گذشته شغلی «دونالد ترامپ» که فردی کارآفرین و سرمایهدار است در ایجاد این روحیه بیتاثیر نیست. وی روحیه کارفرمایی دارد که تمام افراد را بهعنوان زیردست و کارمند خود تلقی میکند و خیلی زود درصدد اخراج برمیآید. از لحاظ اجتماعی هم رئیسجمهور فعلی نماینده «ملیگرایان» آمریکاست که معتقدند در دوران روسای جمهور گذشته بویژه در زمان ریاست جمهوری «باراک اوباما»، آمریکا در تمام زمینههای اقتصادی، نظامی و سیاسی عقبگرد داشته و از شکوه و جایگاه واقعی خود نزول کرده است. در زمینه اقتصادی چین و از لحاظ سیاسی و نظامی روسیه تا حدودی جای آمریکا را گرفتهاند. از دیدگاه ملیگرایان آمریکا باید رعایت منافع ملی را بر هر مورد دیگری ترجیح داد و در مقام مقایسه و انتخاب میان «منافع ملی» و «مصالح جهانی»، حق تقدم با اولی است. شعار «آمریکا نخست است» که از جمله شعارهای اصلی دونالد ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی بود ناظر بر این موضوع است که باید دوباره آمریکا را به دوران شکوهمند گذشته باز گردانیم. رئیسجمهور آمریکا با تبلیغ و برجستهسازی این شعار فارغ از این که در عصر حاضر به چه مقدار قابلیت اجرایی و تحقق دارد توانست بر موج افکار عمومی سوار و پیروز انتخابات شود.
یکی دیگر از نکاتی که طی یک سال گذشته باید مورد توجه و ارزیابی قرار گیرد موضوع «سیاست خارجی» دولت کنونی آمریکا، بویژه در منطقه غرب و شرق آسیاست. سیاست خارجی آمریکا برعکس سیاست داخلی ظرفیت اعمال تغییرات سریع را ندارد. سیاست «باراک اوباما» در دوران ریاستجمهوری در منطقه غرب آسیا تا حدودی بر مبنای کاهش مداخلات و هزینههای ناشی از جنگ و توازن قدرت بین دولتهای منطقهای تنظیم شده بود. اما در دولت کنونی مستقر در کاخ سفید، دونالد ترامپ بر حمایت همهجانبه از عربستان و اسرائیل در مقابله با ایران روی آورده است. وی در اولین سفر خارجی خود به ریاض سفر کرد و قراردادهای سنگین نظامی و اقتصادی به امضا رساند سپس بلافاصله به تلآویو رفت. تنظیم قراردادهای نظامی و فروش سلاح به برخی کشورهای عربی منطقه بویژه عربستان و همچنین به رسمیت شناختن «قدس» بهعنوان پایتخت رژیم اسرائیل از شاخصهای عملکرد وی در منطقه غرب آسیا محسوب میشود. شرق آسیا بویژه موضوع کره شمالی از موضوعات جنجال برانگیز در یک سال گذشته بوده است. باید توجه داشت که بهرغم سخنان تحقیرآمیز و ناخوشایند دونالد ترامپ علیه رئیسجمهور کرهشمالی و همچنین حمایت از کرهجنوبی و ژاپن و در نهایت مذاکره با چین بهعنوان یکی از کشورهای نزدیک به کرهشمالی، اما دستاورد قابل توجهی برای حل موضوع هستهای و موشکی پیونگ یانگ نصیب واشنگتن نشده است. یکی از دلایل این عدم توفیق به این موضوع بر میگردد که آمریکا از گزینههای متنوعی در شرق آسیا برخوردار نیست چرا که این منطقه قلب تپنده اقتصاد دنیاست و هرگونه مناقشه شدید و جنگ افروزانه ای، فجایع بسیار شدید از خود برجای میگذارد.
آخرین موردی که باید در این یک سال گذشته مورد واکاوی قرار بگیرد موضوع سیاست داخلی است. در این عرصه قانون مالیاتها اصلاح شده و موافقان و مخالفان، نظر خود را اعلام کردهاند. واشنگتن از پیمان آب و هوایی پاریس خارج شد که این اقدام فرصتی را در اختیار برخی از صنایع اغلب فرسوده آمریکا بویژه در زمینه زغال سنگ میگذارد که اشتغال زایی کنند. اما از نقاط اصلی تنش و ضعف سیاست داخلی در یک سال گذشته کاهش خدمات رفاهی است که اغلب اقشار ضعیف را تحت پوشش داشته است ؛ برای نمونه قانون خدمات درمانی و بهداشتی موسوم به «اوباما کر»، موضوع ورود مهاجران که مخالفان معتقدند مهاجران کاهش فرصتهای شغلی را سبب میشوند و در مقابل موافقان بر این باورند که مهاجران باعث تنوع فرهنگی در ایالات متحده میشوند. همچنین موضوع «نژادی» است که با توجه به بهکار بردن الفاظ زشت دونالد ترامپ در این رابطه، جامعه آمریکا «دو قطبی» شده است.
امیرعلی ابوالفتح
کارشناس ارشد مسائل آمریکا
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد