برخی به این نکته اشاره کردند که محمود دولتآبادی نویسنده ایرانی بیش از دیلن محق گرفتن نوبل بوده است و برخی دیگر هم این را پیش کشیدند که اساسا یک ترانهسرا چندان شایسته دریافت نوبل نیست و باید یک نویسنده این جایزه را دریافت میکرده است. البته همانطور که گفتیم این حواشی پس از اعلام نتایج نوبل در سالهای گذشته هم وجود داشته و انتخاب سوتلانا الکسیویچ که بیشتر شرححالنویس و روزنامهنگار اهل بلاروس بود، واکنشهایی را در میان نویسندگان ایرانی به همراه داشت. واکنشهایی که حالا پس از ترجمه آثار او در ایران، بیشتر شکل تحسین به خود گرفته است!
دیلن آدم کمی نیست
اصغر نوری، مترجم درباره این حواشی میگوید: دلیل این همه بحث راجع به برحق بودن یا نبودن انتخاب باب دیلن را نمیفهمم. دیلن کم آدمی نیست و این جایزه را هم بی دلیل به کسی اعطا نکردهاند. البته این را هم باید در نظر گرفت که هر جایزهای سیاستی دارد و هر داوری هم سلایق خاص خود را. رفاقت و پارتیبازی هم در همه جشنوارهها و در جریان داوریها حضور دارد اما با این همه معتقدم دیلن در حد و اندازه دریافت نوبل بود.
پس از اعلام نتیجه امسال برنده نوبل و رسیدن این خبر به گوش ایرانیها، نقلقولهایی از محمود دولتآبادی منتشر شد که بر اساس آنها دولتآبادی گفته از بسیاری نویسندگانی که تاکنون این جایزه را دریافت کردهاند، محقتر است. هر چند او هنوز این حرفها را نه رد کرده و نه تائید اما همیشه در آستانه اعلام نام برنده نوبل ادبیات، برخی ایرانیها منتظر شنیدن نام او بهعنوان برنده هستند. البته این موضوع به تازگی موجب ایجاد فضایی هم شده که به دولتآبادی میتازد و او را نویسندهای نهچندان موفق و بزرگ میداند. نوری درباره این موضوع میگوید: هر سال در روز اعلام برنده نوبل ادبیات، بحث این خواسته، آرزو، رویا یا توهم (هرکس نظری دارد) که دولتآبادی لایق گرفتن جایزه نوبل است دوباره مطرح میشود و بعد از بحث بر سر اینکه آیا برنده نوبل حقش بوده آن را بگیرد یا نه، با مشت و لگد میافتیم به جان دولتآبادی بینوا و آثار بینواترش.
او ادامه میدهد: دوستان فرهیخته نویسنده که فقط قلههای ادبیات دنیا را نویسنده میدانند و کل کوهستان ادبیات را هیچ میانگارند نظرشان راجع به خودشان و آثارشان چیست؟ محمود دولتآبادی یکی از بهترین نویسندههای تاریخ ادبیات ایران است، اما این بهترین را نباید با بهترینهای ادبیات دیگر کشورها مقایسه کرد. آدم سرخورده میشود، درست است. یاد حرف تاریخی وزیر فرهنگ مکزیک میافتم که جایی گفته بود، فوئنتس نویسنده بزرگی در حد مارکز و دیگر نویسندههای بزرگ آمریکای لاتین نیست، ولی ما خودمان او را بزرگ میکنیم چون به هر حال نویسنده بزرگ ما فوئنتس است.
او در پایان اظهار میکند: حالا شما هی بزنید توی سر نویسندههای بزرگ تاریخ کوچک داستانی ایران. یک روز میبینید هیچ نویسندهای نمانده که با خاک یکسانش نکردهاید. آن موقع خود شما نویسندههای جوان و معاصر امروز ایران کجا ایستادهاید؟ معلق در خلا؟ تاریخ ادبیات ایران با شما آغاز میشود؟
جفا در حق نویسندگان
اسدالله امرایی، مترجم اما برخلاف نوری با انتخاب دیلن مخالف است و میگوید بهتر بود به او جایزه نوبل صلح را اعطا کنند نه نوبل ادبیات! او درباره این موضوع میگوید: باب دیلن و ترانههایش را دوست دارم. تلاش او را برای صلح و مخالفتش با جنگ ویتنام و همدلیهایش را با ستمدیدگان و قربانیان شکنجه میستایم. کاش جایزه نوبل صلح را به او میدادند.
این مترجم ادامه میدهد: اعطای جایزه نوبل به دیلن جفا در حق نویسندگانی مثل فیلیپ راث و جویس کرول اوتس میدانم.
البته از جهاتی هم باید به امرایی حق داد. نامهای بزرگی در عرصه ادبیات داستانی هستند که موفق به دریافت نوبل نشدهاند. کافکا، جیمز جویس، آنتوان چخوف، لئو تولستوی، مارسل پروست، بورخس و میلان کوندرا، ویرجینیا ولف، ارنستو ساباتو و بسیاری از دیگر نویسندگان بزرگ هرگز موفق به دریافت این جایزه نشدهاند. اما باید ماجرا را از جنبههای دیگری هم نگاه کرد و به این فکر کرد که مگر شاعران و ترانه سرایان بر تمدن بشری بیتاثیر بودهاند. چه بسا شاعران و ترانهسرایانی که تاثیرات گستردهای بر جهان داشتهاند. آیا وقت آن نرسیده که ما هم در ایران کمی بازتر به پیرامونمان نگاه کنیم و بتوانیم فارغ از برخی چارچوببندیها به قضاوت بپردازیم؟
زینب مرتضاییفرد
فرهنگ و هنر
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
نگران نباشید ما هم بعد از پایان دنیا به نوبل دست پیدا میكنیم .
همواره مانا باشید .