در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در سراسر ایران، چه تعداد دام داریم؟
براساس آخرین آماری که در اختیار داریم، جمعیتی حدود 46 میلیون رأس گوسفند، کمتر از 20 میلیون رأس بز، 8 میلیون رأس گاو، 250 هزار رأس گاومیش و 150 هزار نفر شتر عمده جمعیت دامی کشورمان هستند که بر اساس تقسیمبندی موجود گاو، گاومیش و شتر را دام سنگین و گوسفند و بز را دام سبک مینامیم. با توجه به جمعیت قابل ملاحظهای که از نظر نهاده اصلی تولید فرآوردههای دامی یا همان خود دام داریم، امکان سرمایهگذاری و ایجاد ارزش افزوده بسیار بالایی در کشور وجود دارد.
به عنوان مثال در بخش گوسفند 26 اکوتیپ و در بخش بز 5 اکوتیپ داریم و در بخش جمعیت گاوی نیز یک میلیون و 200 هزار رأس گاو اصیل داریم که بیش از 90 درصد گاو هولشتاین است و همینطور جمعیت 4 میلیون رأسی گاوهای آمیخته داریم که ترکیب گاوهای کمبازده و پربازده است.
ظرفیت اقتصادی پرورش دام و طیور کشورمان در چه حد است؟
بعضاً مطرح شده، صنعت طیور کشور بعد از نفت، بالاترین سرمایهگذاری را به خود دیده که لازم است درباره اعداد و ارقام آن بیشتر بحث کنیم. اگر صنعت پرورش دام و طیور را کنار یکدیگر داشته باشیم، با در نظر گرفتن تعداد دامی که در کشور داریم و توجه به این نکته که صنعت پرورش طیور ایران هم سرمایهگذاری گستردهای به خود دیده، این صنعت را بین سه بخش اقتصادی عمده کشور میتوان دید. 46 میلیون رأس گوسفند و 8 میلیون رأس گاو، سرمایه هنگفتی است که باید از آن استفاده کنیم.
آیا رقم دقیقی از میزان سرمایهگذاری صورت گرفته در صنعت دام دارید؟
پاسخ به این سؤال به صورت مشخص نیازمند محاسباتی است که شاید خارج از حوصله این بحث باشد، اما میتوانم برای شما مثالی بزنم. مدنظر داشته باشید، اگر میگوییم یک واحد 100 رأس مولد دارد یعنی حدود 230 رأس جمعیت کل آن دامداری (مجموع دام مولد و غیرمولد) است. نکته اینجاست که برای هر رأس گاو باید 20 میلیون تومان هزینه سرمایهگذاری در نظر بگیریم که شامل خود دام و تاسیسات مورد نیازش خواهد بود. اکنون که 450 هزار رأس دام مولد داریم کاملاً مشخص است که سرمایهگذاری گستردهای برای نگهداری از آنها صورت گرفته است. از سوی دیگر 46 میلیون رأس گوسفند داریم.
آماری از گردش مالی تولیدی این بخشها در اختیار دارید؟
بازهم باید با ارائه مثال در این زمینه صحبت کنیم. فقط درباره دو محصول این بخش تولیدی برایتان مثال میزنم، بر اساس آمارهایی که در اختیار داریم امسال حدود ده میلیون تن شیر خام تولید میشود که اگر به ازای هر کیلوگرم 1250 تومان گردش مالی داشته باشیم یعنی 12500 میلیارد تومان گردش مالی فقط برای تولید شیر. خب برسیم به گوشت قرمز. در همین آمار 850 هزار تن تولید گوشت قرمز ثبت شده و با در نظر گرفتن 53 درصد سهم گوشت گاو و 47 درصد سهم گوشت گوسفند و قیمتهای موجود برای لاشه میبینیم رقم قابل توجهی اینجا گردش مالی داریم. حالا من از شما میپرسم وقتی تنها در دو محصول این گردش مالی بزرگ ایجاد شده، چطور نباید به آن توجه داشته باشیم؟ اگرچه باید دهها محصول دیگر را در نظر داشته باشیم مثل پوست، آلایش و کود.
مزیت اشتغالزایی در پرورش دام چیست؟
براساس استانداردهایی که داریم، به ازای هر ده گاو مولد یک نفر اشتغالزایی باید در نظر بگیریم. پس حالا که هشت میلیون رأس گاو داریم، اگر تنها پنج رأس را معادل یک فرصت شغلی مدنظر داشته باشیم یعنی با یک میلیون و 600 هزار فرصت شغلی سرکار داریم، البته فقط در زمینه نگهداری خود دام نه شاخههای مختلف و زنجیرههای تولید و تأمین این شاخه. پس نیازی نیست درباره اعداد و ارقام صحبت کنیم . دام و طیور در کنار هم میتوانند اشتغالزایی بسیار بالایی برای اقتصاد کشورمان به ارمغان آورند و باید برایشان برنامهریزی منطقی داشته باشیم.
چطور گروهی معتقدند به جای این که دامپروری داشته باشیم، در شرایط فعلی بهتر است واردات داشته باشیم؟
از بیاطلاعی گفتهاند. امتیازاتی در این دو بخش یعنی پرورش دام و طیور نهفته است که اگر از آنها غافل شویم تمام تلاشهای گذشته را هدر دادهایم چون ایران در دهه 60 شمسی در تمام زمینهها از مرغ گرفته تا لبنیات واردکننده بود اما امروز در بسیاری از بخشها نه تنها خودکفایی کامل داریم، بلکه صادرکننده هم شدهایم.
* مشکل اصلی صنعت دام و طیور چیست؟
یکی از مشکلات ما طی سالهای متمادی، جزیرهای عمل کردن حلقههای مختلف دخیل در این صنعت است. در بخش شیر، تولیدکننده شیر خام یک حلقه است و قبل از آن خوراک، خدمات، دارو و درمان است و بعد از آن هم فرآوری، شبکه توزیع و بازاررسانی را داریم؛ اما چون منافع این بخشها با یکدیگر در تضاد قرار میگیرد شاهد اختلالهایی در بازار هستیم.
تولیدکننده شیرخام باید نهادهها را نقد بخرد و بعد از آن با توجه به بازه نگهداری بسیار پایین شیر، تولیدکننده به هر قیمتی مجبور به فروش است. برخی توزیعکنندهها تا 35 درصد سود به دست میآورند، ولی تولیدکننده اصلی با تمام مشکلات تولید حتی به سود زیر 10 درصد هم راضی شده است. پس کدام گروه زیان کرده؟ این یک نظام ناکارآمد است که ایجاد شده و مانع توسعه است.
برای رفع این مشکل باید چه کار کرد؟
چاره کار تولید در قالب زنجیره است که این اتفاق در حال اجرایی شدن است. بخصوص در بخش طیور و دام کار را شروع کردهایم. اگرچه کند حرکت میکنیم اما امیدواریم با توجه به اهمیت موضوع پیوسته حرکت کنیم، چون حجم سرمایهگذاری خیلی بالاست. اکنون برنامههایی در این زمینه داریم مثلا درباره صندوق شیر یا زنجیره تولید گوشت. در این مورد یک بستر مالی ایجاد میشود و دریافت و پرداختها را نیز مدیریت میکند تا درنهایت کار سادهتر و کمهزینهتر از حال حاضر صورت پذیرد. تشکیل این صندوق در دستور کار است که سهامداران هم کارخانههای فرآوری، شیرخام و شبکههای توزیع هستند.
آیا دولت در این صندوق آوردهای خواهد داشت؟
بله؛ مصوبه دولت این است که طی پنج سال 450 میلیارد تومان آورده دولت خواهد بود که حداکثر 49 درصد از کل سهام است و باقی مربوط به تشکلهای خصوصی است که سهمبندی دقیقی برای آنها در نظر گرفته شده است.
شما به گوشت اشاره کردید. مشکل این بخش چیست؟
در مقاطعی دامدار به دلیل عرضه یکباره محصولات، مجبور به فروش ارزانقیمت دام بود در حالی که خریدار گوشت ارزان نمیخرید. آنهم به این دلیل که وقتی گوسفند از واحد پرواربندی خارج میشود تا به دست مشتری برسد، تقریباً شش دست گشته و در هر مقطع، درصدی به قیمت افزوده شده است. البته در بخش دام سبک یکی از مشکلات بحث تولید مثل فصلی آن است و در حال برنامهریزی برای افزایش بهرهوری در تولید مثل دام سبک هستیم. به صورتی که به جای تولید مثل 8/0 به دنبال برنامهریزی برای 2/2 تولید مثل هستیم.
ضریب تبدیل علوفه به گوشت در دام سبک اکنون چقدر است؟
در شرایط فعلی گوسفند هشت کیلوگرم علوفه مصرف میکند تا تولید یککیلوگرم گوشت داشته باشد. باید این روند را اصلاح کنیم تا بهرهوری بالاتری داشته باشیم و بتوانیم استفاده بهینه از منابع در اختیارمان داشته باشیم.
عماد عزتی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد