هیچگاه نخواسته به سمت ستاره شدن برود، هر چند با خیلی از بزرگان سینما، تئاتر و تلویزیون در نقشهای متفاوت و چندوجهی کار کرده است.
مخاطبان، بازیهای او را در سریالهای مرگ تدریجی یک رویا در نقش ساناز، زنی در آستانه فروپاشی روحی و روانی و معتاد به الکل و یا بازی زیبایش در نقش یک خانم دکتر مصمم و تلاشگر در سریالهای حیرانی و فاکتور هشت را فراموش نخواهند کرد.
موقعی که اسکندری در نقش یک مادر پا به سن گذاشته سنتی در کنار مهدی هاشمی و در سریال زعفرانی بازی کرد، به درستی توانست نقش یک زن 30 سال ازخودش بزرگتر را بازی کند.
او در مجموعههایی نظیر نرگس، فاکتور 8، دندون طلا، حیرانی، ماه مهربان، ایستگاه، حامی و مسافر ری حضور داشته است.
اسکندری در تئاتر هم با هنرمندانی چون محمد رحمانیان و داوود میرباقری همکاری کرده است و در سال 79 جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره تئاتر فجر را برای نمایش سعادت لرزان مردمان تیرهروز و دومین جایزهاش بهعنوان بازیگر برتر جشنواره تئاتر را در سی و سومین دوره و برای بازی در نمایش هم هوایی بهدست آورد.
با ستاره اسکندری درباره حضور پررنگش در سریالهای تلویزیونی شوق پرواز، زعفرانی و مرگ تدریجی یک رویا و ایفای نقشهای متفاوتش در تلویزیون گفتوگویی انجام دادهایم.
در تلویزیون با پخش سه سریال همزمان از شبکههای مختلف تبدیل به چهره پرکاری شدهاید...
زیاد به این قضیه اعتقاد ندارم و دوست ندارم مردم فکر کنند که من پشت سر هم کار میکنم. این سه سریالها با فاصله زمانی زیادی از یکدیگر ساخته شده است و ناگهان با پخش همزمانشان مردم تصور میکنند که من خیلی پرکار شدهام.
تا به حال نقش مادربزرگ را بازی نکرده بودید، اما در سریال زعفرانی نقش زنی مسن دارای نوه را بازی کردید...
بله، تا به حال چنین نقشی بازی نکرده بودم و یکی از دلایلی که این پیشنهاد را قبول کردم، همین مساله و تجربه چنین نقشی بود و برایم تجربه خوبی محسوب شد، اما اغلب کارهای مناسبتی بهدلیل شتابی که برای پخش بموقع دارد، در تولید با فشردگی کاری مواجه میشود که این مساله به کیفیت کار لطمه میزند.
با وجود این، در سالهای اخیر کمتر در سریالهای مناسبتی بازی کردهاید...
بله، یکبار در سریال هفتسین به کارگردانی یدالله صمدی تجربه بازی در سریال مناسبتی نوروزی را داشتم. در این سریال هم نقش مادر را بازی کردم که جنس مادرانگیاش بسیار متفاوت بود.
بازی در سریالهای تلویزیونی برایتان چه ویژگیهایی دارد؟
تلویزیون رسانه ارزشمند و اثرگذاری است و البته باید در ساخت برخی از سریالها دقت نظر بیشتری وجود داشته باشد تا جایگاه و اثرگذاری رسانه ملی تداوم داشته باشد.
اطمینان و اعتماد داشتن یک کارگردان به بازیگر چقدر میتواند در بهبود کار بازیگر اثر بگذارد؟
در همین سریال مرگ تدریجی یک رویا فریدون جیرانی به من اعتماد کامل داشت که ایفای نقش رویا را به من سپرد و با این اعتماد، انگیزه بیشتری در من ایجاد میشود و در ضمن مسئولیتم هم بیشتر میشود که پاسخ شایستهای به این اعتماد بدهم.
برای بازی در چنین نقش چالشبرانگیزی احتیاط نکردید و جیرانی چقدر در بازی به شما آزادی عمل داد؟
در سیناپس و فیلمنامه مرگ تدریجی یک رویا ساناز در قسمت ششم میمرد، اما موقع شروع بازیام، فریدون جیرانی تصمیم گرفت نقش را در درام داستان وسعت داده و حضورش را زیادتر کند.
بنابراین نوع بازی شما باعث شد نقش ساناز پررنگ شود؟
اگر من به این سوال پاسخ بدهم، جنبه خودخواهی پیدا میکند، به نظرم جیرانی جوابش را بدهد بهتر است. به هر حال تفاهم و تعامل دوجانبه موثری با کارگردان داشتم.
اگر نقش مارال را برای بازی به شما پیشنهاد میدادند، آیا به جای ساناز بازیاش میکردید؟
نقش مارال هم برایم خیلی جذاب بود و دوستش داشتم و نقش این نوعی هم بازی کردم بودم، ولی نقش ساناز برایم نوتر بود.
به نظر شما ساناز شخصیت منفی دارد یا خاکستری؟
به نظرم ساناز شخصیتاش خاکستری است و باید در نظر بگیریم ساناز تحت تاثیر چه شرایطی این کنشها را که گاهی منفی ارزیابی میشود انجام داده است.
بازی چند وجهی شما در مرگ تدریجی رویا در جاهایی حس مرموز بودن این شخصیت را که دوست دارد آدمها را تحقیر کند به مخاطب منتقل میکند؟
وجود رنگین کمانی از حسهای مختلف بشری در بازی، نقش را چندوجهی میکند. ساناز عظیمی از معدود شخصیتهایی است که در تلویزیون از یک زن طبقه متوسط به این گستردگی از تنوع شخصیت برخوردار است.
به نظر میرسد دلیل این اعتماد کارگردانها به بازی شما ناشی از انتخابهای درستتان در بازیگری باشد؟
تلاشم این بوده که در تلویزیون هم عین تئاتر نقشهای متنوع و خوبی بازی کنم و از کلیشهها فاصله بگیرم.
شوق پرواز هم این روزها با بازی شما در حال پخش است و در این سریال هم نقش یک زن ماجراجو و مصمم مستندساز را بازی میکنید؟
نقشم در شوق پرواز به لحاظ اکت شخصیتی نقش معمولی بود، اما این دختر روحیه جستوجوگری داشت و بهدنبال کشف رازهای زندگی شهید بابایی از طریق اطرافیانش است و بهرغم حضور کم فیزیکال شخصیتم، او نقش مهمی در معرفی شهید بابایی و خصلتهایش در درام داستان دارد .
آیا سفر، بخش عمدهای از زندگی شما را به خود اختصاص داده است؟
برخی از این سفرها کاری است. سال قبل درگیر اجرای نمایش هم هوایی در فرانسه بودم و در حدود یک ماهی در پاریس بودیم. سفر رفتنم بستگی به شرایط دارد و البته سفر برای من خیلی لذتبخش و در عین حال آموزنده است و بارها پیش آمده بهدلیل سفر، پیشنهادهای کاری را رد کردهام. هیچ چیز به اندازه سفر به تکامل نگاه و بینش شخصی یک آدم کمک نمیکند. دیدن فرهنگ و آداب و رسوم آدمهای مختلف در سراسر جهان دستاوردهای مهمی را برای بازیگر رقم میزند.
در سفرهایتان فقط به اقامت در هتلهای شهری بسنده میکنید یا به دل طبیعت هم میروید؟
در خیلی از سفرها در طبیعت چادر میزنم. زیاد اهل رفتن به هتلهای لوکس نیستم. آخرین سفرم که خیلی خوش گذشت با خودرو بود و مدام در بین راه چادر میزدیم و از محیط طبیعی لذت میبردیم. این سفر از تهران شروع و به گیلان، زنجان و قزوین ختم شد و جاهای تاریخی مثل قلعه بابک و تخت سلیمان را دیدم.
سال قبل هم در فیلم نیمه شب اتفاق افتاد بازی میکردید، زنی از طبقه پایین جامعه که با صاحب کار پا به سن گذاشته ازدواج میکند؟
ازدواجش عاشقانه و نه از روی حسابگری و نفع مادی است و البته ماحصل این ازدواج داشتن زندگی بهتری برای اوست. این زن خیلی متعهدانه پای زندگی مشترکش ایستاده است و به شوهرش اهمیت میدهد و مواظب اوست.
در کارنامه بازیگری شما هم نقشهای زنان روشنفکر و تحصیلکرده و هم زنان عامی و معمولی دیده میشود .آیا به ایفای نقشهای متفاوت اعتقاد دارید؟
جزو آن دسته بازیگرانی هستم که به تنوع نقش اعتقاد دارم و انتخابهایم در همین راستاست و دوست دارم دائم نقشهای متفاوتی را بازی کنم و از قالبهای گذشته بازیگریام دور شوم. این رویه نشأت گرفته از تربیت و تفکر تئاتریام است. در تئاتر بازیگر با شخصیتهای متفاوتی مواجه است. ممکن است در نمایشی نقش زن احساساتی و برژوا را بازی کنید یا زنان طبقه متوسط و فرودست. تنوع نقشها در تئاتر بیشتر و گستردهتر است.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
بازی در سریالی به نام «لبخند رخساره من» به کارگردانی بهرنگ توفیقی پیشنهاد شد، اما به دلایل گرفتاریهای شخصی نتوانستم در این سریال بازی کنم. در شورای سیاستگذاری تماشاخانه باران هم حضور دارم تا بتوانم از جوانها حمایت کنم.
بازی در مرگ تدریجی یک رویا اتفاق درخشانی بود
موقعی که یک بازیگر نقشی را شایسته بازی میکند، همه انتظار دارند مدام این نقش را بازی کند و پیگیری این روند باعث میشود بازیگر به کلیشه شدن نزدیک بشود. بعد از بازی در سریال نرگس که خیلی موفق و پرسر و صدا بود، اغلب نقشها در حد و اندازه نقش مثبت نرگس بود و فقط در جزئیات و نام کاراکتر تفاوت داشت و من قبولشان نکردم. زمانی که جیرانی بازی در مرگ تدریجی یک رویا را به من پیشنهاد داد، واقعا برایم یک اتفاق درخشان بود که قرار است چنین نقش جاندار و چندوجهی را بازی کنم و از کاراکتر مثبت صرف سریال نرگس فاصله گرفتم و برایم یک همآوردی شیرین و چالشزا را به وجود آورد. قبل از سریال مرگ تدریجی یک رویا کمتر زنی به این شکل و سیاق شخصیتی در تلویزیون دیده شده بود و از نقطه عطفهای سریالهای تلویزیونی بود.
احمد محمد اسماعیلی
قاب کوچک
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد