با نگاهی به وضعیت چند دهه قبل میبینیم در آن دوران هنوز نظام بیمهای نهادینه نشده بود و برای خیلیها بیمهشدن و بیمهپردازی توجیهی نداشت. در آن برهه زمانی، بیمهپردازی برای خیلیها به عنوان هزینهای اضافی تلقی میشد و کمتر کسی حاضر میشد هر ماه بخشی از حقوق و مزایایش را به بیمهها بپردازد.
در چنین شرایطی، دور از انتظار نیست خیلی از سالمندان فعلی کشور در زمره افرادی باشند که از هیچ حقوق و مزایای بازنشستگی بهرهمند نیستند. حال در این وضعیت، دور از انصاف است این سالمندان به دلیل نپرداختن حق بیمه، تحت حمایت دولت قرار نگیرند. نباید از خاطر برد که خیلی از سالمندان فعلی در دوران جوانی خود در زمره اقشار محروم جامعه بودهاند که توان بیمهپردازی نداشتهاند و طبیعی است که در دوران سالمندی هم از حمایت بیمهای محروم ماندهاند.
حال این سالمندان چه به دلیل فقر و تنگدستی در دوران جوانی و چه به دلیل ناآگاهی از مزایای بیمههای اجتماعی، در شرایطی قرار گرفتهاند که به حمایتهای دولت نیاز دارند و نباید حمایت از این اقشار محروم مانده به ورطه فراموشی سپرده شود.
هیچ آمار دقیق و قابل اتکایی از تعداد سالمندانی که از مزایای بازنشستگی برخوردار نیستند، وجود ندارد؛ اما گفته میشود از هفت میلیون و 500 هزار سالمند در ایران، حدود 52 درصد آنها از حمایت صندوقهای بازنشستگی برخوردار هستند، اما سایر سالمندان از پوشش هیچ صندوق بیمهای بهرهمند نیستند.
رنجهای ناتمام بازنشستگان حداقلی بگیر
جدای از این که حدود نیمی از سالمندان کشور از پوشش هیچ بیمهای برخوردار نیستند، بیشتر سالمندان بازنشسته کشور هم اوضاع مساعد رفاهی ندارند.
براساس آمارهای رسمی، حدود 60 درصد بازنشستگان، حداقلی بگیر هستند. یعنی پایینترین میزان حقوق بازنشستگی تعیین شده در هر سال را دریافت میکنند که این میزان حقوق ماهانه به زحمت به یک میلیون تومان در ماه میرسد.
به گفته علیاصغر بیات، رئیس کانون عالی بازنشستگان تامین اجتماعی کشور، جمع افزایش سالانه حقوق بازنشستگان به نسبت افزایش تورم سالانه، 67 درصد جا مانده؛ یعنی جمع افزایش حقوق سالانه بازنشستگان در مقایسه با تورم سالانه،
67 درصد عقبتر افتاده است.
پیشتر هم محمد اشرفی، رئیس کانون کارکنان بازنشسته سازمان تامین اجتماعی و دبیر شورای عالی سازمان تامین اجتماعی در گفتوگو با جامجم تاکید کرده بود تعریف نشدن دقیق میزان دستمزدها باعث شده، اغلب بازنشستهها حداقل حقوق را دریافت کنند.
به گفته او چون سازمان تامین اجتماعی برای بسیاری از شغلها، سطح دستمزد دقیق تعیین نکرده است، کارفرمایان بر مبنای حداقل دستمزد، حقوق کارگران و حق بیمه آنها را میپردازند. تعیین نشدن دستمزد مقطوع برای مشاغل مختلف، خلأ قانونی است که اغلب کارفرمایان از این وضعیت بهره میبرند و تلاش میکنند حداقل حقوق و حداقل حق بیمه را برای کارگر خود بپردازند. طبیعی است وقتی حداقل حقوق برای کارگران تعیین شود، حقوق همان کارگران در مرحله بازنشستگی هم حداقلی خواهد شد.
فرض کنید در حالی که عرف بازار، دستمزد ماهانه یک جوشکار را حدود دو میلیون تومان در نظر میگیرد، احتمال دارد یک کارفرما به دلیل تعریف نشدن دستمزد شغل جوشکاری در سازمان تامین اجتماعی، با مبنای همان حداقل حقوق 812 هزار تومانی، حق بیمه کارگر را بپردازد. نتیجه این میشود که همین کارگر در مرحله بازنشستگی از حداقل حقوق بهرهمند خواهد شد.
با توجه به این که بسیاری از این بازنشستگان در شرایطی قرار دارند که هزینههای زندگیشان در دوران سالمندی مضاعف میشود، دریافت حداقل حقوق بازنشستگی موجب میشود رنجهای دوران بازنشستگی تشدید شود.
در دوران بازنشستگی، هزینههای درمان مستمر هم به هزینههای زندگی اضافه میشود و همچنین هزینه برپایی مهمانیهای خانوادگی هم معمولا به دوش بزرگتر فامیل میافتد. حال در نظر بگیرید وقتی یک فرد بازنشسته، حقوق ماهانهای معادل یک میلیون تومان دریافت میکند، مجبور میشود برای جبران این هزینهها دوباره به محیط کار برگردد تا بخشی از رنجهای بازنشستگی با حقوق حداقلی را جبران کند.
برای مشاهده سوابق بیمه تامین اجتماعی با موبایل کلیک کنید.
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد