یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
درواقع این فیلمها از بازیگرانی در نقشها و موقعیتهای کمدی استفاده میکنند، اما نمیتوان از عنوان کمدین برای بازیگرانی چون حمید فرخنژاد، ساعد سهیلی، پولاد کیمیایی، پژمان جمشیدی و سام درخشانی استفاده کرد. این مساله درباره «سه بیگانه» هم صدق میکند و امین حیایی و محمدرضا شریفینیا هم باوجود بازیهای هرازگاهی در نقشهای کمدی، با عنوان کمدین شناخته نمیشوند. مجید صالحی و حمید لولایی هم گرچه بیشتر آنها را در نقشهای کمدی دیدهایم، اما اولی به وسوسه بازی در نقشهای جدی تن داده و دومی هم بیشتر به عنوان کمدینی تلویزیونی شناخته میشود و در سالهای اخیر حضور تعیینکنندهای در سینما نداشته است.
تغییرشکل کمدیها
ابوالحسن داوودی، کارگردانی که فیلمهای موفق کمدی همچون «جیببرها به بهشت نمیروند» و «نان، عشق و موتور 1000» را در کارنامه دارد، درباره این موضوع که چرا سینمای این سالهای ایران، کمدینِ صرف ندارد، به جامجم گفت: خیلی در این زمینه کنکاش نکردم که چرا این اتفاق افتاده است. شاید یکی از دلایل این باشد که شکل و فرم کمدیها عوض شده است. شاید دلیل مهمتر دیگری که خود من در این سالها تجربه کردم، این است که معمولا کمدیها قدر لازم را به اندازه آن بها و ارزشی که داشتند، پیدا نکردند. گرچه در خیلی از مواقع، مردم از کمدیها استقبال کردند، اما کمتر به فیلم کمدی به عنوان کاری ماندگار و باارزش صحه گذاشتهاند. درحالیکه ما نمونههای کمدی خوبی را در سالهای اولیه انقلاب داریم که به نوعی باعث رونق سینمای ایران شدند و آن را شکل دادند؛ از «اجارهنشینها» بگیرید تا «ای ایران» یا دو کاری که خودم انجام دادم.
کارگردان فیلمهای «من زمین را دوست دارم»، «رخ دیوانه» و «سفرجادویی» ادامه داد: دلیل اقبال به این فیلمها در آن زمان شاید به دلیل محدودیتهای تغییر شرایط فرهنگی بود و سینمای کمدی امکان ارتباط بیشتری را با تماشاگر داشت، اما در طول این سالها به آن میزانی که هویت سینمای اجتماعی یا ژانرهای دیگر سینما به رسمیت شناخته و ارزشگذاری شد و در آنها کارهایی بهیادماندنی صورت گرفت، سینمای کمدی مسیر خوب و ویژهای را طی نکرد. به همین دلیل خیلی از بازیگرانی که کمدین بودند و کار کمدی میکردند، تصورشان این بود که کار چندان مهمی را انجام نمیدهند، چون گرچه آثار کمدی از جانب جامعه به رسمیت شناخته شده و پذیرفته شده بود، اما از سوی جامعه هنری صحه لازم بر آنها گذاشته نمیشد. این شاید مهمترین دلیلی باشد که بازیگرانی مثل اکبر عبدی و علیرضا خمسه که زمانی فقط در موقعیت یک بازیگر کمدی ظاهر میشدند، بتدریج و حتی گاهی بهصورت خودخواسته از این شرایط فاصله گرفتند.
داوودی که این روزها خود را آماده ساخت فیلمی کمدی با نام «هزارپا» میکند، در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: دلیل دیگر این است که سینمای ما هیچ وقت موقعیت صنعتی به آن معنا پیدا نکرد که سینماگران بخواهند خیلی حرفهای به آن نگاه کنند و استودیوهایی داشته باشیم که بخواهند بهطور مشخص تولیداتی داشته باشند. شرایط سینمای ایران طوری نیست که یک کمپانی و شرکت سینمایی مثلا سالی ده فیلم تولید کند که از این میان سه فیلم کمدی باشد. وقتی تولید این سه فیلم کمدی از قبل مشخص باشد، کمدینها هم ترجیح میدهند موقعیت خود را حفظ و در فیلمهای کمدی بازی کنند. اما سینمای ایران اغلب تکمحصولی است و 98 درصد تهیهکنندهها درنهایت بتوانند سالی یک فیلم بسازند. تازه اگر فیلمشان موفق شد، احتمالا آماده ساخت فیلم بعدی میشوند. شاید دلیل اینکه بازیگرهای سینمای ایران هیچ وقت خود را در یک موقعیت به رسمیت نمیشناسند، همین تکمحصولی بودن است.
در سینمای ایران در هر دوره ای، نوعی از سینما رونق بیشتری دارد، مثلا در دهه 60 حاکمیت سینمای کمدی و کودک بود و دهه 70 و بویژه از نیمه دوم تولید فیلمهای اجتماعی رونق پیدا کرد و تماشاگران بیشتر از آنها استقبال کردند. همین روند باعث میشود بازیگران حرفهای از جمله کمدینها، ترجیح دهند که تغییر ژانر داده و در موقعیتهای دیگری کار کنند.
نقش بازار سینما در تغییر مسیر کمدینها
ابراهیم وحیدزاده، کارگردان فیلمهای کمدی «تحفه ها» و «مجسمه» درباره این موضوع به جامجم گفت: تعریف کمدین کسی است که کار بازیگری جدی را فرا گرفته و بعد با درک، آموزشها و تجربیات بعدی، تبدیل به «کمدین» شده. اگر بازیگران این مراحل را طی کرده باشند، طبیعتا کمدین میشوند و کار کمدی میکنند که خیلی هم شایسته است. اما اینکه چرا برخی کمدینها صرفا در مقوله سینمای کمدی نمیمانند و در نقشهای جدی هم بازی میکنند، به مقوله بازار در سینما برمیگردد. کمدینها نیاز دارند طی سال کار کنند، اما ممکن است همه پیشنهاداتی که به آنها میشود، نقشهای کمدی نباشد، بنابراین این بازیگران ناگزیر میشوند هم در کارهای کمدی بازی کنند و هم در آثار غیرکمدی. این مساله به خودی خود ایرادی محسوب نمیشود، هرچند واقعا بازیگران در هر دو حیطه توانایی و حرفی برای گفتن داشته باشند.
استاد «مکتب کمدی ایران» ادامه داد: شما اگر به عنوان مثال به کارهای بیلی وایلدر نگاه کنید، میبینید که او در کنار کمدیهای فوقالعادهای همچون «آپارتمان» که ساخت، فیلمهایی جدی مثل «سانست بولوار» هم داشت. البته رفتن او به سمت سینمای جدی به این دلیل نبود که در سینمای کمدی کار و پیشنهادی نداشت، بلکه به این خاطر بود که مطلبی به ذهنش رسید یا کتابی را خواند که در سینمای جدی امکان طرح بهتری داشت.
کارگردان فیلم کمدی «شام عروسی» افزود: بحث دیگری که باعث تغییر مسیر کمدینها میشود، بیاعتنایی و دستکم گرفتن ژانر کمدی و ارزش و اعتبار کمدینهاست. متاسفانه این مساله در سینمای ایران حاکم است که البته به بحث تربیتی و سوابق تاریخی برمیگردد. اصولا در عرف، کسی را که شوخطبعی دارد به عنوان آدمی جلف میشناسند، نه به عنوان کسی که دارد مطلب خیلی جدی و قابل فهم و درکی را با زبان طنز و کمدی بیان میکند. اگر این مساله تفکیک شود و اگر به ارزش خندیدن آگاه شویم، آنوقت این مشکل در کار هنری هم حل خواهد شد.
دوران کمدینها سپری شده است
فرزاد موتمن، کارگردان سینما و فیلمهایی چون «شبهای روشن» و «صداها» که فیلم کمدی «پوپک و مش ماشاءالله» را هم در کارنامه دارد، درباره این موضوع تحلیل دیگری دارد. او به جامجم گفت: به نظرم دورانی که ما عدهای به اسم کمدین داشته باشیم، سپری شده است. حتی در سینمای دنیا هم همینطور است و بازیگرانی که اصرار دارند فقط کمدی بازی کنند، موفق نیستند. نه جیم کری خوب است، نه آدام سندلر و نه بن استیلر، اما هر سه در کارهای جدیشان فوقالعاده خوب بودند. شکل سینما عوض شده است. سینمای کمدی ایران الان به کمدین احتیاج ندارد. ما این کمدینها را داریم و به درد هیچ چیز هم نمیخورند! سینمای کمدی ایران به فیلمنامه خوب احتیاج دارد.
این کارگردان ادامه داد: بازیگران جدی بهترین کمدینها هستند و کمدینها بهترین بازیگران جدی، مثل سعید آقاخانی در «خداحافظی طولانی.» (میخندد. چون مسیر تحلیل را به سمتی برد که درنهایت به فیلمی به کارگردانی خودش برسد.) برعکس این هم است، مثلا شما نقش کمدی را به رضا کیانیان بدهید، عالی است. یک بازیگری که خیلی دلم سوخت، چون سنش بالا رفت و کمدی بازی نکرد و به نظرم میتوانست کمدین بسیار خوبی باشد، جمشید مشایخی است. سالها پیش با سعید عقیقی ایدهای برای یک فیلم کمدی داشتیم و دلمان میخواست آقای مشایخی آن را بازی کند، اما نشد. به نظرم مشایخی میتوانست کمدینی عالی باشد.
موتمن درباره تغییرمسیر بازیگری فتحعلی اویسی از نقشهای جدی به کمدی هم گفت: فتحعلی اویسی بدمنِ خوب سینمای ایران بود و اهمیت او در این بود که نقش منفی را شیرین و شکلاتی بازی میکرد. ای کاش هیچ وقت او طرف کمدی نمیرفت، چون ما یک بدمنِ خوب را از دست دادیم.
کمدینهای دنیا و کمدینهای ما
منظور از «کمدین» در این گزارش، بازیگری است که دارای مقام و مرتبهای در سینمای خنده باشد، نقشهایی مخصوص او نوشته شود و مردم صرفا به خاطر او به سینما و دیدن فیلمها بروند. استارت این اتفاق ابتدا در سینمای کلاسیک و دوران اوج فعالیت کمدینهایی چون چاپلین، لورل و هاردی، هارولد لوید و باستر کیتون خورد و بعدها به شکلهایی دیگر و تا امروز ادامه پیدا کرده و بجز مواردی استثنایی، کمتر پیش میآید کمدینها جایگاه خود را با شیوه دیگری در بازیگری عوض کنند. وودی آلن، آدام سندلر، بن استیلر، ساشا بارون کوهن و افرادی نظیر اینها معمولا و فقط در حیطه سینمای کمدی کار میکنند، چون هم مردم بازخورد خوبی به آنها نشان میدهند و هم ارج و قرب آنها نزد جامعه هنری در زمینه کمدی پذیرفته شده است، اما بجز سینمای پیش از انقلاب و دهههای 60 و 70 و تا حدودی 80 که کمدینها بروبیایی داشتند، در سالهای اخیر کمدینها چندان دوست ندارند فقط در فیلمهای خندهدار بازی کنند و انگار برای اثبات تواناییهای دیگر، در نقشهای تلخ و جدی هم بازی میکنند، مثل رضا عطاران و سعید آقاخانی. ضمن اینکه جامعه هنری ایران و جشنوارهها هم ارزش چندانی برای کمدی و «کمدین» قائل نیستند تا بازیگران چندان راغب نباشند فقط به عنوان «کمدین» شناخته شوند.
علی رستگار
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد