به گزارش جامجم، در این پرونده حامد 35 ساله متهم است با همدستی پسرخاله 22 سالهاش به نام بهنام، هفتم مرداد 91 رضا 55 ساله را روی پل عابر پیاده خیابان دماوند با ضربههای چوب به سرش کشته و قولنامه و مدارک همراه این پیرمرد را دزدیده است.
متهمان پس از دستگیری در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شدند که حامد درباره انگیزهاش گفت: خانهای را که متعلق به دوستم بود، سال 91 بهصورت قولنامهای به رضا فروختم و 20 میلیون تومان از او کلاهبرداری کردم. مدتی بعد فهمید آن خانه از سوی یک بنگاه دیگر به شخص دیگری فروخته شده است. وقتی پیرمرد به ماجرای کلاهبرداری پی برد تهدیدم کرد به پلیس شکایت میکند. به همین علت تصمیم گرفتم قولنامه را از او بدزدم. از پسرخالهام کمک گرفتم و روی پل عابر به پیرمرد حمله کردیم، اما چون مقاومت کرد با چوب بر سرش زدیم، ولی قصد کشتن او را نداشتیم. پسرخاله این مرد به نام بهنام نیز گفت: پسرخالهام به من گفته بود رضا یکی از بستگان همسر سابقش است و میخواهد با قولنامهای که در دست دارد خانهاش را به زور بگیرد. حامد از من خواست به محل قرار بروم و با چوب بر سر رضا بزنم تا قولنامه را از چنگش درآورد. قضات دادگاه پس از محاکمه دو مرد جوان آنها را به قصاص محکوم کردند که پرونده برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شد. وکیل بهنام در اعتراض خود به حکم اعلام کرد، بعد از ضربه موکلم به مقتول او هنوز زنده بوده و ضربه او کشنده نبوده است.
بعد از بررسی پرونده در دیوان عالی کشور، قضات به رای دادگاه نقض گرفته و آن را برای رسیدگی دوباره به دادگاه بازگرداندند. دیروز متهمان برای دومین بار در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه قرار گرفتند. اولیای دم در این جلسه برای قاتلان درخواست قصاص کردند. حامد در این جلسه در دفاع از خود گفت: میخواستم با 20 میلیون تومان کار کنم و بعد آن را با سودش بازگردانم. به همین علت معامله صوری کردم. از کارم پشیمانم. اول بهنام با چوب ضربهای به سر رضا زد، بعد من ضربهای به پهلوی او زدم. فقط یک ضربه به او زدم.
در ادامه بهنام در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: حامد مدعی بود به فردی 20 میلیون تومان داده و میخواهد این پول را پس بگیرد. من از کلاهبرداری بیخبر بودم. از من خواست با خودم، چوب بیاورم. من با چوب فقط یک ضربه زدم. زمان ضربه زدن چشمانم بسته بود و نمیدانم به کجای مقتول اصابت کرد. بعد از ضربه من، رضا هنوز حرف میزد و ضربهام کشنده نبود. حامد چوب را گرفت و ضربههای بعد را به مقتول زد. در پایان جلسه، یکی از دوستان حامد که به عنوان فروشنده ملک با مقتول وارد معامله شده بود، به دفاع از خود پرداخت.پس از آخرین دفاعیات متهمان، قضات دادگاه برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد