در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
احتمالا در جریان هستید که آمار جدایی و طلاق در سالهای اخیر نسبت به گذشته بخصوص در میان زوجهای تهرانی و برخی کلانشهرها رشدی قابل تامل داشته و گاهی از شنیدن خبر جدایی یکی از اقوام یا دوستان و آشنایان ممکن است تعجب کنیم و بگوییم آنها که خیلی عاشقانه شروع کردند و خیلی هم را دوست داشتند و ...
آیا با فرض فقدان هرگونه مشکلات اقتصادی و رفاهی در خانواده، دوست داشتن یکدیگر به تنهایی برای ادامه زندگی کافی است؟ آیا این دوست داشتن پس از گذر از روزها و ماههای نخستین زندگی مشترک و انجام انحراف و اشتباه از سوی یکی از زوجین میتواند به تنهایی رابطه را ساماندهی و بازسازی کند؟ این موارد پرسشهایی است که برای رسیدن به پاسخ آن سراغ دکتر فروغ نیلچیزاده رفتیم.
نیلچیزاده از چهرههای شناخته شده حوزه مشاوره خانواده و از استادان دانشگاه و کارشناسان ارشد برنامههای تخصصی خانواده در صدا و سیماست.
محبت، عامل اصلی آفرینش انسان
موضوعی که او با ما در این باره به تحلیل و بررسی میپردازد، نسبت ایمان و محبت در زندگی زناشویی است، نیلچیزاده میگوید: عامل اصلی آفرینش عالم هستی براساس نگاه ادیان توحیدی مبنایی محبتمحور دارد، برخلاف آن چیزی که برخی مکاتب مدعی هستند انسان به دلیل خشم و غضب الهی بیرون رانده و طرد شده است، چنین چیزی در نگاه قرآنی و اهل بیت(ع) وجود ندارد. او میافزاید: دلیل اصلی که موجب شده عالم آفریده شود قانون محبت است، همان فراز اول دعای کمیل که میخوانیم: «ای خدایی که رحمت تو بر غضب تو پیشی میگیرد» این نگاه جریان ناب محبت حقیقی در عالم هستی را شکل میدهد که زیباترین نوع آن را جایی میبینیم که مستقیما خداوند دخالت عیان و آشکار دارد و آن خطبهخوانی مراسم عقد است. در تمام ادیان آسمانی مراسم ازدواج یک مراسم دینی محسوب میشود، یعنی یک مقام روحانی دینی باید خطبه عقد را بخواند، با این نگاه است که تعلق خاطر زن و مرد به هم برای شروع یک زندگی باید با اجازه و اذن و حضور خداوند باشد و این یکی از ارزشمندترین میراثی است که انبیای الهی برای ما به یادگار گذاشتهاند که هیچ زن و شوهری به زوجیت هم درنمیآیند مگر این که مستقیما خداوند از سهم محبت آسمانی خود برای آنها خرج کند و به همین دلیل هم اراده این دو انسان را با اراده خودش گره میزند تا آنها در یک محبت بیکران وارد شوند.
فرمولهایی برای جلوگیری از لرزیدن عرش خدا
با این مقدمه نیلچیزاده موضوع را پیوند میزند به روابط بین زوجین و اهمیت محبت و نسبت آن با ایمان و ادامه میدهد: با همین نگاه است که در فرهنگ اسلامی ما طلاق میشود لرزاندن عرش خدواند، یعنی هیچ چیزی عرش الهی را نمیتواند بلرزاند ولی طلاق میتواند. این یک حقیقت عجیبی را آشکار میکند، این که پیوند و محبتی که خداوند مستقیم برایش سرمایهگذاری کرده قرار نیست به این سادگی آسیب ببیند. برای این که آسیب نبیند خداوند فرمولهای بسیار ظریف، دقیق و فوق تصور ما ارائه کرده است که بهترین و زیباترین نوع آن را در مکتب اهل بیت(ع) پیدا میکنیم مثلا ما در روایت داریم که وقتی زن و شوهری به محبت دست یکدیگر را میگیرند یکسری از گناهانشان از بین دو دستشان فرو میریزد، این یعنی قدرت عاطفی فیزیکال بین زن و شوهر حتی در حد گرفتن بامهر دستان هم میتواند چنین ظرفیتی داشته باشد.
این استاد دانشگاه مثال دیگری میزند و میگوید: در نوع تعاملی روابط زناشویی هم پیامبر(ص) میفرمایند: این که زن و شوهری کنار هم بنشینند و با یکدیگر گپ و گفت عاشقانه داشته باشند این همنشینی زن و شوهر ثوابش از اعتکاف در مسجدالنبی ـ مسجد پیغمبر ـ بالاتر است. خب این را چه کسی میگوید؟ خود پیامبر میفرمایند! ما میدانیم که اعتکاف یکی از آن ویژگیهای ناب اسلامی است که حتی پاداش حج برای آن در نظر گرفته شده، پیامبر چقدر ظریف میفرمایند که حضور عاشقانه و محبتآمیز زوج کنار هم و گپ و گفت و همنشینی قدرتش در بالا بردن رشد ایمانیشان آنقدر زیاد است که قابل مقایسه با اعتکاف است آن هم در مسجد خود رسولالله که جزو چهار مسجد خاص و مورد تاکید است. یعنی ای همه زن و شوهرها ضرر میکنید اگر محبتتان را بدون خدا معنی کرده باشید.
آیا عشق به تنهایی کافی است؟
نیلچیزاده گریزی به پرسش نخستین ما در ابتدای این مطلب میزند و میگوید: برخی از زوجها فکر میکنند من عاشق شوهرم هستم و شوهرم هم عاشق من هست و همین کافی است! من به آنها میگویم خیر این کافی نیست! چون این محبت در زیباترین حالتش هم اگر منهای خداوند باشد، زن و شوهر مثل پیله کرم ابریشم دور هم پیله میکنند و همدیگر را خفه میکنند و خیلی از این دست محبتهای منهای خداوند در ادامه تبدیل به زنجیر پا میشود که حالت آسیب شدید ایجاد میشود.
او تاکید میکند: با چنین نگاهی ما یک اصطلاحی داریم که میگوییم محبت منهای خدا یعنی هیچ، محبت به اضافه خداوند یعنی همه چیز، من میگویم افراد گاهی وقتها تهمت عاشقی میزنند، عاشق نیستند چون بدون خدا نمیشود،ف هم پشیمانی و هم رسوایی به همراه دارد مانند داستان زلیخا که همه شنیده و خوانده و دیدهایم. سر محبت زوحین براساس ایمان یعنی عشق اولیهات هرگز فراموش نشود، یک عشق اولیهای است که آن را نباید فراموش کرد، آن عشق اولیه یعنی خدا! در حقیقت آن عشق اولیه و عشق نخستین است که جلوی انحراف در زندگی مشترک را میگیرد و زن و شوهر را تشویق به دوست داشتن هم میکند. ببینید زن و و شوهری که عاشق هم هستند تا زمانی که فکر میکنند عاشق هم هستند زندگیشان خوب است، اما چه زمانی مشکل پیش میآید زمانی که یکی از دو نفر راه اشتباهی میرود، خدای نکرده خیانت میکند، در این موقعیت قصه نوستالژیک و فولکلوریک خاله سوسکه و آقا موشه پیش میآید که اگر روز و روزگاری دعوایمان شد من را با چی میزنی؟!
بازسازی زندگی با فرمول ایمان و عشق
نیلچیزاده پایان صحبتهایش را اینگونه جمعبندی میکند: در قاعده بین زن و شوهر محبت وقتی خودش را نشان میدهد که یکی از دو نفر راه خطا میرود مثل فرعون ولی همسرش آسیه نه طلاق میگیرد و نه مهریهاش را اجرا میگذارد نه آبروریزی میکند! یا مثل نوح و لوط(ع) که هر دو زنان آلوده و منافقی دارند یا امام حسن مجتبی علیهالسلام که زن نابسامانی داشتند، اما آنقدر اهل محبت هستند که وقتی امام مجتبی علیهالسلام به دست همسرشان سم را مینوشند براساس نقل مشهوری با این که میدانند که همسرشان قاتلشان است وقتی او را صدا میزنند راه فرار را نشانش میدهند و میگویند میترسم بنیهاشم بیایند و تو را بکشند. این محبت ناب از کجا میآید؟ جز این که انسان باید به قدرت آب کر ملکوت وصل باشد. کسی قدرت عشقورزی بدون مرز به همسر را خواهد داشت که قبلش عاشق خداوند باشد و هرچه همسر اشتباه یا کمفروشی کند قدرت این را داشته باشد که با عشق زندگی را بازسازی کند.
مهیار عربی / چاردیواری جام جم
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد