
او در بخشهایی از این گفتوگو درباره دوران بیماریاش گفت: بیماری من سرطان اثنیعشر بود که با شکستگی جناق سینهام شروع شده بود، اما خوشخیم بود و الان رفع شده است با این حال من از نظر روحی زجر سرطان بدخیم را کشیدم. وقتی پشت پنجره اتاقت مثل یک میمون در قفس میایستند و میخندند و تو نمیتوانی چیزی بگویی، ناچار میشوی یک روزنامه هم به شیشه بچسبانی و ارتباطت با دنیای آن طرف قطع میشود. برادرم یک دسته گل و یک جعبه شیرینی آورده بود که اگر کسی به عیادتم آمد از آنها پذیرایی شود اما هیچکس نیامد. واقعا ما اینقدر بد بودیم؟ اینقدر برای جامعه مضر بودیم؟! خیلی عجیب است!
او همچنین گفت: من خیلی نگران بودم که نگویند پول جمع کنید! آن زمان «وضعیت سفید» را کار میکردم که ـ نه آنها آمدند و نه هیچکس دیگر ـ وقتی به بیمارستان پول سپردم فقط نگران این بودم که این حرف زده نشود که پول جمع کنید! مثل آقای فتحی خدابیامرز که به خاطر یک میلیون و 200هزار تومان در بیمارستان مانده بود! خیلی بد است به جایی برسی که بگویی اینهمه کارکردیم اما دریغ... مردم پشت در بیمارستان بودند اما همکاران من هیچکدام نیامدند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
گفت وگوی اختصاصی تپش با سرپرست دادسرای اطفال و نوجوانان تهران:
بهروز عطایی در گفت و گو با جام جم آنلاین:
گفتوگوی «جامجم» با حجتالاسلام محمدزمان بزاز از پیشکسوتان دفاع مقدس در استان خوزستان