
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
«تیاتر سعدی، تابستان سیودو» قصه یکی از بزنگاههای مهم تاریخ تئاتر ایران را به صحنه آورده است؛ ظهر بیستوهشتم مرداد1332، وقتی دارودسته چماقبهدست پهلوی، خیابانهای شهر را پرهیاهو کرده و خودش را به خانه محمد مصدق میرساند، گروه تئاتری متشکل از کارگردانی اصفهانی، سوفلوری گیلک، بازیگران ترک و ارمنی، به دور از قدارهکشیهای خیابان در تئاتر سعدی مشغول تمرین نمایشی هستند که عصر قرار است به اجرا درآید. هیچ چیز اما سر جای خودش نیست و ناملایمتیهای بیرون از سالن، مثل آواری بر سر تئاتریهای سعدی خراب میشود؛ آنها قرار است عصر روز کودتا، «باغ آلبالو» را اجرا کنند. آنطور که حسین کیانی میگوید البته تنها انطباقی که از مستندنگاری روز واقعه مد نظر داشته، تنها همین ماجرای واقعی حمله شعبان جعفری به تئاتر سعدی در روز وقوع کودتا و به آتشکشیدن آن بوده است و باقی نمایش کاملا زاییده تخیل اوست. از همین روست که وقتی «باغ آلبالو»، در دل «تیاتر سعدی، تابستان سیودو» اجرا میشود، متنی موزون دارد و با موسیقی ضربی همراه است. همین جاست که تماشاگر بارها از ته دل میخندند و سالن اصلی تئاتر شهر بارها صحنه تشویق بازیها میشود. این در حالی است که کمتر ایرانی علاقهمند به تئاتری پیدا میکنید که نمایش «باغ آلبالو» را خوانده یا اجراهای متعدد ایرانی از آن را دیده باشد و از ته دل خندیده باشد. در واقع کیانی، این نمایش معروف روسی را که کمدی سردش برای ذائقه ایرانی چندن طنزآلود نیست، سرشار از لحظات کمیک کرده است.
عشق، کودتا، سعدی
«این من بودم که باعث شدم تئاتر سعدی به آتش کشیده شود»؛ نمایش با این تکگویی لورین آواکیان [با بازی رویا میرعلمی] آغاز میشود. این اعتراف، آشکارا تماشاگر را در انتظار فاجعه مینشاند و او را تا پایان نمایش، به دنبال پاسخ میکشاند. روی صحنه، تنه درخت بزرگی هست و هاله نوری گویی آن را فرا گرفته است. صندلیها کاملا پر نشده، اما با همین جمله، همه منتظرند تا ببینند، کودتای انگلیسی و آمریکایی چه نسبتی با «باغ آلبالو»ی آنتوان چخوف روسی خواهد داشت؛ «بینامتنها بین باغ آلبالو و این نمایش بسیارند. چه چیزهای مشترکی میبینیم؟ در باغ آلبالو هم میبینیم که یک خانهباغ چگونه با بلاهت و خیانت عدهای به یغما میرود و در این نمایش هم کودتا را لمس میکنیم که چطور یک مملکت را به هم میریزد و همه چیز را ساقط میکند».
اینها را رویا میرعلمی میگوید. با او که سالهاست در پشت صحنه و روی آن به تئاتر مشغول است و البته این روزها سریال «لیسانسهها» را نیز در تلویزیون از او میبینیم، پس از اجرا به گفتوگو مینشینیم. نقشی که او بازی میکند، بازیگر زن ارمنی در تئاتر سعدی دهه 20و 30 است؛ زنی درستکار و باوجدان که هم در تئاتری که قرار است در روز کودتا اجرا شود نقشی محوری دارد و هم در تئاتری که همسرش حسین کیانی حالا جلوی چشم ما به صحنه آورده است. خودش درباره ویژگیهای شخصیت لورین به جامجم میگوید: «میدانیم که ارامنه آدمهای صادق و بیآلایشی هستند. پیش از این نسبت به آنها شناخت داشتم اما از نزدیک آشنا نبودم. وقتی این نقش را قرار شد بازی کنم، لازم بود ارامنه را از نزدیک بشناسم. اتفاق خوبی که برایم افتاد، آشنایی با لوریس چکناواریان، موسیقیدان بنام بود؛ ایشان بسیار به من کمک کرد. متن را که توضیح دادم جزئیات بسیار روشنی را در اختیارم گذاشت. ایشان هم همین را گفتند. اینکه ارامنه رک هستند؛ صاف و صادق. لورین را به این سمت بردم. ناراحتیاش را راحت میگوید و خوشحالیاش را آسان ابراز میکند. از کسی اگر دلخور باشد، عذرخواهی همه چیز را تمام میکند».
در طول نمایش نیز، با این روحیه طرفیم؛ سرگرد فخرایی که دست اندرکار سانسور شهربانی است، عاشق لورین است و چون پاسخ بازیگر ارمنی نه است، مهرزاده ایرانی [با بازی خاطره اسدی] را که دیگر بازیگر زن تئاتر سعدی است، با پول میخرد تا لورین را مجاب کند به ازدواج و میگوید وگرنه اجرا بیاجرا! وقتی ماجرا لو میرود یک توضیح ساده مهرزاده که به خاطر مشکل مادرش چنین نارفیقیای کرده است، دلخوری را برای لورین کاملا از بین میبرد.
ساخت ایران؛ یک نمایش کاملا وطنی
خاطره اسدی هم معتقد است، لورین، درستکارترین شخصیت این نمایش است. با او هم که نقشی پر از کش و قوس را در این نمایش عهدهدار است، پس از اجرا به گفتوگو مینشینیم؛ اسدی را با اینکه تئاتر خوانده، بیشتر به بازیهای سینمایی و تلویزیونیاش میشناسیم اما مدتی است که خاک صحنه از او هم دل برده. البته این دومین تئاتری است که او در آن ایفای نقش کرده است و جالب اینکه هر دو با کارگردانی حسین کیانی. همین باعث میشود تا بپرسیم در تئاتر از یکسو و در آثار حسین کیانی از سوی دیگر چه دیده که مجاب شده بالاخره در رشتهای که درسش را خوانده، کار هم بکند؟ اسدی در این باره به جامجم میگوید که چندسال پیش نیز تئاتری را که به اجرا نینجامیده،تمرین کرده است: «جنس ایرانی آثار حسین کیانی برای من بسیار جذاب است. اینکه او توانسته هنری را که اساسا غربی است با باورها و ملزومات ایرانی پیوند بزند، قابل ستایش است». اتفاقا نام خانوادگی شخصیتی که خاطره اسدی در «تیاتر سعدی، تابستان سیودو» به ایفای آن پرداخته هم «ایرانی» است و حالا او علاوه بر اشاره به این تقارن معنادار از اینکه نام آن شخصیت نیز «مهرزاده» است، خوشحال است چون میگوید خودش هم متولد مهرماه است!
اسدی درباره اینکه برای «مهرزاده ایرانی» به عنوان یک بازیگر چه کرده، میگوید: «در دورخوانی متن و تمرینهای مختلف، نکاتی به ذهن همه ما میرسید و به کارگردان میگفتیم و با کمک او به اجرای بهتری از متن میرسیدیم. پیش میآمد که در دورخوانی، لحظههایی پیشنهاد و به متن اضافه میشد».
مهرزاده ایرانی در این نمایش، مورد قضاوت تماشاگر است و این نکتهای است که برای اسدی هم جذاب بوده است؛ اینکه همبازیهایش و حتی تماشاگران خواهند پذیرفت که او در دوراهی اخلاق و عشق به مادر، ناگزیر از همکاری با آقای سانسورچی بوده است.
بار نمایشی یک واقعه تاریخی
کودتای 28 مردادماه 1332، بزنگاهی مهم در تاریخ معاصر ایران به شمار میرود. در عین حال، این رویداد آنقدر بار دراماتیک دارد که گاهگاهی هنرهای تصویری مختلف از آن سراغ بگیرند. یک بار یک گالری، نقاشیهایی را به نمایش میگذارد که خیابانهای تهرانِ پرآشوب را کشیدهاند، باردیگر سریالی به متن ماجرا میرود و فیلمی، کودتا را موضوع خود میکند، و اینها همه نشاندهنده جذابیتهای بیپایان این رویداد برای هنر است. اما خاطره اسدی میگوید: «اینبار اما برای اولینبار است که یک نمایش به کودتا میپردازد. آن هم به ماجرای آتشکشیدن یک تئاتر به دست شعبان جعفری در این روز». او همچنین جذابیت این نمایش را در نگاه دیگرگونهاش به واقعیت و مستندی تاریخی جستوجو میکند و معتقد است همین تلاقی استناد به واقعیت در کنار پر و بالدادن به تخیل است که تماشاگر را به تماشای این نمایش مجاب خواهد کرد.
ساعت دهونیم شب را گذشته. شعبان جعفری تئاتر سعدی را به آتش کشیده و سانسورچی، پاسخ عشق خود را با تپانچه گرفته است. محوطه تئاتر شهر آرامآرام خلوت میشود و تهران، ناگهان از سال 32 فاصله میگیرد.
تبلیغات سنتی جواب نمیدهد
سالن اصلی پر نشده است. آن هم برای نمایشی که کارگردانش 17 سال است مینویسد و میسازد و صاحب سبک به شمار میرود. همه اینها باعث میشود تا بازیگر این نمایش پیش از خداحافظی بگوید میخواهد درد دل کند. میرعلمی میگوید: «چرا وقتی تئاتر شهر خودش اجرای نمایشی را به ما پیشنهاد میدهد برای تبلیغات آن کاری نمیکند؟ یک گروه تئاتری نباید تا این حد درگیر کشاندن تماشاگر به سالن باشد. این مسئولان تئاتر هستند که باید برای آن تبلیغ کنند. اگر قرار است مثل 30 سال پیش همچنان از شیوه تبلیغ دهان به دهان برای تبلیغ نمایشها استفاده کنیم و دو هفته ابتدایی اجرا را منتظر باشیم تا تماشاگران برای دیگران تعریف کنند و تماشاگر برای تماشای اجرای ما بیاید، پس با وجود این همه روشهای تبلیغاتی جدید چه فرقی با گذشتهها کردهایم؟»
صابر محمدی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
عضو دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
گفتوگوی عیدانه با نخستین مدالآور نقره زنان ایران در رقابتهای المپیک
رئیس سازمان اورژانس کشور از برنامههای امدادگران در تعطیلات عید میگوید
در گفتوگوی اختصاصی «جامجم» با دکتر محمدجواد ایروانی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی شد