به گزارش جام جم آنلاین از پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با وجود آنکه بیش از 6 دهه از کودتای آمریکایی-انگلیسی 28 مرداد میگذرد، وزارت خارجه امریکا سعی دارد با انتشار اسنادی ابعاد جدیدی از این کودتا را مطرح کند البته از آنجایی که امریکا در کودتای 28 مرداد 1332 نقش انکارناپذیری داشته بیشک اسناد مهمی در رابطه با کودتای 28 مرداد دارد و به واقع شاید همچنان ناگفتههایی در مورد آن دوران از تاریخ معاصر ایران داشته باشد اما به هر حال اسنادی که اخیراً از سوی وزارت خارجه امریکا منتشر شده باید روی میز پژوهشگران و محققان قرار گیرد و بررسی شود.
در همین راستا نیز با مجید تفرشی، سندپژوه اسناد بریتانیا درباره ایران موضوع کودتای 28 مرداد را بررسی کردیم٬ زیرا بالاخره یک پای کودتای 28 مرداد 1332 انگلیس بوده است و وی میتواند کودتای 28 مرداد را با استناد به اسناد بریتانیا تحلیل کند.
مجید تفرشی میگوید در این گفتگو اسناد جدیدی از مجموعه اسناد انگلیس را درباره کودتا 28 مرداد 1332 عنوان کرده است.
مجید تفرشی که سابقه تحصیل در دانشگاه «رویال هالووی» لندن را دارد، هنوز هم ساکن لندن است.
این سندپژوه اسناد بریتانیا درباره ایران، آثار و کتابهایی نیز در زمینه تاریخ معاصر ایران دارد که ازجمله آنها میتوان به «صدای پای دگرگونی؛ مجموعه گزارشهایی از اسناد تازهیاب بریتانیایی درباره ایران: 1973 -1982»، «برگزیده اسناد خلیجفارس»، «ماجرای اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه خلیجفارس»، «تاریخ دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران»، «زندگی، زمانه و کارنامه تئودور روتشتین نخستین سفیر رسمی شوروی در ایران»، «دین و دولت در ایران عصر رضاشاه»، «دستنامه اسناد مشروطیت در آرشیو ملی بریتانیا»، "کتابشناسی توصیفی منابع انگلیسی درباره خلیجفارس» و «برگزیده اسناد و مکاتبات شخصی ادوارد براون» اشاره کرد.
مجید تفرشی درباره اسنادی از سازمان سیا که وزارت خارجه امریکا آن را منتشر کرده است، میگوید: اسناد سازمانها و دوایر امنیتی اغلب قابل ارزیابی دقیق استناد و درستی نیستند؛ بر همین اساس در استفاده از این اسناد و استناد به آنها باید جانب احتیاط را رعایت کرد.
این محقق و پژوهشگر تاریخ، ضمن تفکیک تاریخنگاران آمریکایی، تاریخنگاری رسمی این دولت را خالی از غرضورزی نمیداند و میگوید: طبعا محور اصلی این نوع خاص از قرائت و بازگویی تاریخ، منافع آن حکومتها است و نباید توقع داشت که در اینگونه خاص تاریخنویسی، منافع ملی ایران به منافع ملی آمریکا رجحان داده شود.
تفرشی که مطالعات دقیقی در اسناد بریتانیا انجام داده است درباره همکاری یا عدم همکاری آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی در کودتای 28 مرداد و نیز رابطه او با محمدرضا پهلوی میگوید: هیچ سندی در اسناد رسمی آزادشده موجود بریتانیایی درباره همکاری کاشانی با بریتانیا در هیچ موردی، ازجمله علیه مصدق وجود ندارد. این اسناد همچنین بهوضوح نشانگر وجود زاویه و اختلاف جدی بین مواضع محمدرضا شاه و کاشانی در ابتدای نهضت ملی نفت دارند.
وی درباره فیلمی که سازمان سیا ادعا کرده است در بعدازظهر 28 مرداد 32، آیتالله کاشانی به همراه مظفر بقایی و زاهدی از ویرانهای منزل مصدق بازدید کردند، با استناد به اسناد میگوید: این فیلم حاوی یک مجموعه آیتمهای خبری پراکنده و مونتاژشده رسانههای خارجی از سال آخر دولت مصدق تا کودتا است. آیتم مورد ادعای مربوط به حضور کاشانی و بقایی در ویرانههای منزل مصدق، در واقع دو تکه به هم چسبیده است. یکی حضور بقایی و کاشانی در مقابل مجلس شورای ملی و دیگری تصاویر تخریب منزل مصدق. این دو تکه از نظر موضوعی و نه از نظر زمانی با هم متفاوت هستند و ربطی به یکدیگر ندارند.
مجید تفرشی عملکرد سیاست خارجی مصدق را ضعیف میداند و معتقد است که این سیاست خارجه ضعیف، سقوط وی را تسریع بخشید.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگوی پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با مجید تفرشی است.
آقای تفرشی همانطور که اطلاع دارید اخیرا سازمان سیا بخشی از اسناد وزارت خارجه امریکا درباره کودتای 28 مرداد 1332 را منتشر کرده است و در فضای تاریخی و پژوهشی و سیاسی کشور نیز در این رابطه صحبتها و تحلیلهایی مطرح شده است. مثلا آقای عباس میلانی در توئیت خود اشارهکرده است که: «به هیچ روی اینها همه اسناد نیست. اسناد عملیاتی سیا همه به جز 7 گزارش "نابود" شده است.» نظر شما در رابطه با این اسناد چیست و آیا به نظر شما، اسناد سازمان سیا مخدوش و دستکاری شده است؟ اسنادی که توسط سیا منتشر شده تا چه اندازه قابل اطمینان است؟
این سؤالی مهم و چندلایه است که من سعی میکنم بهاختصار و به تفکیک درباره هر بخش آن توضیح دهم. نخست این که اسناد اخیراً منتشر شده، اسناد وزارت خارجه آمریکا هستند و معدود اسناد سازمان سیا در این مجموعه، در واقع مکاتبات وزارت خارجه آمریکا با سیا است. دوم این که من مطمئن نیستم که اسناد سیا کاملاً عامدانه یا ناخواسته نابود شده باشد و همچنان باید منتظر سالهای آینده و تحولات آتی ماند. سوم این که بهجز گزارش دونالد ویلبر که توسط روزنامه نیویورک تایمز منتشر شده، تاکنون هیچ سند یا مجموعهای از سوی سازمان سیا آزاد یا منتشر نشده که بتوانیم درباره صحتوسقم یا مخدوش و دستکاری شدن آنها اظهارنظر کنیم. چهارم این که اسناد سازمانها و دوایر امنیتی اغلب قابل ارزیابی دقیق استناد و درستی نیستند. مگر آن که به جای انتشار اسناد، اصل پروندهها هم در اختیار محققان قرار گیرد و ضمناً اطلاعات آنها با دیگر منابع قابلاعتماد تطبیق داده شود.
ضمن آنکه اسناد رسمی بهطورکلی، و اسناد امنیتی بهطور خاص، مجموعهای از موارد اطلاعاتی و گزارشهای دقیق، تحلیل یا ارزیابیهای درست یا سست یا نادرست و یا اطلاعات متمرکز و پراکنده، هدفمند یا بیهدف مخبران و منابع مختلف خبری هستند که بعضاً در حد شایعه و گمانهزنی و غیرقابل استناد تاریخی میباشند. لذا بهطورکلی در استفاده از این اسناد و استناد به آنها باید جانب احتیاط را رعایت کرد. ضمن آنکه بیبدیل بودن و اهمیت این قبیل اسناد در مطالعات تاریخی نیز غیرقابل کتمان است. منتها با نقادی و دقت نظر.
به نظر شما چرا امریکا به دنبال تلاش برای تحریف تاریخ کشورهای منطقه بهخصوص ایران است؟
اینکه کلیت آمریکا را یک پدیده واحد غیرقابلتفکیک و بدون اختلافنظر بدانیم و همه تاریخنگاران آمریکایی را یکدست و هم موضع قلمداد کنیم، تحلیلی دقیق و شامل نیست. تاریخنگاران آمریکایی مواضع و زاویه دید متفاوتی به تحولات بینالمللی، منطقهای و ایران دارند.
ولی اگر منظور تاریخنگاری رسمی دولتی و حکومتی در آمریکا است، طبعاً محور اصلی این نوع خاص از قرائت و بازگویی تاریخ، منافع آن حکومتها است و نباید توقع داشت که در این گونه خاص تاریخنویسی، منافع ملی ایران به منافع ملی آمریکا رجحان داده شود. این مسئله در همه تاریخنگاریهای رسمی و حکومتی در جهان وجود دارد. منتها در کشورهای دارای تاریخنویسی روشمند و مبتنی بر متدلوژی علمی، این نوع تاریخسازی هوشمندانه صورت میگیرد تا مخاطب عام و حتی خاص متوجه نادرستی و یا اطلاعرسانی گزینشی و هدفمند نشود. حال آنکه معمولاً در کشورهای جهان سوم این اقدام به صورتی کمتر حرفهای و هوشمند صورت میگیرد و اعتماد مخاطب را کمتر به خود جلب میکند.
شما تحقیقات و مطالعات جامعی در اسناد بریتانیا داشتهاید. به نظر شما اسناد بریتانیا تا چه اندازه قابل اطمینان است؟ همچنین از آنجا که یکی از طراحان اصلی کودتای 28 مرداد 1332 انگلیسیها بودند و قطعا اسناد قابل تامل و مهمی درباره کودتا دارند آیا در اسناد بریتانیا سندی درباره همکاری آیتالله کاشانی با کودتاچیان مشاهده کردهاید؟
اسناد دولتی و رسمی آزاد شده بریتانیایی درباره جنبش ملی شدن صنعت نفت در ایران تا حدی آزاد شدهاند، ولی از زمان تعطیل شدن سفارت بریتانیا و بهخصوص در نیمه دوم صدارت دکتر محمد مصدق، حجم اسناد موجود آزاد شده در آرشیوهای بریتانیایی بهطور نسبی بسیار ناچیز است.
اسناد آزاد شده بریتانیایی درباره آیتالله ابوالقاسم کاشانی که یک دوره طولانی زمانی از جنگ جهانی اول تا زمان درگذشت او را در بر میگیرد، تماماً نشانگر دامنه و عمق دشمنی و اختلاف نظر لندن با کاشانی است. در این که راه کاشانی به تدریج از سی تیر 1331 از مصدق و دولت او جدا شد و دست کم در شش ماه پایانی عمر آن دولت کاشانی همانند هر اپوزیسیون سیاسی تلاش داشت تا با برخی از سیاستهای مصدق مخالفت کند تردیدی نیست. ولی هیچ سندی در اسناد رسمی آزاد شده موجود بریتانیایی درباره همکاری کاشانی با بریتانیا در هیچ موردی، ازجمله علیه مصدق وجود ندارد.
برعکس، اسنادی زیادی وجود دارد که نشاندهنده فعالیتهای ضد بریتانیایی کاشانی است. برای نمونه میتوان به سند تلاشهای مشکوک جنبش ضد استعماری اسلامی کاشانی در تهران با کد FO 371/98719 اشاره کرد. البته باید توجه داشت که کاشانی تا حدود سه ماه قبل از 28 مرداد 1332 از دولت مصدق بهشدت دفاع میکرد و این موضوع بهوضوح در برخی از مصاحبههای کاشانی، ازجمله گفتگوی 13 مه 1953/ 25 اردیبهشت 1332 او با روزنامه مصری «اخبارالیوم» آمده که در اسناد وزارت خارجه بریتانیا هم منعکس است: (FO 371/104567/1015/160).
همچنین بر اساس گزارش امنیتی آمریکایی که یک نسخه از آن به شماره FO 371/104565/1015/126G در آرشیو ملی بریتانیا محفوظ است، مواضع ضد استعماری کاشانی نشان از سرسختی او در قبال دشمنان ایران داشته است.
این اسناد همچنین بهوضوح نشانگر وجود زاویه و اختلاف جدی بین مواضع محمدرضا شاه و کاشانی در ابتدای نهضت ملی نفت دارند. ازجمله در گزارش شماره FO 371/104563/1015/71 وزارت خارجه بریتانیا ولی نگرانی از خطر رشد و نفوذ حزب توده و کمونیسم و عمیق شدن اختلافات با مصدق، مواضع شاه جوان را به کاشانی و دیگر گروههای مذهبی نزدیک کرد: سند FO 371/104562/1015/51 آرشیو ملی بریتانیا.
به نظر شما در شرایط سیاسی و اجتماعی آن دوران زمینههایی برای همکاری سازمان سیا و آیتالله کاشانی در کودتای 28 مرداد وجود داشته و آیا میتوانست چنین ائتلافی شکل بگیرد؟
مطابق سند شماره FO 371/104566/1015/132G وزارت خارجه بریتانیا، درباره مذاکرات مشترک سازمانهای امنیتی آمریکا و بریتانیا، در واپسین ماههای عمر دولت مصدق، لندن و واشنگتن ضمن بررسی آلترناتیوهای ممکن و موجود علیه دولت ایران، به گزینه جایگزینی کاشانی به احتمال یافتن هدف مشترک نیز فکر کرده بودند، ولی به دلیل ماهیت آشکار و جدی ضد استعماری و ضد بریتانیایی کاشانی، عملاً این گزینه از روی میز خارج شد و اجرایی نشد و این در حالی است که به شهادت سند شماره FO 371/104572/1015/270 وزارت خارجه بریتانیا، حتی پس از سقوط دولت دکتر مصدق و استقرار دولت سپهبد فضلالله زاهدی نیز اظهارات و رویکرد ضد بریتانیایی کاشانی ادامه یافت.
اخیراً برخی مدعی شدهاند که آیتالله کاشانی پس از کودتای 28 مرداد برای نخستوزیر کودتا پیام تبریک فرستاده است. به نظر شما این موضوع چقدر صحت دارد؟ همچنین فیلمی تقطیع شده منتشر شده و سازمان سیا ادعا کرده است روز کودتا آیتالله کاشانی به همراه مظفر بقایی و زاهدی در منزل مصدق جمع میشوند. نظر شما درباره این ادعا چیست؟
پس از 28 مرداد، آیتالله کاشانی شخصاً موضعگیری جدی آشکاری به سود زاهدی نداشت، ولی کاشانی نسبت به سقوط دولت دکتر مصدق اظهار خرسندی کرد. البته سخنان مصطفی کاشانی در رادیوی تهران در روز کودتا بهعنوان تبریک کاشانی تلقی شد. حالآنکه مصطفی کاشانی شخصاً با شاهدوستی و ارتباط داشت و بعدها نیز مشخص شد که آیتالله کاشانی از این موضوع مطلع نبوده و نسبت به آن اظهار برائت کرده بود. بااینهمه، در افکار عمومی، این اقدام آیتاللهزاده به معنای موافقت آیتالله با دولت زاهدی تلقی شد. البته بهطور سنتی و از دیرباز، به دلایلی ازجمله مواضع ضد انگلیسی زاهدی در دوران جنگ جهانی دوم، و دستگیری هر دو به همین دلیل توسط قوای اشغالگر خارجی، روابط سنتی مثبتی بین او و آیتالله کاشانی وجود داشته است.
در موضوع فیلم منتشر شده در ماههای اخیر در فضای مجازی مکرر در محافل تخصصی صحبت شده است. خلاصه این که این فیلم حاوی یک مجموعه آیتمهای خبری پراکنده و مونتاژشده رسانههای خارجی از سال آخر دولت مصدق تا کودتا است. آیتم مورد ادعای مربوط به حضور کاشانی و بقایی در ویرانههای منزل مصدق، در واقع دو تکه به هم چسبیده است. یکی حضور بقایی و کاشانی در مقابل مجلس شورای ملی و دیگری تصاویر تخریب منزل مصدق. این دو تکه از نظر موضوعی و نه از نظر زمانی با هم متفاوت هستند و ربطی به یکدیگر ندارند.
برخی میگویند اشتباه مصدق در دوران تصدی نخست وزیری اعتمادش به امریکا بود و حتی برخی میگویند اعتماد مصدق به آمریکا زمینهساز سقوط او شد. به نظر شما اشتباه مصدق که منجر به کودتای 28 مرداد 1332 شد، چه بود؟
به نظر من هم مصدق و هم مخالفان او در دو عرصه داخلی و خارجی، در ارزیابی از قدرت خود و بینیازی از طرف مقابل و میزان اتکا به کمک خارجی در راه رسیدن به اهداف خود دچار سوء محاسبه شده بودند. تا حدود شش ماه مانده به 28 مرداد 1332 و زمانی که دولت دمکرات هری ترومن بر سر قدرت بود، در واشنگتن، نظرات مربوط به همگرایی کامل با لندن و سختگیری با ایران در قبال ملی شدن صنعت نفت دست بالا نداشت، ولی پس از روی کار آمدن دولت جمهوری خواه «دوایت آیزنهاور» به تدریج این روند را تغییر داد.
مصدق از ابتدا توجه جدی به اهمیت جناح ایرانستیز موجود در واشنگتن نداشت. بهخصوص در شش ماه پایانی عمر دولت مصدق، نخستوزیر بهطور دقیق و کامل متوجه تغییر روند تصمیمگیری در سیاست ایرانی در واشنگتن نشد. همین مسئله در مورد واکنش ایران به تغییرات قدرت سیاسی در مسکو و لندن نیز صدق میکرد.
از بین رفتن تدریجی اتحاد داخلی با جناحهای مختلف و سیاست خارجی ضعیف مصدق در دوره دوم صدارت او کاملاً به تسریع روند سقوط دولت او کمک کرد. برخلاف دور نخست که سیاست خارجی مصدق بر کار جدی بر روی قلوب و اذهان چهار محور سیاستمداران، نخبگان، رسانهها و افکار عمومی بینالمللی متمرکز شده بود، در دور دوم بیشتر روی وعدههای بخش کمقدرتتر سیاست خارجی آمریکا متمرکز شد.
در نتیجه در شرایطی که «آورل هریمن» فرستاده ویژه دولت آمریکا یک ماه قبل از کودتا در تهران در حال گفتگو و رایزنی با دولت بود، دستگاههای امنیتی در واشنگتن با همکاری لندن در حال بررسی و اجرایی کردن ساز و کار براندازی دولت مصدق بودند. دولت مصدق در این مسئله، با اتکا به پیروزیهای حقوقی در لاهه و نیویورک ضعیف و کم قدرت عمل کرد.
البته ناگفته نباید گذاشت که شماری از مخالفان داخلی مصدق نیز آنقدر در دشمنی با او پیش رفتند که کمک گرفتن از دولتهای خارجی در امر کنار زدن دولت را مباح و صحیح قلمداد کرده و به ابعاد و تبعات چنین تصمیمی فکر نکردند. درواقع هم دولت مصدق و هم مخالفان او با نادیده گرفتن توان و قابلیت طرف مقابل، زمینه دخالت خارجی در مسائل داخلی ایران را به بهانههایی چون حل مسئله نفت و یا خطر حزب توده و شوروی فراهم ساختند.
به نظر شما دلیل سناریوسازی برای تحریف واقعه کودتای 28 مرداد 1332 توسط آمریکا چیست؟ با توجه به اینکه در دولت ترامپ این اسناد منتشر شده است و این سناریوسازی صورت گرفته است، آیا ترامپ میکوشد اعتراف اوباما که به صراحت گفته بود آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 نقش داشته است را جبران کند؟
انتشار اسناد آمریکایی در مسئله نهضت ملی شدن نفت، دولت مصدق و کودتای 28 مرداد 1332، بیسابقه نیست. قبلاً نیز دولت آمریکا اسناد مشابهی از این دست را منتشر کرده است. اسناد اخیر البته چند سالی است که در حال آمادهسازی است، ولی بهتصریح جان کری، وزیر خارجه پیشین آمریکا، انتشار این مجموعه بنا به ملاحظات مختلفی به تأخیر افتاده بود. برخلاف سمتگیری سؤال مطرحشده، به نظرم اگر قرار است نیتخوانی در مورد زمان خاص انتشار این اسناد در دوران ریاست خارجی دونالد ترامپ انجام شود، میتواند گفته شود که آمریکا با این اسناد شاید بخواهد نشان دهد که پروژه براندازی و تغییر نظام و دخالت خارجی در ایران، قابلیت تکرار تاریخی دارد و نظام و مردم ایران باید از این موضوع هراس داشته باشند!
البته در این میان مسئله قابل توجه دیگر، استفاده یا سوء استفاده هدفمند و ابزاری جناحهای سیاسی داخلی و رسانههای خارجی از انتشار این اسناد است. در سالهای اخیر، بهخصوص در دو سه ماه اخیر، شاهد آن هستیم که نوعی تاریخنویسی زرد و غیرحرفهای، ولی عامهپسند توسط رسانههایی چون شبکه بی.بی.سی فارسی و «من و تو» در حال تبلیغ و ترویج است. این حرکت از یک سو تلاشی سیستماتیک برای حمله به ایران کنونی در پوشش بحث تاریخی دفاع از نهضت ملی است و از سوی دیگر تلاشهای آشکار و پنهان فردی برخی از خبرنگاران ناشی مغرض آنان در جهت جا انداختن مواضع مغرضانه و پیشفرضهای ضد ایرانی و ضد ملی خود است.
به نظر من، تلاش غیر مستند، غیرقابل اثبات ناکام و ناکارآمد برای نشان دادن مزدور بودن و حقوقبگیر بودن برخی از رهبران روحانی ایرانی که برای چندمین بار توسط این رسانهها مطرحشده، مطلقاً دلایل علمی و پژوهشی نداشته و بخشی از یک نزاع و فوتبال سیاسی ضد ایرانی است برای تضعیف سیاست خارجی ایران در هنگامه دشوار مقابله با چالشهای پایانناپذیر خارجی. چیزی که در این قبیل گزارشهای این رسانهها کمتر مورد توجه قرار میگیرد، ابعاد و عمق دخالت غیراخلاقی و غیرقانونی بریتانیا و آمریکا در امور داخلی ایران و بهخصوص در پروژه براندازی و تغییر دولت دکتر محمد مصدق در مرداد 1332 است. پروژهای که یک بازی باخت-باخت را برای ایران و ایرانیان رقم زد.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد