریخی با نام جهان پهلوان تختی است که از هیچ کمکی دریغ ننمود و برای جمعآوری کمکهای مردمی در حرکتی انساندوستانه شخصا به درب منازل مردم رفت.
سالگرد زمینلرزه بوئین زهرا همچنین مصادف است با گذشت 75 روز از حادثهای تاسفبار که در سحرگاه 28 خرداد ماه سال 1395 در منطقه شهران، تهران به وقوع پیوست. بعد از رخداد واقعه شهران نظرات متفاوتی در مورد علت آن بیان شد که طبق آخرین نظرات ارائه شده، علت اصلی را متوجه رانش زمین و به تبع آن آتشسوزی لولههای گاز در محل حفاری مترو دانستند. این حادثه دلخراش در سپیدهدم یک روز جمعه بدون وجود هیچگونه ترافیکی در سطح کلانشهر تهران رخ داد که متاسفانه در اثر آن 2 نفر از هموطنان جان خود را از دست دادند. اگرچه بروز این حادثه تلخ منجر به فاجعه عظیمی از لحاظ تلفات انسانی نشد، اما بار روانی جبرانناپذیری را برای ساکنین منطقه 5 تهران بر جای گذاشت و البته تاسف همگان را برانگیخت. نکته ای که یادآوری آتشسوزی شهران را بیش از پیش تاسفبار میکند، صرف زمانی در حدود 40 دقیقه آن هم در یک روز تعطیل از ماه مبارک رمضان است تا اقدامات اولیه برای قطع جریان گاز و مهار انفجار صورت پذیرد.
اما سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که بعد از گذشت 54 سال از فاجعه زمینلرزه بوئینزهرا و 75 روز از انفجار شهران، بررسی مجدد این اتفاقات دردناک چه اهدافی را دنبال میکند؟ و در واقع نکته مشترک چنین وقایعی در چیست؟ برای پاسخ به این سوال ذکر مثالی از فاجعهای مشابه که در سال 1906 در سانفرانسیسکو آمریکا به وقوع پیوست خالی از لطف نیست. زمینلرزه بزرگی با بزرگای 7.8 که موجب تخریب بیش از هشتاد درصد این شهر شد و متاسفانه تلفات ناشی از آتشسوزیهای بعد از زمینلرزه بسیار بیشتر از خود زمینلرزه بود. رخداد زمینلرزهای با بزرگای 9، درست 105 سال بعد از زمینلرزه سانفرانسیسکو در سال 2011 در ژاپن نیز مثال بارز دیگری در این مورد به حساب میآید. اگر چه خسارات اولیه ناشی از خود زمینلرزه ژاپن به لحاظ تلفات انسانی، آتشسوزیها و خرابیهای گسترده به اندازهای بالا بود که دولت ژاپن عنوان "زمینلرزه بزرگ شرق ژاپن" را بر این فاجعه تاریخی نهاد، اما آسیبهای ثانویه پس از آن، بحران وسیعتری را برای کشور ژاپن به ارمغان آورد که حتی با گذشت 5 سال از این فاجعه، کماکان سایه آن بر اقتصاد ژاپن و سلامت عمومی این کشور پابرجاست. این بحران تلخ چیزی به غیر از بحران اتمی نبود که در اثر انفجار رآکتورهای هستهای فوکوشیما و نشت مواد رادیواکتیو در محیط زیست ایجاد شد. غالب متخصصین امر از فاجعه اتمی فوکوشیما بعد از فاجعه اتمی چرنوبیل اوکراین (1986) به عنوان بزرگترین فاجعه اتمی یاد میکنند.
به راستی پدیده زلزله چیست و چه خطراتی را میتواند متوجه زندگی بشر کند؟ تا چه حد علم بشر به کمک مهار انرژی اجتناب ناپذیر آن آمده است؟ آیا راهحل علمی در مواجهه با آن وجود دارد؟ طبق آخرین آمار رسمی سایت جهانی CRED EM-DAT، از سال 1900 تا 2015 میلادی تعداد 1303 زمین لرزه خطرناک در سطح جهان به وقوع پیوسته که حدود 2575416 نفر کشته بر جای گذاشته است. قطعا این آمار صرف نظر از تعداد مجروحین، بی خانمان شدهها و افرادی است که زندگی آنها به طور مستقیم درگیر پیامدهای اولیه و ثانویه رخدادها قرار گرفته است. طبق این آمار منتشر شده، میتوان به طور تقریبی تعداد مرگ و میر انسانی ناشی از رخداد زمینلرزه در سال را چیزی در حدود بیست و دو هزار و سیصد نفر در سطح جهان لحاظ نمود. از این بین سهم ایران به عنوان کشوری پهناور که در منطقه پرخطر لرزهخیزی قرار گرفته است با 106 زمینلرزه خطرناک چیزی در حدود 147475 نفر کشته در طی 115 سال گذشته است که رقم قابل توجهی می نماید. البته برای درک عمق فاجعههای ناشی از زمینلرزه در یک منطقه، آمار خسارات مالی و اقتصادی را نیز باید در کنار خسارات جانی درنظر گرفت. بنابراین میتوان از زمینلرزه به عنوان یکی از بلایای طبیعی که همواره در طول تاریخ، علاوه بر تلفات جانی، در ابعاد مختلفی از قبیل اجتماعی و اقتصاد، موجبات تهدید زندگی بشر را فراهم نموده است، یاد کرد. قطعا مهار انرژی بالای این پدیده طبیعی، امری خارج از توان و دانش بشر است، اما چاره کار برای کاهش سطح تخریبها و اثرات بعد از آن به ویژه در مناطق و مراکز مهم و حیاتی به چه نحوی میباشد؟ برای پاسخ به این سوال این نکته را نیز باید در نظر داشت که اکثر کارشناسان و صاحب نظران در مباحث مرتبط، برعدم امکان پیشبینی دقیق زمان، مکان و بزرگای زمینلرزه در توافق هستند. اما با این حال همگی بر وجود راهکارهایی برای کاهش سطح اثرات مخرب زمینلرزه اتفاق نظر دارند.
ضرورت وجود سامانه هشدار سریع
امروزه بشر در مرحلهای از پیشرفت علمی قرار دارد که مبنای آن بر تعامل سازنده با پدیدههای طبیعی از قبیل سیل، توفان، آتش فشان و زلزله استوار است. اگرچه علم امروز بشر در بیان دلایل دقیق رخداد و بروز پدیدههای طبیعی تا حد زیادی عاجز بوده اما همواره گوشه چشمی به ارائه راهکارهای عملی برای کاهش خسارات آنها داشته است. از مهمترین و عملی ترین این روشها و راهکارها استفاده از یک "سامانه هشدار سریع" است که امروزه کانون توجه بسیاری از کشورهای پیشرو از جمله ژاپن، آمریکا، تایوان، رومانی، مکزیک، کره جنوبی و ایتالیا قرارگرفته است. در یک تعریف کوتاه میتوان سامانه هشدار سریع را به معنی استفاده بیشینه از حداقل ثانیههای در دسترس دانست که با دادن هشدارهایی در حد چندین ثانیه قبل از رسیدن امواج مخرب زمینلرزه به مناطق مورد نظر نقش بسزایی را در کاهش تلفات ناشی از رخداد زمینلرزه ایفا میکنند. در اینجاست که مفهوم "ثانیههای طلایی" نمود بیشتری پیدا میکند. بدیهی است این زمان کوتاه برای انجام پیشگیریها و اقدامات اولیه و حیاتی به منظور جلوگیری از خسارات سنگین و جبران ناپذیر جانی و اقتصادی در مراکز حساسی مانند نیروگاهها، پالایشگاهها و بیمارستانها زمان بسیار قابل تاملی خواهد بود. در واقع یک سامانه هشدار سریع، هشدارهایی در مورد خطر قریبالوقوع درست در حین وقوع زمینلرزه به ما میدهد که خود بیانگر تفاوت آشکار آن با پیشبینی زمینلرزه است. تاریخچه پیادهسازی اولین سامانه هشدار سریع به سال 1995 در شهر مکزیکوسیتی بر میگردد و با وجود اینکه مدت زمان زیادی از عمر این سامانهها نمیگذرد اما در کل جهان شاهد پیشرفتهای فراوانی در این زمینه بودهایم. بدون تردید کشورهایی همچون ژاپن، تایوان، مکزیک، رومانی،آمریکا از جمله کشورهای پیشرو و صاحب سبک در امر سامانههای هشدار سریع به حساب میآیند. علاوه بر کشورهای فوق در کشورهای ایتالیا، چین، کره جنوبی، ترکیه و سوئیس نیز سامانه هشدار سریع به دلیل اهمیت زیاد آن بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و در شرایط آزمایش قرار دارد.
قرار گیری در کمربند آلپ - هیمالیا
اما برای بیان ضرورت استفاده از این سامانهها در کشور ایران قطعا نگاهی اجمالی به شرایط لرزهزمینساختی ایران و موقعیت جغرافیایی آن راهگشا خواهد بود. کشور ایران به دلیل قرار گرفتن در کمربند آلپ-هیمالیا همواره در معرض وقوع بلایای طبیعی و زلزله به عنوان رویدادهای ویرانگر بوده است. کمربند آلپ-هیمالیا عموما به منطقهای اطلاق میشود که از غرب کشور پرتغال شروع شده و با عبور از مناطق مختلفی مانند جنوب اروپا، ایران و شرق آسیا تا اقیانوس آرام امتداد مییابد و بعد از محدوده اطراف اقیانوس آرام، دومین منطقه پرخطر دنیا از لحاظ وقوع زمینلرزههای سهمگین به شمار میآید. اما در خود کشور ایران کلانشهرهایی همچون تهران، تبریز مشهد و اصفهان نیز بدلیل داشتن جمعیت بالا، تراکم بالای ساختمانی، وجود پالایشگاهها و نیروگاهها از نظر آسیبپذیری نسبت به بلایای طبیعی از پتانسیل بسیار بالاتری برخوردار میباشند. بنابراین بررسی شرایط لرزهخیزی نواحی و گسلهای فعال در این مراکز پر اهمیت، اولویت زیادی داشته و با عنایت به این مسئله که در حال حاضر برای کاهش خطر زمینلرزه، روش علمی و عملی پیشبینی وجود ندارد، ضرورت ایجاد سامانههای هشدار سریع به عنوان راهکاری عملی در جهت کاهش اثرات و سطح آسیب زلزله، نمود بیشتری پیدا خواهد کرد.
همچنین توجه داریم که در کنار لزوم استفاده از سامانههای هشدار سریع در مناطق عمومی، استفاده خاص از آنها در مناطق حساستر از اولویت بسیار بالاتری برخوردار میباشد. به عبارت دیگر اگر آسیبهای ناشی از رخداد یک زمینلرزه بزرگ را به دو دسته آسیبهای اولیه و ثانویه تقسیم نماییم، شاید بتوان به این نکته اشاره نمود که استفاده از سامانه هشدار سریع در مناطقی که مستعد ایجاد آسیبهای ثانویه هستند به مراتب پر رنگتر مینماید. اگرچه جاهای مختلفی از قبیل فرودگاهها، سامانه حمل و نقل ریلی به ویژه قطارهای سریعالسیر، بیمارستانها و البته کارخانههای بزرگ قابلیت گنجانده شدن در لیست موارد خاص را دارا هستند، اما بدون تردید جاهایی نظیر نیروگاههای اتمی و پالایشگاههای نفت و گاز سرآمد بقیه خواهند بود. چرا که وقوع زمینلرزه برای آنها تنها به بروز اثراتی مانند خرابی ساختمانها و تلفات جانی ختم نمیشود. در این مراکز، نشت مواد رادیواکتیو، نفت و گاز در محیط زیست به علاوه آتشسوزیها و انفجارات محتمل، پتانسیل بروز فجایع انسانی و محیط زیستی به مراتب وحشتناکتری از خود آسیبهای زمینلرزه وجود دارد، چه بسا بروز حادثه در چنین مراکزی منجر به خسارات جبرانناپذیری شود.
بنابراین وقوع زمینلرزه به عنوان یک پدیده طبیعی اجتنابناپذیر، در زندگی صنعتی کنونی بشر نه تنها موجب بروز آسیبهای زمینساختی میشود بلکه در بعضی موارد نیز آسیبهای جدی محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی جبرانناپذیری را موجب خواهد شد که توجه بیش از پیش مدیران و مجریان امر را میطلبد. اگرچه در چند سال اخیر سازمان مدیریت بحران شهرداری تهران با همکاری سازمان آژانس همکاریهای بینالمللی ژاپن (جایکا) گامهای اولیه و ارزشمندی را در این زمینه برای شهر تهران برداشته است اما امید است با بسترسازیهای مناسبتر، به کارگیری دانش متخصصین کشور و تعامل بیشتر با کشورهای پیشرو اقدامات درخوری در این زمینه برای رسیدن به حداقلهای دنیا انجام شود.
سحر ناظری، دانشجوی کارشناسی ارشد زلزلهشناسی، دانشگاه تهران
ظاهرحسین شمالی، عضو هیات علمی موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد