دوره صبوری مخاطب گذشته است

این روزها حتی وقتی با کسی حرف می‌زنیم، کلمات کلیدی را می‌شنود و بر اساس موضوع مورد بحث بقیه جمله را حدس می‌زند. کمتر کسی حوصله خواندن کتاب‌های چند صد صفحه‌ای یا فیلم‌ها و سریال‌های مفصل را دارد و اغلب آدم‌ها دانشی وسیع و گسترده اما کم عمق دارند و در بهترین حالت در یکی دو زمینه عمیق می‌شوند و تخصص پیدا می‌کنند.
کد خبر: ۹۵۸۰۶۱
دوره صبوری مخاطب گذشته است

بنابراین سخت نیست که بفهمیم دوره صبوری مخاطب گذشته است. به عنوان مثال، تماشاگر تلویزیون منتظر نمی‌ماند تا شخصیت‌ها و قصه‌ها آرام آرام جابیفتند و شکل و قواره پیدا کنند. مخاطب امروز حتی در خانه هم که بماند، حداقل پنج گزینه بجز تلویزیون در اختیار دارد که بتواند وقتش را پر کند؛ می‌تواند با وبگردی و سرزدن به شبکه‌های اجتماعی وقت‌گذرانی کند، کتاب بخواند، فیلم ببیند، به سراغ بازی‌های رایانه‌ای برود یا حتی بخوابد. بنابراین نیازی ندارد پای تلویزیون بنشیند و امیدوار باشد که یک فیلم تلویزیونی در دقیقه 25 یا یک سریال در قسمت پنجم جذاب شود.

حالا دیگر حتی وقت همراهی و همدلی با مخاطب هم گذشته است؛ رسانه و اصحاب آن باید چند گام جلوتر از مردم باشند و در کارشان متخصص. فقط کسی می‌تواند با یک برنامه خوب تلویزیونی درباره یک موضوع خاص نظر مخاطب را جلب کند که همه عمر درباره همان موضوع خاص تخصص کسب کرده، آموخته و تمرین و حتی تدریس کرده باشد و لاغیر. مخاطب امروز را باید به قلاب انداخت، آن هم با طعمه‌های خوب و خوشمزه!

تصور برقراری ارتباط با چنین مخاطبی ترسناک به نظر می‌رسد، اما خوشبختانه او هنوز ماهیت و نیازهای انسانی دارد و می‌توان با پاسخگویی به این نیازها و با گشودن دریچه‌های جدید و تازه به علوم، حرف‌ها و قصه‌های همیشگی او را جذب کرد.

شاید به نظر سخت بیاید، اما برای سازندگان آثار تلویزیونی، از فیلم و سریال گرفته تا مستند و مسابقه این امکان وجود دارد که از سال‌ها تجربه برنامه‌سازی برای تلویزیون در سراسر جهان استفاده کنند و برای هر کاری از متخصصان همان رشته‌ها بهره بگیرند. راه‌ چاره در همکاری و همراهی آدم‌هایی است که در زمینه‌های مختلف تخصص دارند و همه با هم به منظور رسیدن به یک هدف گرد هم می‌آیند و به اجماع می‌رسند. دوره همه فن حریف بودن و آزمون و خطا تمام شده است؛ امروز برای اموری مانند مدیریت رفتار شخصی و تربیت فرزند که تا دیروز به صورت غریزی انجام می‌شد هم نیازمند دانش و تخصص هستیم، دیگر چه برسد به برنامه‌سازی و جذب مخاطب. در این عصر و زمانه نه می‌توان به خوش‌نام بودن‌ها دل خوش کرد و نه به چهره‌های مطرح و محبوب؛ حرف تازه‌ای اگر برای گفتن نباشد، از سوپراستارها هم کار زیادی بر نمی‌آید. مگر نه این که همه ما سریال‌هایی را به یاد داریم که با حضور ستاره‌ها و چهره‌ها مهجور مانده‌اند و در عوض سریال‌هایی بوده‌اند که در هفت آسمان هم یک ستاره نداشتند، اما چند ستاره به سپهر بازیگران این سرزمین افزودند؟

مثلث رسانه، مخاطب و پیام همچنان سه ضلع دارد، اما هر روز که می‌گذرد، این اضلاع پیچیده‌تر و مبهم‌تر می‌شوند. کارکردهای رسانه دستخوش تغییرات اساسی شده است. مخاطب دیگر مخاطب دیروز نیست و در نهایت چاره‌ای نمی‌ماند جز آن که پیام هم متحول شود و به کیفیت متناسب با مخاطب و رسانه دست پیدا کند، چرا که در غیر این صورت ارتباط خوشنام‌ترین‌ها هم با یکی دو تولید بی‌کیفیت، گسسته خواهد شد.

آذر مهاجر

رادیو و تلویزیون

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰
ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

سید علی بطحایی معتقد است ضرورت تدوین منشور اخلاقی برای هیات‌ها ضروری است تا فرهنگ «نقد عالمانه» جایگزین رفتار‌های تنش‌زا شود

ما فرزندان دلیلیم، نه پرخاش

نیازمندی ها