سختیهای کار زنان در بخش خصوصی
سمیرا خیلی وقت بود دلش میخواست مادر شود. 35 سال داشت و میدانست برای مادر شدن دارد دیر میشود.
همسرش درآمدی کمتر از یک میلیون تومان داشت و خودش نیزمنشی یک شرکت بود و حدود یک میلیون تومان به دست میآورد، اما اگر مادر میشد ممکن بود کارش را از دست بدهد.
کد خبر: ۸۴۹۷۸۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۴/۰۸/۰۴
من از مردها بدم میآید. فکر میکنم هیچ وقت ازدواج نکنم. آخه آنها ترسناکند. جثهشان از دخترها بزرگتر است و همیشه زورشان به ما میرسد. حتی فکرش را هم نمیتوانم بکنم که یک روز با یکی از آنها در یک خانه تنها باشم.
کد خبر: ۷۳۹۶۲۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۲۷
اصرار بر انتخاب جنسیت نوزاد تعادل جمعیت را برهم میزند
سمیرا و همسرش سالها پیش وقتی ازدواج کردند مثل همه اهالی روستا دلشان میخواست فرزند اولشان یک پسر کاکلزری باشد که نام پدرش را پرآوازه کند.
کد خبر: ۷۳۲۴۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۸/۰۸
میخواهم همه چیز را کنار بگذارم. فکرها را، یادها را خاطرهها را، عکس محبوبه را ـ که سالها بعد از رفتنش هنوز لبخندش مثل روز اول تروتازه است ـ فرزندان و نوهها را که مرا تهدید میکنند و میترسند، زندگی را که آنها مال خود میدانند با ورود زنی به زندگی من از دست بدهند، این شهر و محله و کوچه و خانه را که خاطرات تلخ و شیرینی از آنها دارم.
کد خبر: ۶۸۷۸۰۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۴/۰۳