همین دو هفته پیش بود که برای چند روز توانست ازمرخصی استفاده کند. تا وقتی به در خانهاش رسید، نفهمید چه طور مسیر را آمده و چه قدر در راه بوده است. بعد از ۷سال بیملاقات بودن، فکر میکرد دخترش را میبیند و خوشحال میشود، اما دخترش با دیدن او گفت: تو برای من مردهای!