در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
از چه زمانی شروع به حفظ قرآن کردید؟
من از چهار سالگی همراه مادرم به جامعه القرآن میرفتم. آنجا طبق دوره خردسال و بزرگسال پیش رفتم. تا 9 سالگی کلاسها را ادامه دادم، اما بعد منزلمان تغییر کرد و مدتی بین کلاسهایم فاصله افتاد.
در دوران خردسالی چه حسی نسبت به کلاسهای قرآن داشتید؟
عاشق آن محیط بودم. محیط کلاس جامعه القرآن بسیار گرم و صمیمی است و بخصوص برای کودکان فضایی بسیارشاد و دوستانه ایجاد میکنند. در آنجا سختگیری بجا وجود دارد و شادی و شور و نشاط خاصی برای بچهها به وجود میآورند. برای معلمان آنجا بسیارمهم است آیات قرآن را درک کند و متوجه شوند مفهوم آنها چیست. بیش از آن که به نمره اهمیت دهند به درک و فهم شاگرد از مفهوم آیات اهمیت میدهند.
در دوران کودکی چه بخشی از قرآن را مطالعه کردید؟
حدود شش جزء اول و سه جزء آخر را در دوره اشاره یادگرفتم.
تاثیر این کلاسها در همان دوران کودکی روی شما چگونه بود؟
اصلیترین تاثیر آن اعتمادبه نفسی بود که پیدا کرده بودم. همیشه متوجه میشدم به نسبت همسنهایم بهتر خودم را پیدا کردهام و اعتماد به نفس خوبی دارم و این برای من بسیار لذتبخش بود. از این گذشته هرگاه جایی در مدرسه یا سایر محیطها از من میخواستند قرآن بخوانم من نیازی به در دست گرفتن کتاب نداشتم و میتوانستم آن را از حفظ بخوانم. این کارم با تشویق دیگران همراه بود. حافظ قرآن بودن امتیاز بزرگی است و ما این امتیاز را نسبت به قاریان داریم، چون قرآن را همیشه در سینه خود حفظ میکنیم.
گفتید تا 9 سالگی کلاسهایتان را ادامه دادید. بعد از 9 سالگی چه کردید؟
به دلیل تغییر محله و دور شدن از جامعه قرآن مدتی در کلاسها شرکت نکردم. در دوران دبیرستان شروع به رفتن به کلاسهای مقطعی قرآن کردم، اما چون درسهای دبیرستان سخت بود کارم بسیار دشوار شده بود. در آن وقت شنیدم روش حفظ یک ساله قرآن هم برگزار میشود. این حرف مرا به فکر واداشت. اتفاقا همان روزها مدرسه ما از حنانه خلفی، دختربچهای هشت ساله که حافظ قرآن است، دعوت کرد تا برای ما صحبت کند. حرفهای او من و تعدادی از همکلاسیهایمان را تحریک کرد که به طورجدی به دنبال حفظ قرآن برویم. من دوست داشتم به همان جامعه القرآن بروم. میخواستم در دوره یک ساله شرکت کنم. به همین دلیل باید یک سال از مدرسه مرخصی میگرفتم. سال هشتم را تمام کرده بودم و دوسال پیش باید نهم را میخواندم، اما با مدیر مدرسه صحبت کردم و گفتم مرخصی میخواهم. خوشبختانه خانم مدیر با من کنار آمد و حتی تشویقم کرد. تمام سال به جامعهالقرآن رفتم و به حفظ یک ساله قرآن پرداختم.
حفظ یک ساله چگونه بود؟
کاری سنگین و جدی، اما شدنی بود. بعضی روزها ما باید چیزی حدود پنج شش صفحه را حفظ میکردیم. این کار برای ما دشوار بود، اما طبق برنامههای خوبی که به ما ارائه میشد پیش میرفتیم. آن سال مانند سال پیش از کنکور بود و ما حافظان همیشه دوره یک ساله را مانند سال پیش از کنکور میدانیم.
برنامههای جانبی کلاسها چگونه بود؟
ما بجز دروس حفظ، احکام، تفسیر و قرائت، برنامههایی مثل صبحانه، اردوهای دستهجمعی و مسابقه داشتیم. این برنامهها فضای کلاسها را بسیار دوستداشتنی و جذابتر از قبل میکرد. همه همکلاسیها رابطهای خوب و توام با مهربانی با یکدیگر داشتیم.
حافظ قرآن بودن به شما چه حسی میدهد؟
لذت آن بیانتهاست. یکی از امتیازات حافظ قرآن بودن این است که ما باید دائمالوضو باشیم و این مساله تاثیر شگرفی بر آرامش روح و روان ما دارد. یکی دیگر از امتیازات این است که ما همیشه قرآن را در کنار خود داریم. اگر بقیه دائم گوشی خود را در دستشان دارند ما قرآن داریم. حتی گاهی در زندگی مسالهای برای ما سوالبرانگیز میشود و پاسخ را از قرآن میگیریم. این کار بسیارروشنگر و هدایتگر است. قرآن کمک میکند ما همیشه صبور و امیدوار باشیم و هرگز در زندگی تحت هیچ شرایطی ناامیدی به دل راه ندهیم.
در این راه چه افرادی مشوق شما بودند؟
والدینم اصلیترین مشوقان من بودند. من از آنها بسیار تشکر میکنم و از تمامی والدین خواهش میکنم ارزش این کار نیکو را دریابند و فرزندان خود را به همین مسیر هدایت کنند.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد