با همین نگاه کلان، اندیشه ورزان محیط زیست نیز مشارکت خردمندان سایر علوم را در چارهاندیشی برای حل چالشهای محیطزیستی ضروری میدانند. مدیریت جهانی شده امروزی، لزوما از خطکشیهای قراردادی پیروی نمیکند و گاهی به سیاستهای کوتاه مدت دولتها نیز وقعی نمیگذارد، همانگونه که طبیعت نیز سرنوشت همه اجزای زنده و غیرزنده را با هم رقم میزند و به اعتبار گیاه و جانور و انسان بودن موجودات، قواعد و مقررات خود را نقض نمیکند.
به عبارت دیگر، بازیگران حوزههای مختلف توسعه باید قبول کنند که سرنوشت همه طرفهای یک عرصه چند وجهی و چند جانبه به یکدیگر گره خورده است.
همانند تیمهای رقیب در یک زمین بازی که حتی در اوج مبارزه و مسابقه نیز امنیت مستطیل سفید و عدالت داوری را به یک اندازه برای خود مفید میدانند و موفقیت و شکست خود را نه در انزوا بلکه در یک فضای تعاملی و عادلانه جستوجو میکنند.
بدیهی است که هر رقابتی و حتی رفاقتی به مدیریت راهبردی و اصول مورد اجماع همه دستاندرکاران نیاز دارد و شاید با همین نگاه بتوان ضرورت حیاتی همکاریهای منطقهای و بینالمللی را تفسیر کرد.
یک «جهان پایدار» بدون «منطقههای پایدار» و آن نیز بدون «کشورهای پایدار» ایجاد نخواهد شد و بدترین نوع بیخردی در مدیریت، توجه به آبادی یک خانه بدون توجه به موقعیت، مصلحت و رضایت همسایگان است.
با همین نگاه، بعید میدانم که هیچ کارشناسی در این راهبرد تردید داشته باشد که پایداری هر کدام از کشورهای یک منطقه فقط در سایه همکاری و رسیدن به ثبات امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی تک تک اعضای آن منطقه قابل تصور است.
همکاریهای منطقهای میتواند آرامش و رفاه بیشتر را برای تمام منطقه به ارمغان آورد و صدالبته بالعکس.
همانگونه که گردوغبار ناشی از خطاهای مدیریتی در یک کشور بسادگی مرزهای ملی خود را درمی نوردند و با عبور از محدودههای جغرافیایی به ایجاد ناامنی در حوزههای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دیگران منجر میشوند.
چیره شدن بر چالشهای محیطزیستی در مقیاس ملی نیازمند اندیشه ورزی راهبردی و دوراندیشی کلاننگر است.
تجربه ثابت کرده هیچ کشوری در پهنه جغرافیایی کنونی جهان نمیتواند بدون توجه به سلیقه همسایگان و فرازونشیبهای منطقه سیاسی بلافصل خود و حتی رویکردهای بینالمللی به یک موفقیت چشمگیر دست یابد.
آنان که به خطا میپندارند، میشود در داخل مرزهای ملی از پایبندی به اصول توسعه پایدار گریخت و در محدودههای فراملی از پیامدهای آنها در امان بود، اگر به اوضاع این روزهای ایران، ترکیه، عراق، افغانستان و پاکستان توجه کنند بسادگی درخواهند یافت که مصلحت ملی و رمز پایداری ما در سپهر پرتلاطم جهانی فقط در سایه یک «منطقه آرام، پایدار و قوی» شکل میگیرد و شاید مهمترین اولویت بنیادین ملی در چندساله پیشرو، حمایت از الگوهای همکاری و مشارکت منطقهای است.
دکتر اصغر محمدیفاضل - کارشناس محیطزیست
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد