او از خانوادهای برخاست که ریشه و پیشینهای در هنر داشت؛ پدرش بیشک بزرگهنرپیشهای بود که اگر اجل مهلت میداد چه بسا در میان پنج بازیگر اول تمام تاریخ سینما و تلویزیون ایران میایستاد. دنیا فنیزاده اما نه از اعتبار پدر خرج کرد و نه در پشت او ایستاد و نه البته در سایه نام و آوازهاش ماند. او راه خود را رفت، به دور از هیاهو و در کمال آرامش؛ آرام و باطمانینه. به دنبال دلخواستهاش رفت و نام و اعتبار پدر را بهانه و واسطه قرار نداد. با اینکه برخلاف اخلافش نیازی نداشت به در و دیوار بکوبد برای ماندن و نقش گرفتن، اما با وجود پیشنهاد حتی از جانب ابرکارگردانی چون بهرام بیضایی، عطای بازیگری را به لقایش بخشید و حال دل را پرسید و گوش جان به او سپرد و شد عروسکگردان و به عروسکها جان داد؛ هنرمندانه و عاشقانه. دنیا فنیزاده دوست عروسکها شد و دلبستهشان.
2- با اینکه لااقل در ایران تمام اعتبار یک عروسک برای صداپیشهاش است و معمولا اوست که قدر میبیند و نوازش میشود، اما یک شخصیت عروسکی بخش عمدهای از توفیق و محبوبیت خود در میان مخاطبانش را از کسی وام میگیرد که چیرهدستانه حرکتش میدهد و به تعبیر بهتر، جانش میبخشد. بدون شک بخش عمدهای از محبوبیت بیبدیل و بدون انقضای عروسک کلاهقرمزی در میان دوستداران و هواداران کودک و بزرگسالش به هنرنمایی دنیا فنیزاده و حرکات ریز و ماهرانه دستش بازمیگردد. دستش... همان دستی که بنای ناسازگاری گذاشت و آهنگ ناکوک ساز کرد در این ایام آخر ماضی. خرچنگ نحس که حالا دیگر مالوف و مانوسمان شده، چنگالش را بر آن دستی فرو کرد که کلاهقرمزی را میچرخاند و خالهقورباغه را ؛ همان دستی که گربه آوازهخوان را میرقصاند و هادی و هدی را بالا و پایین میکرد. این هم از شوخیهای تلخ روزگار است دیگر؛ درست همان دستی که به عروسکها جان میداد باید سرطان بگیرد و لمس شود و از حس و حال بیفتد. یسار البته برای مدتی جور یمین را کشید و دست چپ به مدد دست راست آمد، اما امان از این درد لاعلاج.
3- حالا عزادارند- چه آدمها و چه عروسکها- در سوگ دنیا فنیزاده، در وهله اول عروسکگردان چیرهدست و در مرتبه دوم دختر مرحوم پرویز فنیزاده و این همان شخصیت مستقل هنری و خوشنامیای است که در ابتدا، سخن از آن رفت. او هم خود خوشنام ماند و هم نهتنها بر عنوان و اعتبار پدر خط نکشید که نامش را اعتلا داد و منزلت بیشتر بخشید. خاک سرد است و جدایی میآورد و نسیان، لااقل در میان ما آدمیان؛ برای عروسکها اما به احتمال زیاد اوضاع اینگونه نیست. کلاه قرمزی - که فنیزاده از او به عنوان پسر بزرگش یاد میکرد - برای همیشه سوگوار خواهد بود و ماتمزده؛ که همه عروسکها غمی بزرگ بر دل دارند. آنها از آنچه هستند هم تنهاتر شدهاند. دنیا فنیزاده دوست خوب عروسکها بود.
4- دنیا فنیزاده رفت؛ غریبانه و مهجورانه. کسی خبر ندارد ولی بعید نیست که در جوار پدر باشد که پدر و دختر حرفها دارند پس از سالها فراق و هجران. نه فقط عروسکها، نه فقط کودکان، نه فقط بچههای دیروزی، که همه مردم ایران که بلاشک خاطرات خوشی دارند با عروسکهایی که او هنرمندانه به آنها جان بخشید، از کوچ ناباورانهاش متاثر شدهاند و چه بسا که نم اشکی هم بر گوشه چشمشان نشسته باشد. دنیا فنیزاده خوشنام بود، خوشنام ماند و خوشنام رفت.
محسن محمدی
دبیر رادیو و تلویزیون
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد