به گزارش جامجم، ساعت 2 بعد از ظهر دوشنبه20 بهمن سال 93 صدای انفجاری مهیب در یک ساختمان 9 واحدی در کوچه سیفیپور منطقه گلابدره تهران، سکوت محله را درهم شکست. ساکنان مجتمع سراسیمه از خانه خارج شده و متوجه انفجار در آپارتمان یکی از مجتمعهای مسکونی شدند.
در ادامه آتشنشانان خود را به محل رسانده و پس از خاموش کردن آتش، جسد حلیمه و نوه پنج سالهاش به نام علیرضا را مشاهده کردند.
آتشنشانان با بررسی اجساد، متوجه آثار ضربههای چاقو روی بدن مادربزرگ و نوه شدند. آنها که احتمال میدادند جنایتی در خانه رخ داده، موضوع را به ماموران کلانتری 122 در بند اطلاع دادند. ماموران کلانتری پس از حضور در محل و بررسی صحنه اطمینان یافتند، حلیمه و علیرضا پنجساله به قتل رسیدهاند و انفجار خانه، برای از بین بردن آثار جرم بوده است.
ماموران در ادامه با شکستن قفل در آپارتمان عروس حلیمه که در همان ساختمان قرار داشت، وارد آنجا شده و با جسد مینا، عروس 26 ساله خانواده روبهرو شدند که با سیم برق خفه شده بود.
با توجه به سرقت نشدن وسیلهای از خانه قربانیان و نبود آثاری از نحوه ورود به زور روی در، احتمال میرفت اعضای این خانواده قربانی انتقام فردی آشنا شده باشند. این در حالی بودکه یکی از آشنایان این خانواده به نام نادر که در محل قتل حضور داشت دستگیر شد و به قتل اعتراف کرد.
با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم به قتل دیروز به ریاست قاضی اصغر عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفت. در ابتدای این جلسه اولیای دم مقتولان برای قاتل تقاضای قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و با قبول اتهامش گفت: من و شوهر مینا با هم بچه محل بودیم که پس از مدتی ما به اسلامشهر رفتیم اما همچنان با هم در ارتباط بودیم و هر هفته همدیگر را میدیدیم. گاهی با دوستم قرص میخوردیم. یک ماه قبل از جنایت با او قرص خوردیم و تصور کردم که به همسرم نظر دارد. این موضوع فکرم را درگیر کرده بود. از همسرم خواستم دیگر تلفن او را جواب ندهد. روز حادثه به خانه شان رفتم تا در این مورد با او حرف بزنم. مینا مرا به خانه اش دعوت کرد. از او خواستم دیگر به من و همسرم زنگ نزند و این موضوع را به مهدی هم بگوید. خواستم از خانه بیرون بیایم که سد راهم شد و گفت باید علت این تصمیم را توضیح دهی. او مدعی بود اجازه نمیدهد به ارتباط خانوادگی پایان دهم.سر این موضوع با هم درگیر شدیم. خیلی عصبانی بودم. با سیم سشوار که در آنجا قرار داشت، مینا را خفه کردم.
وی ادامه داد: برای صحنهسازی وسایل خانه را سرقت کرده و طلاهای مینا را برداشتم. قصد خارج شدن از خانه را داشتم که مادرشوهر مینا سر رسید. حلیمه مرا به خانه دعوت کرد. به او گفتم حالم خوب نیست که برایم قرص و آب آورد. او یک لحظه به حضور من در آنجا شک کرد و خواست با پسرش تماس بگیرد که با گلدان به سرش ضربه زدم. بعد هم با کارد آشپزخانه به او ضربه زدم. در حال صحنهسازی بودم که علیرضا سر رسید. میخواستم او را به داخل اتاق انداخته و فرار کنم اما او در یک لحظه چهره مرا در آینه دید که مجبور به قتل او هم شدم. بعد برای صحنهسازی از آنجا سرقت کرده و شلنگ گاز را پاره کردم. لباسهایم خونی شده بود، به همین خاطر از آنجا فرار کرده و لباس نو خریدم. بعد برای از بین بردن آثار جرم دوباره به آنجا بازگشتم که ماموران به من مشکوک شده و دستگیرم کردند.
نادر در آخرین دفاع خود گفت: از اولیایدم تقاضای حلالیت دارم و میخواهم مرا زود قصاص کنند. من به خاطر سوءظن این قتلها را انجام دادم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگوی «جامجم» با نماینده ولیفقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران عنوان شد