آریل دانشجوی سال اول یک کالج است. چند هفته پیش با برایان از طریق فیسبوک آشنا شده بود. برایان ادعا میکرد که میخواهد آریل را بهتر بشناسد، آریل نیز تصور میکرد که دوستی آنها جدی است. برایان ستاره تیم هاکی و جزو ارشدهای مدرسه است، آریل و برایان زیاد تلفنی صحبت نمیکردند. دوست آریل به او هشدار داد و سعی کرد به آریل بگوید که او نیات خوبی ندارد اما آریل میگفت که مطمئن هستم من برای او با همه فرق دارم.
کد خبر: ۶۷۵۱۲۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۳/۰۲/۲۹
«دوربین وبت رو روشن کن» با دیدن این جمله اول کمی یکه خوردم، اما او اصرار داشت تا دوربینم را روشن کنم، او میگفت: عاشق دخترهای ایرونیه.چون هیچکدوم شون زشت نیستند. من زودباور هم دلم از شنیدن این حرفها غنج میرفت، دلم میخواست کامپیوترم وبکم داشت و میدیدمش اما نمیشد، یکی از عکسها تو برام بفرست.... این یکی رو نمیتونستم انجام ندم، چون فکر میکرد نمیتونم یه عکس ساده رو لود کنم و بفرستم، توی این فکر بودم که چه عکسی انتخاب کنم، باروسری یا بیروسری که یکدفعه عکسش رو برام فرستاد، وای خدای من..... خیلی از اونی که فکر میکردم خوشتیپتر بود.... برای این که پیشش کم نیارم، عکسی که با لباس قرمزم در یک مهمونی زنونه انداخته بودم براش فرستادم، این آخرین باری بود که توی چت باهم حرف زدیم، تا چند هفته بعد پسرخالهام، عکسم رو بین عکس دخترهای... ایرونی توی سایت یوتیوب پیدا کرد که باعث شد آبروم پیش تمام فامیل بره.
کد خبر: ۵۷۵۸۲۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۲/۰۴/۱۱