اولین طنز ۹۰ قسمتی مرکز سیمرغ کلید خورد

چرخ گردون و تقابل لولایی و خمسه

یک پرونده، یک هشدار

چرخ گردون

جواب خیانت یا هر ظلم دیگر انسان به همنوع خود، در هر صورت بی‌پاسخ نخواهد ماند و این سنت الهی است. اصولا عدل الهی بر این است تا نیک و بد، خیر و شر، سود و زیان حتی به اندازه نیت و فکر بی‌جواب نماند. از آن‌روست که در وصیت مولای متقیان به فرزندش امام حسن(ع)، حضرت می‌فرمایند: «هر آنچه را برای خود نمی‌پسندی، برای دیگران هم مپسند.»
کد خبر: ۱۰۲۶۷۱۸
چرخ گردون

این داستان و هزاران داستان از این نوع در دنیا رخ می‌دهد و چشم عبرت‌بین می‌خواهد تا بداند این دنیا بی‌حساب و کتاب نیست و انسان باید با عنایت به حیات طیبه الهی، زندگی خود را پیش ببرد
ولاغیر.

مرد جوان در اتاق مشاوره را باز کرد و در حالی که ناراحتی و پریشانی و استرس در چهره‌اش، نشان از بد بودن احوالاتش داشت، روی صندلی نشست.

بعد مکث کوتاهی سکوتش را شکست و گفت: می‌دونی جناب سروان وقتی من جوان بودم پیرمردی در دهاتمان زندگی می‌کرد همیشه می‌گفت طبیعت، حق خودش را از آدم‌ها می‌گیرد هر کاری اجری یا تاوانی دارد و من تاوان خیانت خودم به خودم را می‌دهم.

مرد جوان ادامه داد: من MDF ساز بودم با همسرم و یک دختربچه 9 ساله خوب و خوش زندگی می‌کردم و هیچ مشکلی نداشتم تا این که روزی برای نصب کابینت به خانه دوست دوران مدرسه و سربازی‌ام رفتم و پس از اندازه گرفتن به دلیل اعتمادی که دوستم «بابک» به من داشت گفت «فرزاد» جان هر موقع خواستی می‌توانی بیایی و کابینت‌ها را نصب کنی، من کارم تا دیروقت طول می‌کشد، شما را به خانواده‌ام معرفی کرده‌ام خانه خودت است، من حواسم به حرف‌های او نبود. در کار خدا مانده بودم دوستم بابک با این قیافه و این وضعیت مالی چطور موفق به ازدواج با همسرش که از هر لحاظ هزار سر و گردن از او بالاتر بود شده است.

خلاصه به محض برگشت به مغازه تنها چیزی که به مغزم خطور کرد این بود که برگردم و دوباره اندازه‌ها را چک کنم. وقتی به خودم آمدم دیدم جلوی در خانه دوستم هستم، یادم نمی‌آید کی زنگ زدم. دختر پنج ساله‌اش در را باز کرد و من به این صورت تا نصب کابینت‌ها بیش از پنج بار به خانه دوستم رفت و آمد کردم و پس از این که مطمئن شدم «زرین» همسر بابک هم به من نظرهایی دارد، رابطه‌مان شروع شد.

چون دوستم شک به دلش راه ندهد، شبی با خانواده برای شام و چند بار هم به بهانه تفریح به اتفاق هم به باغ‌های خارج از شهر رفتیم و رابطه خانوادگی گرم و خوبی بین هر دو خانواده به وجود آمده بود.

بعد اولین گناه دیگر چیزی به اسم عذاب‌وجدان سراغ من نیامد و چیزی که از همه بیشتر خوشحالم می‌کرد این بود که آن‌قدر خوب فیلم بازی کرده بودیم که از رفتار دوستم بابک و همسرم مشخص بود کمترین شکی به ارتباط پنهانی ما نکرده‌اند، اما امان از دل غافل من که دنیا بی‌حساب و کتاب نیست و روزی ورق بازی بر می‌گردد.

مرد در حالی که سرش را در میان دستان گرفته بود، ادامه داد: بعد از دو سال ارتباط، روزی از مغازه به خانه برگشتم. روزی که قرار بر برگشتنم نبود. انگار کسی می‌گفت برو خانه، حالت تهوع و سرگیجه ناگهانی به من دست داده بود، اما علتش را الان هم نفهمیدم، دخترم از مدرسه نیامده بود کلید انداختم وارد حیاط شدم نگاهی به گلدان‌ها انداختم، خشک شده‌بودند، کسی انگار چند هفته است به آنها آب نداده بود. به خیال این که همسرم در خانه خواب است آهسته آهسته وارد اتاق پذیرایی شدم.

صحنه‌ای که می‌دیدم باورم نمی‌شد، وقتی چشمم را باز کردم خودم را بالای جنازه همسرم و دوستم بابک که هر کدام را با بیش از 20 ضربه چاقو کشته بودم دیدم. التماس و فریاد‌ها؛ همسایه‌ها و پلیس را به خانه کشید و همه چیز برملا شد... .

نظر کارشناس

کارشناسان حوزه مطالعات اجتماعی معتقدند اعتمادهای بی‌خردانه و دور از عقل که منشأ آن دوستی‌های خیابانی، دوستی‌های قدیمی دوران مدرسه و سربازی است باعث می‌شود مانند این پرونده با خیانت و در نهایت قتل رو به رو شویم.

توصیه کارشناسان به خانواده‌ها این است که از ارتباط‌های ناسالم که احتمال به خطر افتادن سلامت خود، همسر و فرزندان‌مان را به همراه دارد جلوگیری کنیم.

تنها شرط و بهترین راه مصون‌ماندن همان قطع ارتباط‌های نامتعارف غیرضروری و مساله‌دار با خانواده‌های حاشیه‌دار و مساله‌دار است. نباید بدون شناخت کامل و اعتماد به طرف مقابل به او اجازه داد وارد زندگی شخصی‌مان شوند. بررسی این پرونده‌ها نشان می‌دهد در خانواده‌هایی که به مسائل مذهبی و اخلاقی پایبند هستند، این حوادث کمتر رخ می‌دهد.

ضمیمه تپش جام جم

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها