به گزارش جامجم، اوایل تابستان امسال دختر ی جوان با حضوردر شعبه چهارم دادیاری دادسرای ناحیه 34 تهران از مردی به اتهام کلاهبرداری شکایت کرد.
شاکی به قاضی میروکیلی گفت: به دنبال اجاره آپارتمانی در شرق تهران بودم. به چند بنگاه ملکی سر زدم، اما خانهای مناسب پیدا نکردم. یک روز درحال خواندن آگهی روزنامه بودم که متوجه آگهی اجاره آپارتمان 50 متری با رهن ده میلیون تومان شدم. با دیدن آگهی با شماره درج شده در آن تماس گرفتم و روز بعد به ملاقات آن مرد رفتم تا خانه را ببینم و بعد از توافق با صاحبخانه قرارداد بنویسیم.
وی افزود: بعد از دیدن خانه، همانجا قرارداد را نوشتیم و قرار شد فردای آن روز پنج میلیون تومان و بعد از آنکه اثاثیهام را به آنجا منتقل کردم، بقیه پول را بپردازم. روز بعد با من تماس گرفت و مدعی شد تصادف کرده و باید ده میلیون تومان را یکجا به حسابش واریز کنم، در غیر این صورت قرارداد را فسخ میکند. بناچار ده میلیون تومان را به حسابش واریز کردم. چند روز بعد که اثاثیهام را به آن آپارتمان منتقل کردم، مردی مانع ورودم به آپارتمان شد.
شاکی تصریح کرد: زمانی که با او حرف زدم، متوجه شدم او مالک اصلی آپارتمان است و مردی که خانه را به من اجاره داده، مستاجری بوده که آنجا را برای چند ماه اجاره کرده بود، اما اکنون خانه را تخلیه کرده و با پرداخت ودیعه مسکن آنجا را ترک کرده و از او خبری ندارد.
همزمان با تشکیل پرونده قضایی، تحقیقات ماموران پلیس آگاهی برای شناسایی و دستگیری این متهم ادامه داشت تا اینکه افراد دیگری نیز با حضور در پلیس آگاهی از همان مردی که پلیس در تعقیبش بود، شکایت کردند. بررسیها نشان میداد، مرد شیاد، آپارتمان را همزمان به چند نفر به صورت قولنامهای اجاره داده بود.
جستوجوها در اینباره ادامه داشت تا اینکه ماموران چند روز پیش متوجه شدند این متهم به اتهام زورگیری و سرقت دستگیر شده است. متهم در بازجوییها اعتراف کرد و گفت: خودم را به عنوان مالک معرفی کرده و با دادن آگهی در روزنامه طعمههایم را شکار میکردم. درحالی که تحقیقات برای رازگشایی از دیگر جرایم وی ادامه داشت، هوشیاری دادیار پرونده باعث شد راز سرقت این متهم در سال 93 فاش شود. متهم زمانی که متوجه شد قاضی میروکیلی به راز دزدی او از منشی یک دامپزشکی پیبرده، سکوت خود را شکست و به این دزدی نیز اعتراف کرد.
متهم به دادیار پرونده گفت: سال 93 تصمیم گرفته بودم از دامپزشکیها و دیگر مراکز سرقت کنم. بنابراین به یک دامپزشکی رفتم و مدعی شدم سگ خواهرم بیمار شده و باید مقداری دارو و غذا برای او بخرم، اما منشی آنجا به من گفت دامپزشک نیامده و باید منتظر بمانم. همچنین باید سگم را برای معاینه با خود بیاورم. همان موقع متوجه تماس تلفنی فردی با خانم منشی شدم. از حرفهایش مشخص شد پنج میلیون تومان داخل کیفش دارد و میخواهد آن را به دکتر دامپزشک بدهد.
وی افزود: همانجا تصمیم گرفتم به جای سرقت وسایل دامپزشکی، کیف منشی را سرقت کنم. به بهانه رفتن به سرویس بهداشتی آنجا را ترک کردم. دقایقی بعد بازگشتم و مدعی شدم شیر آنجا خراب شده و نیاز به تعمیر دارد. خانم منشی برای بررسی موضوع، میزش را ترک کرد. از همین فرصت استفاده کرده و کیف او را سرقت کرده و متواری شدم .
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
شاهین بیانی در گفتوگو با «جامجم»:
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد