قتل؛ پایان آب بازی کارگران

به گزارش جام‌جم، بعدازظهر 5 آبان سال گذشته کارآگاهان جنایی اداره دهم پلیس آگاهی تهران در جریان درگیری خونینی در ساختمانی نیمه‌کاره‌ در یکی از محله‌های منطقه تهرانپارس قرار گرفتند.

با حضور ماموران در ساختمان نیمه‌ساز و انجام بررسی اولیه مشخص شد جوانی افغان به نام جعفر 18 ساله که در این ساختمان به عنوان کارگر ساختمانی مشغول به کار بوده، مورد اصابت چاقو از ناحیه قفسه سینه قرار گرفته و به علت شدت خونریزی جان باخته است.

براساس اظهارات شاهدان صحنه جنایت، مقتول پیش از وقوع درگیری منجر به جنایت در حال آب دادن دیوارهای سیمانی ساختمان بوده که به شوخی مقداری آب را روی سایر کارگران از جمله عیسی که در طبقه پایین به کار مشغول بودند، پاشیده و همین موضوع باعث اعتراض عیسی و در ادامه درگیری لفظی بین آنها می‌شود. در ادامه، عیسی از طبقه پایین به طبقه بالا می‌رود و با چاقو یک ضربه به قفسه سینه جعفر زده و از محل متواری می‌شود .

دستگیری متهم در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفت. در ادامه و با انجام اقدامات پلیسی، کارآگاهان متوجه شدند متهم پس از متواری شدن از تهران به شهر زابل رفته و در یک سوپرمارکت به عنوان کارگر مشغول به کار شده است .

با به‌دست آمدن این اطلاعات، هماهنگی قضایی انجام شد و ماموران با نیابت قضایی به شهر زابل اعزام و 28 بهمن موفق به دستگیری متهم شدند.

جوان افغان در بازجویی‌ها به قتل اعتراف کرد و با ابراز پشیمانی از این کار، به قاضی پرونده گفت: آن روز افغان‌ها درحال آب‌پاشی به یکدیگر بودند. یکباره چند کارگر دیگر با آنها دعوایشان شد. در جریان درگیری خواستم میانجیگری کنم که با مقتول درگیر شدم. او با میله آهنی به سرم زد که از پله‌ها به پایین افتادم. دقایقی بعد چاقوی یکی از افغان‌ها را گرفتم و جعفر را با چاقو زخمی و فرار کردم، فکر نمی‌کردم او بمیرد.

با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل، پرونده با صدور قرار جلب به دادرسی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. دیروز متهم به ریاست قاضی اصغر عبداللهی پای میز محاکمه قرار گرفت. در این جلسه اولیای‌دم مقتول درخواست قصاص کردند.

سپس متهم برای دفاع در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهامش گفت: روز حادثه کارگران بر سر آب‌پاشی با هم درگیر شدند که من قصد میانجیگری داشتم. مقتول به من فحاشی کرد که با او درگیر شدم. نمی‌دانم با چوب یا میله آهنی دو ضربه به سرم زد. حتی از سر خونین خودم عکس گرفتم. یکی از کارگران از آشپزخانه چاقویی آورد که آن را گرفتم.

جعفر به سمتم آمد که چاقو به سینه اش اصابت کرد. من ناخواسته مرتکب این قتل شدم و نمی‌خواستم جعفر را بکشم. بعد از قتل به زابل فرار کردم که در آنجا شناسایی و دستگیر شدم.

متهم پس از دفاعیاتش به زندان بازگشت و قضات برای صدور حکم وارد شور شدند.