شاعری که چندین نسل او را با شعر: به کجا چنین شتابان / گون از نسیم پرسید ... میشناسند. استاد شفیعیکدکنی با مجموعه شعر خود؛در کوچه باغ نشابور ادای دینی کرد به زادگاه خود و شعر معاصر ایران.
مصطفی محدثی خراسانی از کودکی بهواسطه پدر با استاد شفیعیکدکنی آشنا شده و تا به امروز با او حشر و نشر دارد. با محدثی همصحبت شدیم تا برایمان از شاعر کوچه باغهای نشابور بگوید. محدثی از ارادتمندان شفیعیکدکنی است و غزلی نیز برای او سروده است که در بیتی از آن میگوید: «با صبح نشابور هنوزش سر و سری است / گیریم مقیم شب تهران که شفیعی ست.»
پدر شما از قدیمالایام با استاد شفیعیکدکنی دوست بوده و ایشان با خانواده شما رفت و آمد داشتهاند، کمی برایمان از ویژگیهای استاد بگویید؟
پدرم در دهه 40 که من 9-8 ساله بودم از شاعران مطرح مشهد بودند و روزهای جمعه به انجمن شعرای فرخ میرفت، برخی هفتهها من نیز با پدرم میرفتم. در همین انجمن بود که برای اولینبار استاد شفیعیکدکنی را آنجا دیدم، همچنین مرحوم اخوان ثالث را. پدرم با دکتر شفیعی، آقای ذبیحالله صاحبکار و مقام معظم رهبری طلبههای مدرسه عبدالخان مشهد بودند و از شاگردان ادیب نیشابوری دوم. زمانی که آقای شفیعیکدکنی به تهران نقل مکان کردند رفت و آمد ما با ایشان همچنان برقرار ماند. پدرم بیماری داشت که باید سالی یکبار در بیمارستانی در تهران بستری میشد. یادم هست که برخی از هماهنگیها با بیمارستان را آقای شفیعی انجام میدادند و مراقبتهای لازم را از پدر میکرد.
خود شما هم با آقای شفیعی کدکنی ارتباط دارید؟
بله! از سال 70 که به تهران آمدم و سردبیر مجله شعر شدم، با ایشان رفت و آمد دارم. در دهه 70 هر از گاهی شاعران مطرح جوان را به خانه ایشان میبردم و دورههای شعرخوانی و گفت و شنود برگزار میشد که خیلی خوب و عالی بود. دکتر شفیعیکدکنی کاملا به جریانات شعر و ادبیات کشور مسلط بود و هست و همه اتفاقات را رصد میکنند. در همین نشست و برخاستها بود که متوجه شدم ایشان چقدر فروتن و بزرگوار هستند ؛ خودشان از مهمانان پذیرایی میکردند و اجازه نمیدادند هیچ یک از ما حتی به آشپزخانه برویم و چایی بیاوریم.
آن زمان در دانشگاه تدریس نمیکردند؟
تدریس میکردند مثل اکنون که روزهای سهشنبه در دانشگاه تهران کلاس دارند. آقای شفیعی کدکنی معمولا به صورت محدود در دانشگاه تدریس میکنند؛ چون کیفیت کار و کلاس برایشان اهمیت دارد. یادم هست در دورههایی که در خانه برگزار میکردند آقایان موسوی گرمارودی، محمدعلی بهمنی، بیابانکی، علیپور و... شرکت میکردند. نکته جالب اینجاست که آقای شفیعی بدقت اشعار را میخواند یا گوش میداد و نقاط قوت و ضعف آنها را بررسی میکرد و اگر جوانی شعر خوبی میگفت حتما از او تعریف و حمایت میکرد. توجه به جوانان یکی از رویکردهای ایشان بوده و هست.
گفتید آقای شفیعیکدکنی با رهبر معظم انقلاب هم مدرسهای بوده، پس طبیعتا آیا بین آنها دوستی هم شکل گرفته بود؟
بله! استاد شفیعی خاطرات زیادی از رهبر معظم انقلاب دارند که یکی از آنها علاقهمندی بسیار زیاد ایشان به کتاب و مطالعه است و در خاطراتشان ذکر میکنند آیتالله خامنهای در زمان طلبگی یکی از مشتریان دائمی کتابفروشی نزدیک میدان شهدا بودند و چنانکه وقتی چند ساعتی از ایشان خبری نمیشد، دوستانشان میدانستند که باید ایشان را در آن کتابفروشی پیدا کنند.
تدریس شفیعیکدکنی در دانشگاه و تئوریها و نظراتی که درباره شعر دارند، چه تاثیری بر شعر ایران دارد؟
استاد شفیعیکدکنی چند ویژگی دارند؛ او یکی از باسوادترین شاعران ایرانی است که پشتوانه غنی فرهنگی و هنری در پشت نظراتش وجود داشته و دلبستگی زیادی به میراث فرهنگی کشورمان دارد. حتی نام اشعار ایشان فرهنگی معرفتی است؛ اشعاری مانند اضطراب ابراهیم، حلاج، در کوچه باغهای نشابور و... در اشعارش هم از واژههایی که نشاندهنده میراث فرهنگی و معرفتی کشورمان است، بسیار استفاده میکند. ذهنی بسیار خلاق و نوآور دارند. به نظرم مجموعه شعر «در کوچهباغهای نشابور» از اولین شعرهای مقاومت است؛ شعرهای این کتاب هدفمند، سیاسی و عدالتخواه است. شعر حلاج برای همه این ادعاها کافی است: در آینه نمایان شد / با ابر گیسوانش در باد / باز آن سرود سرخ اناالحق / ورد زبان اوست/ تو در نماز عشق چه خواندی؟ / که سالهاست / بالای دار رفتی و این شحنههای پیر/ از مردهات هنوز / پرهیز میکنند...
یادم هست آیتالله خامنهای در یکی از خطبههای نماز جمعه گریزی زدند به این شعر و گفتند به قول آن شاعر همشهری ما: تو در نماز عشق چه خواندی... که همه اهل ادب متوجه شدند منظور ایشان استاد شفیعیکدکنی بوده است. در حوزه نظریهپردازی، سخن و نظر دکتر شفیعی برای همه اهل ادب سند است.
کلاس روز سهشنبه استاد نیز یکی از شلوغترین کلاسهای درس است و گویا برخی دانشجویان حتی روی زمین مینشینند و در دورهای که دانشجویان به اجبار در کلاسها حاضر میشوند این استقبال از کلاس ایشان در نوع خود بینظیر است.
دقیقا! نوع تدریس استاد مصداق همان شعر: «درس معلم گر بود زمزمه محبتی ....» است. اطلاع دارم که حتی برخی از شهرستانهای دور و نزدیک خود را به کلاس روز سهشنبه استاد میرسانند. آقای شفیعیکدکنی هم اصلا مقید این نیست که پشتمیز استادی بنشیند، خودش هم بین دانشجویان مینشیند و کلاس ساعت ده روز سهشنبه به کلاسی پرشور تبدیل میشود و آدمی را یاد کلاس درس عرفای قدیمی میاندازد و برای خود من دوران ابوسعید ابوالخیر و غزالی تداعی میشود.
برای تدریس به خارج از کشور هم میروند؟
بله! برای تدریس و پژوهش میروند و برمیگردند و اصلا این گفته که برخی مدعی میشوند که ایشان برای اقامت همیشگی از ایران رفتهاند یا خواهند رفت، درست نیست و دکتر شفیعی هرگز وطنش را ترک نخواهد کرد. اگر سفری میرود برای اشاعه فرهنگ ایرانی و آموختههای علمی است.
طاهره آشیانی - جامجم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد