نام پلاسکو حالا با تلخفرجامیاش، جانهایی که گرفته و خسارتهایی که بارآورده، بیشتر از زمان افتتاحش حتی بر سر زبانهاست و رسانهها، کارشناسان و مردم، چرایی نابودی ناگهان و هولناکش را از زاویههای گوناگون، کالبدشکافی میکنند و هر ساعت، واکنشهای جمعی چون انکار و ناباوری، خشم، ترس، خودسرزنشی، شماتت دیگران و اندوه شدید در جامعه ناگهان بالا میآید و عواطف اجتماعی را متلاطم میکند.
نکته قابل تامل اما این است که در آشفتگی پلاسکو، دو رفتار کاملا متناقض و آشکار، در دو طیف از مردم همزمان پدیدار شده است؛ گروه اول از نخستین ساعات حادثه، کمکرسانی را آغاز کردند، کوشیدند نظم شهری را در خیابانهای منتهی به محل حادثه برقرار کنند، به خودروهای امدادی راه عبور دادند، خون اهدا کردند، از فداکاری آتشنشانها گفتند و به عنوان نیروهای داوطلب، رخت خدمت پوشیدند تا جان فدا کنند. گروه دوم اما اطراف محل حادثه جمع شدند، خندیدند، راه خودروهای امدادی را بستند، روند کمکرسانی را کند کردند، با آهنپارهها و بتونهای چرخ کرده که پیکرهای سوخته آتشنشانها را مدفون کرده بودند، عکس یادگاری گرفتند یا روی سقف خودروهای امدادی ایستادند و با ذوق از نبرد نابرابر آتشنشانها و هیولایی که تنوره میکشید، فیلم گرفتند تا بیآنکه بدانند با اختلال در فرآیند امداد، دستهایشان به خون آتشنشانهایی که به یاری همکارانشان محتاج بودند،آغشته شود.
چرایی رفتار گروه اول روشن است؛ آنها تربیتشدههای فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی هستند که یادشان داده نجات جان یک انسان، نجات همه جامعه است پس باید هرچه از دستشان بر میآید برای مهار بحران انجام بدهند. اما تحلیل چرایی رفتار گروه دوم پیچیده و چندعاملی است؛ مهمترین علت در این ماجرا، مربوط به پدیدهای در روانشناسی اجتماعی به نام اثر تماشاگر (bystander effect) یا بیتفاوتی تماشاگر (bystander apathy) است و براساس آن وقتی در حادثهای شمار تماشاگران عادی زیاد میشود امکان دارد هیچکس برای نجات قربانیان احساس وظیفه نکند و هرکس به خیال این که دیگری باید کاری کند، از ایفای نقش اجتماعیاش برای یاری قربانیان شانه خالی کند.
شرایط وقتی بغرنجتر میشود که مردم در تعریفی نادرست از اصطلاح «شهروند خبرنگار» با سودای ارسال فیلمهایشان برای شبکههای اجتماعی، نهتنها مسئولیتی در قبال قربانیان نمیپذیرند بلکه با ازدحامشان برای تهیه فیلم و عکس، روند مدیریت بحران را مختل میکنند. اما چرا گروهی از جامعه شیوه اول و گروهی دیگر شیوه دوم را در بحرانها انتخاب میکنند؟ ریشههای این تفاوت به آموزشهای اجتماعی میرسد که اگر صحیح باشد امدادگر میسازد و اگر ناصحیح باشد، تماشاگرانی بیتفاوت که از واقعیتهای خشن و فجایع، لطیفه میسازند و مسئولیت شهروندی و انسانیشان را در ارتباط با حوادثی شبیه پلاسکو نمیدانند یا نمیپذیرند.
مریم یوشیزاده
دبیر گروه جامعه
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
لطفاً انتشار دهید
آخه چرا این همه هشدار ؟؟ را باید كار به اینجا بكشه ؟؟؟
بار سوم پلمپ می كردین. نه 14 بار هشدار.
من فكر میكنم باید ریشه یابی كنیم .زمانهایی كه برای پرورش خرج نمیكنیم و فقط زرنگی را اموزش میدهیم تا بچه هایمان گول نخورند ...زمانهایی كه جمعیت زیاد و امكانات رفاهی
اجتماعی كم و وضع هر لحظه بدتر شود معمولا بعضی ها در
ساحل امن خود نظاره گر طوفان زده ها میشوند.
و همیشه خیلی فراموشكاریم و فكر میكنیم مرگ از برای همسایه است و بس...
اما ریشه آن را نگفتید؟؟
وقتی شهردار و اعضای شورای شهر، حقوق می گیرند تا شهر را سامان دهند و هیچكاری نمی كنند و فقط صرف یك اخطار از خود رفع مسئولیت می كننند، ما چرا باید حرص و جوش بیش از حد بخوریم
امیدوارم فشار روحی كه به خانواده هر یك از آتش نشانان وارد می گردد، به خانواده مقصران این حادثه وارد گردد