مو سپیدکرده‌های سینما از شادروان علی حاتمی می‌گویند

آیین چراغ خاموشی نیست

بیست و سوم مرداد 1323 شاعر سینمای ایران چشم به این دنیا گشود و برگ مهمی از سینمای ملی ایران را برای همیشه از آن خود کرد.
کد خبر: ۱۰۶۱۹۵۸
آیین چراغ خاموشی نیست

شاعر سینمای ایران، ایرانی‌ترین سینماگر و چندین و چند لقب دیگر، هر یک اشاره‌ای به وجوه بارز و مسلم علی حاتمی دارند، چراکه او سینماگری جامع در هنرهای مختلف بود. گوش موسیقایی داشت، نقاشی را می‌فهمید و از بستر تاریخ، درام‌هایی زیبا و دلنشین خلق می‌کرد که تک جمله‌ها و دیالوگ‌هایش برای همیشه در یادها مانده است. جالب اینجاست که او اواخر عمر به گذشته گرایی و حتی در پیله گذشته ماندن، متهم و حتی فیلم ارزشمند او، مادر هم در زمان اکران با نقدهای منفی مواجه شد! بنابراین بی‌تعارف باید بگوییم که او پس از مرگش عزیز شد! وقتی رفت، سینمادوستان به بازخوانی آثارش پرداختند و نشانه‌هایی در آنها دیدند که ایرانی بودن در تار و پودشان موج می‌زد.

حاتمی 15 آذر 1375 در حالی که فیلم جهان پهلوان تختی را جلوی دوربین برده بود، تسلیم بیماری سرطان شد. او هنگامی که در حین ساختن این فیلم در بستر افتاده بود، گفت: حالا مثل این که از این سینما هم باید بروم یا به قول دیالوگ‌های فیلم هایم طعمه دام و صید صیاد شدم یا می‌شوم و شاید این پایان عشق است یا آغاز راه و اگر مرگی هست، هیچ‌گاه چیز ترسناکی نیست. عمر کوتاه این ادیب سینما، هر چند اجازه نداد، ماندگارهای بیشتری برای سینمای ایران رقم بخورد، اما خیل تولیدات متنوعی که در شهرک سینمایی غزالی جلوی دوربین رفته و می‌رود، نمی‌گذارد خاطره این سینماگر بزرگ از اذهان زدوده شود؛‌ شهرک سینمایی که به همت علی حاتمی ساخته شد و معرفت حکم می‌کرد نام خودش را بر این یادگار می‌گذاشتند.

در گزارشی که پیش‌رو دارید در گفت‌وگو با سه بازیگر پیشکسوت جایگاه منحصر به فرد سینمای حاتمی را مورد واکاوی قرار دادیم.

بازیگرانی متفاوت در آثار حاتمی

پرویز پورحسینی، ویژگی منحصربه‌فرد حاتمی را تصاویر شناسنامه‌دار آثارش می‌داند. او که در فیلم سینمایی «کمال‌الملک» با حاتمی همکاری داشته به جام‌جم می‌گوید: علی حاتمی بدون شک یکی از کارگردانان صاحب سبک سینمای ایران است. ویژگی خاص او این است که تصاویرش شناسنامه دارد و این ویژگی از سلیقه شخصی او می‌آید که ریشه در فرهنگ نمایشی ایران دارد.

بازیگر فیلم‌های سینمایی «رستاخیز»، «کشتی آنجلیکا»، «باشو غریبه کوچک» و... ادامه می‌دهد: آقای حاتمی، کارگردانی و بازیگری تئاتر را در جوانی تجربه کرده بود. بازیگری را خوب می‌شناخت و در کارهای او بازیگران، متفاوت و درخشان هستند. کار ماندگاری که او از خود به جا گذاشت بنا کردن شهرک غزالی است که به نظر من باید نام او بر این شهرک گذاشته می‌شد. یادگاری دیگری که از او در سینمای ایران می‌درخشد سرکار خانم لیلا حاتمی است که وجودش تداوم استعداد درخشان حاتمی است در سینمای ایران. یادش گرامی باد!

یادگارهای ارزشمند علی حاتمی

محمدعلی کشاورز که سابقه همکاری با علی حاتمی را در آثاری چون «کمال‌الملک»، «مادر»، «دلشدگان» و سریال «هزاردستان» دارد، با تاکید بر این‌که حاتمی شناخت خوبی از ادبیات داشت، به جام‌جم می‌گوید: شادروان علی حاتمی انسانی بسیار نجیب، درست و صادق در کارش بود. او مطالعه زیادی داشت و ادبیات را بخوبی می‌شناخت و به همین خاطر متونی که می‌نوشت فرق زیادی با دیگران داشت. به قدری کارش را جدی می‌گرفت که روی تک‌تک جزئیات فیلم فکر و تحقیق می‌کرد و محال بود سکانسی را بدون فکر طراحی کند.

او اضافه می‌کند:‌ حاتمی راجع به فیلمنامه و خود شخصیت‌ها با بازیگرانش صحبت می‌کرد و از نظرات آنها هم در کار استفاده می‌برد. حاتمی همراه با آقای خاکدان و دکوراتوری ایتالیایی از پایه‌گذاران و طراحان اصلی شهرک سینمایی غزالی بودند و قسمت عمده پولی را که تلویزیون برای ساخت سریال «هزاردستان» می‌داد، صرف ساخت این شهرک سینمایی کرد. او با دقت و نکته سنجی تمام آن شهرک را با خیابان لاله زار و تمام المان‌هایی که از تهران قدیم می‌شناخت بازسازی کرد و حق بود آن شهرک به نام علی می‌شد که نشد!

کشاورز ادامه می‌دهد:‌ خاطرم هست در زمان ساخت سریال «هزاردستان» ایشان خیلی تاکید داشتند که از پنج بازیگر پیشکسوت آن سریال (جمشید مشایخی، عزت‌الله انتظامی، مرحوم داوود رشیدی، علی نصیریان و خودم) یک قاب ماندگار بسازند و حتی در آنجا برای نقش‌های فرعی و سیاهی لشکر هم از بازیگران قدیمی که دیگر کنار گذاشته شده بودند، استفاده می‌کردند تا منبع درآمدی برایشان حاصل شود. او در پایان خاطرنشان می‌کند: از هنرمند یادگارهای زیادی باقی می‌ماند و الان دخترشان لیلا، دامادشان و نوه‌هایشان یادگارهای ارزشمند او هستند که امیدوارم همیشه سلامت و موفق باشند.

سعدی سینمای ایران

جمشید مشایخی اولین کسی است که لقب سعدی سینمای ایران را به علی حاتمی، آن هم در قید حیاتش داد. او که در فیلم‌های متعدد حاتمی نقش آفرینی کرده در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: من خاطرات بی‌شماری از علی دارم. شروع همکاری و دوستی ما برمی‌گردد به سال‌های جوانی. در آن سال‌ها قرار بود علی فیلمی بسازد که ایفاگر نقش‌های اصلی‌اش من و مرحوم حسین کسبیان بودیم که این فیلم البته ساخته نشد. بعد از آن قرار شد من یکی از نقش‌های کلیدی فیلم «طوقی» را بازی کنم که چون با تهیه‌کننده‌اش به توافق نرسیدم آن را قبول نکردم، اما علی فکر کرد من نمی‌خواهم با او کار کنم و از من کمی دلخور بود تا رسید به سال 52 که شش داستان از مولانا را می‌خواست برای تلویزیون بسازد که در هر شش داستان، بازی کردم و از اینجا همکاری ما شروع شد و سال‌های سال ادامه داشت.

بازیگر «شمعی در باد»، «خانه‌ای روی آب»، «روز واقعه» و... با بیان این‌که خاطرات زیادی از دوستی با علی حاتمی دارد، می‌گوید: کار کردن با علی حاتمی لذت بخش بود. او به عنوان کارگردان هیچ‌وقت به بازیگر حکم نمی‌کرد که فلان حرکت یا دیالوگ را حتما باید ادا کنی. ما با هم راجع به یک شخصیت بحث می‌کردیم و به توافق نهایی می‌رسیدیم. خاطرم هست سر فیلمبرداری فیلم «کمال‌الملک» در صحنه‌ای من با نقش اتابک در کاخ گفت‌وگو می‌کردیم و یک لحظه به نظرم آمد که کمال الملک با آن هیبتش در آن دیالوگ‌ها مجیزگویی اتابک را می‌کند! رفتم به علی گفتم که چرا کمال‌الملک در این دیالوگ‌ها مجیز اتابک را می‌گوید! او دیالوگ‌ها را از من گرفت و خودش هم تعجب کرد و آنها را تغییر داد یا خاطره دیگری که خاطرم است سر فیلمبرداری فیلم «سوته‌دلان» در ایام نوروز بود. دقیقا پنج، شش روز بعد از عید بود که علی تمام گروه را در فرحزاد جمع کرد که از آنجا به سمت امامزاده داوود حرکت کنیم. من در قهوه‌خانه فرحزاد چای می‌خوردم که علی صدایم کرد بیایم بیرون قهوه‌خانه که با هم راجع به سکانس پایانی فیلم صحبت کنیم. در آن فیلم من باید برادر بیمارم را سوار بر قاطر به امامزاده می‌رساندم و داخل امامزاده روبان سبزی به سرش می‌بستم و در همان لحظه او از دنیا می‌رفت، اما به علی پیشنهاد کردم پایان فیلم را این‌طور ببندیم که همین‌طور که افسار قاطر دست من است و می‌روم امامزاده را از دور ببینم و با خوشحالی برگردم سمت برادرم و ببینم که او از قاطر افتاده و از دنیا رفته. به علی گفتم که شما برای این لحظه یک دیالوگ بگذار که این‌طوری فیلم را ببندیم. علی من را بغل کرد و در همان لحظه گفت: «جمشید برای این لحظه بگو؛ همه عمر دیر رسیدیم.»

مشایخی در پایان اضافه می‌کند: پایه‌گذار شهرک سینمایی علی بود و باید اسم ایشان را بر آن می‌گذاشتند که این کار را نکردند. آن زمان که ایشان مشغول فعالیت بود هیچ‌گاه جایزه‌ای به او ندادند و وقتی از دنیا رفت تازه فهمیدند که بوده! او نابغه‌ای بود که بسیار بسیار مطالعه داشت و علاوه بر آن استعداد، نبوغ و خلاقیتی داشت که در کمتر کسی دیده می‌شود.

ساناز قنبری

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها