برخی منتقدان با رویکردی نومیدانه گاهی میگویند شادی و نشاط در زندگی امروز دیگر جایی ندارد چون زندگی شلوغتر از آن است که انسانها فرصتی برای لبخند زدن داشته باشند. نظر شما چیست؟
به هیچ عنوان این رویکرد درست نیست. گوهر گمشده انسان قرن 21 شادی، نشاط، آرامش و امثال اینهاست. با آن که در عصر ارتباطات به سر میبریم و بشر در بسیاری از حوزهها پیشرفتهای فزاینده، غیرقابل باور و جهشی داشته است و برخلاف آن که آسایش و سطح رفاه مردم نسبت به قرون گذشته به میزان زیادی افزایش پیدا کرده، اما این امر به بالارفتن کیفیت زندگیها منجر نشده است.
به عقیده من، اگر ما نهتنها یک روز، بلکه بخواهیم در تمام روزهایمان شاد باشیم، باید هوشمندانه مجموعهای از اقدامات را انجام بدهیم. در غیر این صورت و این که از خودمان مراقبتهای لازم را به عمل نیاوریم، طبیعی است پس از مدتی به افسردگی، بیمهری و بیرغبتی گرایش پیدا میکنیم.
گفتید برای شاد بودن باید اقداماتی انجام بدهیم، اما هنوز آنها را برایمان باز نکردهاید.
اولین نکتهای که باید در نظر گرفت «اولویتبندی» در شادی است. یعنی به این که چه کار انجام دهیم تا شاد باشیم فکر کنیم. همین تفکر سبب میشود هر شخصی براساس قریحه ذاتیاش روشی خاص به دست آورد.
برخی روشهای ساده میتوانند اثرات زیادی روی شادی و نشاط ما داشته باشند. اول صبح که از خواب بیدار میشویم مثلا دوش گرفتن، صبحانه خوب خوردن، مسواک زدن، پیادهروی کردن، به اعضای خانواده محبت کردن، بخصوص فرزندان را در آغوش گرفتن و بوسیدن و بسیاری از کارهای مشابه که باعث نشاط ما میشود.
بسیاری از روانشناسان، مساله داشتن هدف را یکی از بنیانهای زندگی بر مدار صحیح عنوان میکنند. به نظر شما آیا رابطهای میان هدف داشتن و شاد بودن وجود دارد؟
داشتن هدف و برنامه در زندگی موضوع بسیار مهمی است. هر شخصی در زندگیاش هدف داشته و برای رسیدن به آنها برنامه کوتاه، میان و بلندمدت داشته باشد، چنین انسانی چون برای ادامه زندگیاش انگیزه دارد از شادی و نشاط سطح بالایی برخوردار خواهد بود.
فکر میکنید زندگی اجتماعی و گسترش روابط اجتماعی تا چه حد در شادابی ما موثر باشد؟
بدون تردید، بسیار زیاد. در صورتی که روابط اجتماعی خود را از یکسو گسترش داده و از سوی دیگر اصلاح کنیم. این روابط میتواند از روابط میان اعضای خانواده آغاز شود و تا روابط میان همکاران و همسایهها و... ادامه پیدا کند. امروزه از ارتباطات به عنوان کلید طلایی موفقیت، شادی و نشاط نام برده میشود. حدود 70 درصد از وقت ما در رابطه با دیگران میگذرد. بنابراین، اگر از روابطمان با دیگران رضایت داشته باشیم طبیعتا شاد خواهیم بود. در مقابل اگر نتوانیم روابط سالم و سازندهای با دیگران داشته باشیم اوقاتمان پیوسته تلخ خواهد بود.
برای داشتن رابطه خوب، چه اصولی وجود دارد؟
برای داشتن یک رابطه خوب به چند اصل مهم باید توجه کرد: نخست، توانایی همدلی با دیگران را داشته باشیم. یعنی، همیشه خود را به جای تمام افرادی که با آنها سروکار داریم گذاشته و از زاویه دید این اشخاص به مسائل گوناگون و روزمره زندگی نگاه کنیم. برای نمونه، زمانی خواهیم توانست با فرزندمان ارتباط سازندهای داشته باشیم که خود را جای او قرار داده و دنیا را از دید وی ببینیم. بسیاری از مشاجرات و اختلافات با همدلی حل و فصل خواهد شد. چراکه این مساله سبب میشود حق و حقوق دیگران را در نظر بگیریم و همیشه خود را محق نشماریم.
دوم، شنونده خوبی برای سخنان دیگران باشیم. شنیدن، در به وجود آمدن یک رابطه سازنده معجزه میکند. در واقع وقتی با کمال میل به صحبتهای یک نفر گوش میدهیم به وی احترام گذاشتهایم. متاسفانه برخی مردم خیلی وقتها شنوندههای خوبی نیستند.
شنونده بد چه شنوندهای است؟
شنوندهای که وقتی دیگری حرف میزند به جای فکر کردن به حرفهایش، فقط به فکر جواب دادن است! کسی که هنگام صحبت دیگری تنها به فکر پاسخ دادن است هرگز نخواهد توانست شنونده خوب، موثر و اثر بخشی باشد. پس، اگر ما سعی کنیم مهارت گوش کردن و اندیشیدن را در خود تقویت کنیم خواهیم توانست رابطه بهتری با دیگران برقرار کنیم. بویژه آن که موقع شنیدن قضاوت و داوری نکنیم. خود را از طرف مقابل برتر و بالاتر ندانیم و پیشخوانی و ذهنخوانی هم نکنیم. سوم، این که ما همیشه این سوال را از خودمان بپرسیم رفتار، کلام و سخنی که به دیگران قرار است بگوییم، آیا ما را به او نزدیک میکند یا فاصله ایجاد
خواهد کرد؟
این امکان وجود دارد که نوع نگاه فردی به خود، بر شادی و نشاط اثر بگذارد؟
انتظار بیش از حد داشتن از خود و دیگران آسیبزا بوده و روی درجه شادی و نشاط ما اثر خواهد گذاشت. وقتی انسان از خود یا دیگران توقعات بیش از حد داشته و این انتظارها پاسخ داده نمیشوند، هرگاه با تمام تلاش و کوشش به آن حد مورد انتظار نمیرسد، طبیعی است که فرد احساس کند موفق نبوده است. اضافه بر این، کسی که موفقیت را تجربه نکرده باشد بدون تردید از شادی و نشاط بی بهره خواهد بود.
به علاوه، امیدواری موضوع مهم دیگری است که باید به آن توجه داشت. انسانهای امیدوار انسانهای شادند و آدمهای ناامید، خمود و افسردهاند. بیدلیل و حکمت نیست که در دین مبین اسلام، یاس از گناهان کبیره است. معتقدم مرگ انسانها زمانی فرا میرسد که ناامیدند نه زمانی که نشانههای حیات در آنها وجود ندارد.
یعنی، خوشبینی ما را شاد میکند؟
دقیقا. میتوانیم به این دنیا به چشم گلستانی نگاه کنیم که برخی گل هایش خار دارند. به این معنا که، نیمه پر لیوان را در نظر بگیریم. این نوع نگاه به ما آرامش میدهد. منفی بافی و این که این گونه بیندیشیم که دنیا خارستانی است که در میان خارهایش گُل وجود دارد به ما کمکی نخواهد کرد و شاد بودن را از ما خواهد گرفت.
در مذهب ما بسیار بر یاری رساندن به دیگران تاکید شده است. نظرتان در این خصوص چیست؟
کمک کردن به دیگران نیز سبب میشود خود را شاد کنیم. انجام کارهای خیر ظاهر قضیه است. باطن موضوع آن است که به خودمان کمک میکنیم. وقتی از کسی که نیازمند است دستگیری میکنیم، احساس خوبی در درونمان ایجاد میشود و اعتماد به نفسمان افزایش پیدا میکند.
خیلیها معتقدند کمتر مسالهای همانند ارتباط با طبیعت میتواند سبب تسکین انسان شود. این موضوع را تا چه اندازه قبول دارید؟
بدون شک. پژوهشهای علمی هم این را ثابت کردهاند که طبیعتگردی فرآیند برخی درمانهای روانی را حتی تسهیل و تسریع میکند چه رسد به افراد سالم که مسلما با پیوستن به طبیعت شور و حال تازهای پیدا میکنند. به همین علت است که تاکید میکنم باید ارتباطمان را با طبیعت به هر اندازه که مقدور است حفظ کنیم.
به نظر شما سکون افسردگی میآورد؟ منظورم این است که آیا «تغییر» در جنبههای مختلف زندگی میتواند باعث شادی شود؟
بهتر است همیشه در حال خلاقیت و تغییر در زندگیمان باشیم. نگذاریم زندگیمان حالت یکنواختی و کرختی به خود بگیرد. زنده بودن ما مانند زنده بودن یک گُل است. همان طور که یک گُل برای زنده بودن نیازمند مراقبتهای مختلف است، برای شادابی و نشاط بیشتر هم، ما به مراقبت نیاز داریم. لذا، مسائل بسیار ساده مانند تغییر دکوراسیون خانه، تغییر لباس و موارد اینچنینی میتواند در شاد بودن ما موثر واقع شوند.
برخی پزشکان تغذیه مناسب را در شادابی موثر میدانند. شما در این باره چه فکر میکنید؟
سبک تغذیه ما قطعا میتواند در نشاط ما مثمرثمر باشد. این که انسان امروز نسبت به گذشته از شادی کمتری برخوردار است یک دلیل مهمش تغییر در نوع و سبک تغذیه است. خوردن میوه و سبزیجات تا حد زیادی به خلق و خوی ما کمک میکند ولی در مقابل، خوردن غذاهای حاضری و فستفودها بشدت میتواند روی شادی ما تاثیر بگذارد.
مورد دیگری در برای شاد بودن و شاد ماندن وجود دارد که دربارهاش نگفته باشیم؟
نکته بسیار مهم دیگر این است که تلاش کنیم در زمان «حال» زندگی کنیم. انسانهایی که در زمان «حال» زندگی میکنند نسبت به افرادی که در آینده و گذشته سیر میکنند روحیه سطح بالاتری دارند. زیرا، افرادی که به گذشته فکر میکنند عموما افسردهاند و کسانی که در آینده زندگی میکنند مضطرباند چون آینده احتمالی است.
راهکار دیگر، بحث خوب خوابیدن و استراحت کردن است. اگر در طول شبانهروز از خواب و استراحت کافی برخوردار نباشیم طبیعی است که شاد نبوده و احساس خواب آلودگی خواهیم کرد.
مورد دیگر، قدردان و شکرگزار بودن است. انسانهای قدرشناس، قانع و سپاسگزار احساس شادی بیشتری نسبت به افراد ازخودراضی در زندگیشان میکنند. بنابراین، بهتر است هر فردی هر کاری برای ما انجام داد قدردان او باشیم. چراکه این کار در نهایت نفعش به خود ما خواهد رسید.
نکته آخر، رعایت اصول اخلاقی است. طبیعی است که همه انسانها دوست دارند شاد باشند، اما این شادی نباید مُخل شادی و نشاط دیگران باشد. اخلاق، مساله بسیار مهمی است تا آنجا که پیامبر(ص) میفرمایند: فلسفه مبعوث شدن من به عنوان پیامبر پیاده کردن مکارم اخلاقی است. اخلاق چیز پیچیدهای نیست و نیاز به مطالعه دهها کتاب ندارد.
محمد شمس
جام جم
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد