روایتی متفاوت از یک مجلس روضه خانگی که پنجم هرماه قمری میزبان عاشقان اهل بیت(ع) است
مادرم تهِ سطل قند را خالی کرد در کاسهای بزرگ و با دستِ خاکِ قندیاش بینیاش را خاراند: «قدرتِ خدا، مُک اندازه کاسهمون قند مونده بود».ظرف را برداشتم. سفیدی قند را ازنوک بینیاش پاک کردم و گفتم:«امروز فکرنکنم شلوغ شه. قندون کوچیکه هم بس بود.»
کد خبر: ۱۴۹۲۲۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۵