تا به امروز مجریان مختلفی رو در روی روسای دولت نشستهاند و از برنامههایشان پرس و جو کردهاند؛ وعدهها را یادآوری و پیگیری نمودهاند؛ طرح موضوع کردهاند؛ خواستهها و مطالبات را بیواسطه با بالاترین مقام اجرایی کشور در میان گذاشتهاند؛ پرسشهای چالشی طرح زدهاند؛ قول و تعهد گرفتهاند و در یک کلام، در مقام نماینده یک جمعیت چند ده میلیونی با رئیسجمهور خود از هر دری گفتهاند و شنیدهاند. آخرین این گفتوگوهای بیواسطه و رو در رو با رئیسجمهور، دوشنبه شب رقم خورد؛ جایی که رضا رشیدپور، مجری نام آشنای تلویزیون با حسن روحانی، رئیسجمهور چهره به چهره شد و گفت و شنید. رشیدپور از توقعها گفت، نقبی به وعدههای عملی نشده زد، چند قول و تعهد گرفت، چند سوالات چالشی پرسید و البته از خیلی دغدغههای عمومی چشم پوشید و نپرسید. در هر حال و در یک نگاه کلی، به نظر میرسد گفتوگوی او چندان هم فاقد جذابیت نبوده و قضا را ببین که حتی بر دل موافقانی هم نشسته و نمره قبولی گرفته است. در هر صورت، این گفتوگوی زنده، بهانهای شد برای مداقه و تمرکز بر این موضوع که یک گفتوگوی جذاب تلویزیونی باید دارای چه شاخصههایی باشد تا کیفیت و کارایی لازم را دارا بوده و به اهداف از پیش تعیین شده خود نزدیک شود. این مهم را با کارشناسان، خبرگان و صاحبنظران در میان گذاشتهایم.
ملاحظات یک مصاحبه معیار
دکتر علیاکبر عبدالرشیدی
مجری و کارشناس رسانه
یک مصاحبه معیار و استاندارد با شخصیتهای برجسته سیاسی و دیگر شخصیتهای صاحبنام، ملاحظات متعددی دارد.
از جمله این ملاحظات میتوان به صحنهآرایی و دکور اشاره کرد. صحنههای شلوغ و پر زرق و برق باعث خارج شدن شخصیت مصاحبهشونده از کانون تصویر میشود. این دسته از مصاحبهها که با گپ و گفت با سلبریتیهای هنری و ورزشی تفاوت دارد، از لحاظ دکوپاژ نیازمند ظرافتهایی است که اهمیت دکور را دو چندان میکند. معمولا در مصاحبههای استاندارد، پس زمینه تکرنگ است، مثلا کاملا سیاه است یا مانند مصاحبههای رئیسجمهور روسیه، پسزمینه سفید است یا سورمهای که بهترین گزینه است.
نورپردازی مورد دیگری است که در این دسته از مصاحبهها اهمیت دارد و زمانی که مصاحبهشونده لباس سفید به تن دارد یا بخشی از لباسش سفید است یا موها و محاسن سفید دارد، نورپردازی اهمیت بیشتری پیدا میکند و لازم است کاملا تخصصی انجام شود.
محل نشستن، نوع صندلی و نیز جانمایی دوربین در این دسته از مصاحبهها نیاز به طراحی دارد چون میتواند برداشتهای متفاوتی را القا کند. مثلا اگر مصاحبه شونده بتواند به صندلی تکیه بدهد، زاویه دوربین از پایین باشد و تصویر از زیر چانه، چشم یا صورت گرفته شود، نتیجه اصلا جذاب و موثر نخواهد بود.
نکته دیگری که باید در نظر داشت، گریم است و بسیاری از شخصیتهای معروف جهان در مصاحبهها و گفتوگوها روبهروی دوربین گریم میشوند. البته این گریم با آرایش و حتی با گریم مجریان و مهمانان معمولی تلویزیون، تفاوت جدی و اساسی دارد و هدفش ارائه تصویر بهتر با تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب است.
طراحی گریم شخصیتهای معروف، بخصوص افرادی که محاسن بلند و سفید دارند، باید کاملا حساب شده بوده و از قبل جزئیات آن طراحی شده باشد. تقریبا بیش از 90 درصد از شخصیتهای برجسته جهان هر ساعتی از روز که مقابل دوربین ظاهر شوند، گریم دارند.
زبان بدن از دیگر ملاحظات یک مصاحبه معیار است و بسیاری از شخصیتهای معروف برای حضور در برابر دوربین، در زمینه استفاده از زبان بدن آموزش میبینند و با چگونگی و معنای هر حرکت دست و چهره و نگاه و... آشنا میشوند. این مساله درباره مصاحبهکننده هم اهمیت دارد. درباره مصاحبهکننده، مهمترین مواردی که باید مد نظر قرار بگیرد سوالات است. لازم نیست سوالات طولانی و همراه با ابراز نظر شخصی باشد، گاهی سوال به اندازه چرا، کجا، کی و امثال آن است، اما تاثیر قابل توجهی بر مسیر مصاحبه میگذارد.
مصاحبهگران معروفی مانند مایک والاس، باربارا والترز یا لری کینگ گاهی با سوالات بسیار کوتاه، زمینهای فراهم میکنند که شخص مصاحبه شونده اطلاعات کافی را در اختیار مخاطب قرار بدهد، چراکه موفقیت یک مصاحبه به جوابهای دقیق و پرمحتوایی است که خبرنگار میتواند از مصاحبهکننده بگیرد.
این نکته را هم باید در نظر داشت که توجه مصاحبه شونده به دادن پاسخهای کوتاه نیز یکی از شاخصهای یک مصاحبه استاندارد و معیار است. گاهی مصاحبهشوندگان حرفهای با پاسخهایی مانند بله یا خیر میتوانند زمینه را برای طرح سوالات بیشتر فراهم کنند؛ چون بر اساس روانشناسی مخاطب تلویزیون، هر کسی حداکثر سه دقیقه میتواند شنونده دقیق یک منولوگ باشد و اگر پاسخ از دو تا سه دقیقه بیشتر شود، ارتباط مخاطبان با مصاحبهشونده کم و به مرور کاملا قطع میشود. یکی از نکات مهم در طرح سوالات، چینش و ترتیب سوالات است که بر اساس شرایط و رسانههای مختلف میتواند تغییر کند. اگر مصاحبهای امروز انجام شود به ترتیب و چینش خاص امروز نیاز دارد و اگر قرار باشد سوالات روز دیگری پرسیده شود، باید براساس اولویتها و نیازها و خواست مخاطبان، ترتیب و چینش دیگری برایش در نظر گرفت.
بیژن نوباوه
مجری و کارشناس رسانه
معمولا این سری مصاحبهها در کشورهای مختلف زمانی انجام میشود که دولت بخواهد اطلاع رسانی جدید از یک واقعه یا برنامه جدید را اعلام، نظرخواهی و... کند. در واقع این روش در کشورهای دنیا مرسوم است. در کشور ما رسم است که روسای جمهور تصور میکنند هر چند وقت یک بار باید گزارشی به مردم بدهند، آن هم بدون تازهها و برنامههای پیش رو. مسلما این نوع مصاحبهها اثر مثبتی بر مخاطب نمیگذارد. یک تئوری جامعهشناختی میگوید در کشورهای در حال توسعه، اطلاعات مردم از مسئولان بیشتر است و ذکر مسائلی که مردم از قبل خودشان میدانند، نتیجه عکس خواهد داشت، زیرا آنها واقعیتهای اجتماعی را لمس میکنند و این نوع مصاحبهها اثر منفی دارد. متاسفانه این روش در دولتهای ما مرسوم است و بیشتر حرفهایی زده میشود که از قبل سوالات آن طراحی شده است؛ سوالاتی از این دست که چرا از ماشین پیاده نشدید و... تاثیری در نگاه مردم ندارد، زیرا به عینه دیدهاند. ما چیزهایی که توصیه میکنیم مردم عکس آن را میبینند، چون هر روز شاهد کاهش ارزش پول ملی در معادلات و معاملات اقتصادی هستند. به همین دلیل میگویم که تاثیر منفی دارد. باورپذیری مردم زمانی رخ میدهد که عمل کنیم. ضمن اینکه در آمریکا و اروپا، آیا درباره عملکرد از قبل حرف میزنند یا از برنامههای آینده میگویند؟ بنابراین مصاحبهها باید زمانی باشد که اثر مثبت بگذارد. علاوه بر آن در چنین برنامه هایی، بهترین وضعیت این است که سوالات را خبرنگاری بپرسد که اطلاعات دقیق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... داشته باشد. البته من اهانت به کسی نمیکنم، اما سوالات از قبل طراحی شده مناسب نیست و برای مردم هم نخنما شده است.
اقناع و پاسخگویی به افکار عمومی
ندا سپانلو
مجری و کارشناس اقتصادی
در مورد ویژگیهای گفتوگوی تلویزیونی رئیسجمهور، نخست باید دید با چه هدفی، به چه مناسبتی و برای بیان چه موضوعاتی این گفتوگو انجام میشود. معمولا در اطلاعرسانی در این خصوص، پرداختن به موضوعات روز و پرسشهای مردم به صورت یک عنوان کلی بیان میشود که طبیعتا طیف گستردهای از موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را دربرمیگیرد و زمان حدود یکساعته برای پرداختن به همه این موضوعات کافی نیست. به این ترتیب میتوان گفت در گفتوگوهای تلویزیونی رئیسجمهور باید موضوعات مشخص و تعریف شده، از طریق پرسشهای صریح و دقیق و کارشناسانه و برآمده از مطالبات و خواستههای مردم، در فضایی فارغ از تعارفات و تکلفات و البته با رعایت شأن و جایگاه رئیسجمهور منتخب مردم مطرح و مطالب و پاسخهای او دریافت شود. در مورد محل برگزاری این گفتوگوها هم پیرامون اینکه فضای حاکم بر گفتوگو چقدر رسمی یا صمیمانه باشد، فاصله میان مصاحبهکننده و رئیسجمهور و حتی نحوه قرار گرفتن صندلیها و اینکه مجری و مصاحبهشونده به اتکای حافظهشان گفتوگو کنند یا مستندات و مکتوباتی داشته باشند، نکات بسیاری را میتوان مطرح کرد که به نظر من جزو ویژگیهای اصلی و مهم این گفتوگوها نیست. نکته مهم، نحوه پاسخگویی به اذهان مردم و مخاطبان و اقناع آنان است که البته میتوان برای تاثیرگذاری بیشتر و تسهیل در انتقال پیام به فرمهای مطلوبتر تلویزیونی هم توجه کرد. انتخاب مجری این گفتوگوها نیز باید متناسب با هدف گفتوگو باشد. اگر بناست در مورد موضوعی تخصصی آگاهیهایی ارائه شود، طبیعی است انتظار داشته باشیم مجریای انتخاب شود که به مباحث تخصصی مسلط باشد. گفتوگو در مورد سطح تورم در کشور، نرخ ارز، وضعیت اشتغال یا ابعاد حقوقی و تبعات اجرای برجام همگی موضوعاتی تخصصی هستند که اگر مجری در سطح لازم و مورد نیاز تسلطی بر آنها نداشته باشد، قطعا قادر نخواهد بود گفتوگو را به سوی پاسخهای دقیق و شفاف هدایت کند. قاعدتا پرسشهای مجری باید برآمده از سوژههای مهم افکار عمومی و با پشتوانه پژوهشی و تحقیقاتی طراحی شده باشد.
انتخاب رشیدپور، یک حرکت رو به جلو
وحید یامینپور
مجری و برنامهساز
گفتوگو با شخصیتهای طراز اول سیاسی از چند دهه قبل جزو جذابترین برنامههای تلویزیونی بوده و بیشترشان تبدیل به اسناد مطرح تاریخی شده است؛ مثلا مصاحبههایی که اوریانا فالاچی با چهرههایی چون شاه مخلوع ایران گرفت و در تاریخ ماندگار شد. ولی آسیب چنین برنامههایی این است که تبدیل به تریبونی برای فرد مصاحبهشونده شود و روسای جمهور باید متوجه این نکته باشند که رسانهها، روابط عمومی آنان نیستند. وقتی مقامات میپذیرند با یک رسانه گفتوگو کنند، در واقع خودشان را در معرض پرسشهای آنان میگذارند و باید پاسخگو باشند. مجری هم نباید خودش را کامل در اختیار فرد مقابل بگذارد؛ بلکه باید نمایندگی مردم و مخاطبانش را به عهده بگیرد و سوالات آنان را بپرسد. در غیر این صورت شاهد مصاحبهای بیرونق و کسلکننده خواهیم بود. در رسانههای شاخص جهانی هم شاهد چنین برنامههایی هستیم که بسیار مخاطب دارند و این امکان را پیدا میکنند که با مقامات طراز اول دنیا و نه کشور خودشان گفتوگو کنند. اهمیت این برنامهها تا حدی است که حتی عنوان برنامه هم به نام آن مجری نامیده میشود، برای مثال افرادی چون اوپرا وینفری و کریستین امانپور که برنامههایشان به نام خودشان شناخته میشوند و آنها به برند شبکههای تلویزیونیشان هم تبدیل شدهاند. گفتوگوی دوشنبهشب رئیسجمهور از نگاه من یک گام رو به جلو بود. مخاطب تلویزیون انتظار دارد مجری، سوالات او را نمایندگی کند و از جانب او سوالات و مشکلاتش را بپرسد. در چنین برنامهای باید سوالات مردم از رئیسجمهور پرسیده شود. گذر از مجریان رسمی سیاسی به سمت مجریان اجتماعی چون رشیدپور، حرکت مثبتی بود و در نگاه برنامه تغییر ایجاد کرد. هرچند نمیتوان انتظار داشت انتخاب او یکشبه تغییر ایجاد و ساختار این نوع برنامهها را عوض کند، اما با همین حال حرکت رو به جلویی بود و باید تحسین کرد.
توضیحات رشیدپور درباره گفتوگو با رئیسجمهور
رضا رشیدپور روز گذشته در برنامه «حالا خورشید» ضمن تشکر از نقدهای مردم به مصاحبه دوشنبهشب با رئیسجمهور در واکنش به این نقدها گفت: سه نکته را مردم بدانند. من مسئول مصاحبه با رئیسجمهور بودم، نه مناظره با ایشان. من وظیفه داشتم از مشکلات و دغدغه مردم پرسش کنم، نه اینکه به آنها پاسخ دهم. زمان برنامه باید طولانیتر میبود، چرا که بخش مهمی از پرسشها باقی ماند.
لزوم اطلاعات کافی مجری
دکتر عباس اسدی
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی
ساختار مصاحبه با شخصیت مطرحی چون رئیس جمهور به این صورت است که در آن باید مصاحبهکننده و مصاحبهشونده تقریبا با هم هموزن باشند؛ یعنی مصاحبهکنندهای که در برابر چنین مصاحبهشوندهای قرار میگیرد، باید به قدری اطلاعات و دانش داشته باشد که فرد مقابل را به چالش بکشاند. از آنجا که متاسفانه در کشور ما افرادی که برای مصاحبه در مقابل مقامات و شخصیتهای بلندپایه مینشینند عموما چهرههایی کاربلد و حرفهای نیستند و حتی اطلاعات و مطالعاتشان کافی و وافی نیست، بنابراین اینگونه مصاحبهها از حرفهای بودن دور میشود و بیشتر به سمت یک اجرای نمایشی و شو مانند میرود. ما هنوز در فضای رسانهای و روزنامهنگاری کشورمان نتوانستهایم کسی را تربیت یا پیدا کنیم که بتواند در حد و اندازههای رئیسجمهور ظاهر شود و او را به چالش بکشد. جای تاسف بیشتر اینجاست که وقتی رئیسجمهور یا دیگر مقامات میخواهند چنین مصاحبهای انجام بدهند، عموما مصاحبهکنندهشان را خودشان انتخاب میکنند و به این ترتیب افکارشان به شکل غیرمستقیم به فرد مصاحبهکننده القا میشود. باید کسی با رئیسجمهور مصاحبه کند که بتواند به عنوان نماینده افکار عمومی، سوالات عموم را بپرسد نه اینکه صرفا اطلاعات موجود در کشور را با هم رد و بدل کنند و برای آینده وعده بدهند. باید یادمان باشد وقت مردم ارزش دارد و ما نباید با مصاحبههای تشریفاتی و اطلاعات مبهم وقت آنها را بگیریم.
مصاحبه با رئیسجمهور دشوار است
محمود احمدی افزادی
مجری و کارشناس رسانه
مصاحبه رئیسجمهور، نسبت به سایر مصاحبهها خوب و متفاوت بود. گفتوگو با رئیسجمهور کار سادهای نیست، کار هر مجری هم نیست. در دنیا هم هر مجری روبهروی رئیسجمهور نمینشیند. به نظرم آقای رشیدپور توانست بیش از دیگران سوال بپرسد. تعداد سوالات او زیاد و نوع سوالاتش هم با مصاحبههای قبلی متفاوت بود. او تلاش کرد پاسخهای کمی متفاوت را از رئیسجمهور بگیرد و این نسبت به گذشته پیشرفت محسوب میشود.
ضمن اینکه معمولا مصاحبههای رئیسجمهور قرار نیست برای مخاطب جذاب باشد. برخی فکر میکنند باید در این قالب شاهد یک تاک شوی جذاب از رد و بدل شدن سوالات و پاسخها باشند که این تلقی درستی نیست.
وقتی رئیسجمهور با مردم صحبت میکند یک دستور کاری در ذهنش مشخص و بر اساس فضای جامعه و سوالات فردی که در ذهن مخاطب پیش میآید، بنای گفتوگو با مردم را میگذارد.
البته دو مشکل وجود دارد: مشکل اصلی این است که رئیسجمهور دستور کار را مشخص میکند. او نیاز دارد چیزی را به مردم بگوید. این نیست که رسانه نیاز داشته باشد با رئیسجمهور حتما مصاحبه کند. البته رسانهها نیاز دارند با روسای جمهور صحبت کنند، اما آنها به این نیاز رسانه توجه نمیکنند و بر اساس ذهنیات و نیازهای خودشان تصمیم میگیرند. این مصاحبه هم از این قاعده مستثنا نیست.
رئیسجمهور در مصاحبه میخواست پیامی را منتقل کند و آقای رشیدپور هم قرار بود شرایط انتقال پیام را تسهیل کند. در این فضای گفتمانی امکان پرسیدن سوالات باز و هماهنگ نشده با رئیسجمهور نیست، زیرا دفتر او و مشاورانش در مصاحبه ورود پیدا میکنند و تاثیر بر افکار عمومی برای آنها مهم است. بنابراین به هیچ وجه اجازه نمیدهند مجری راحت وارد میدان شود و درباره هر آنچه میخواهد، صحبت کند. البته منظور این نیست که همه چیز دیکته میشود، اما به هر حال مصاحبه با رئیسجمهور دشوار و پیچیده است. از این نظر رشیدپور توانست گفتوگوی اجتماعی و جذابی را طراحی کند و با وجودی که با مشکل زمان هم روبهرو بود، اما مصاحبه موفقی با آقای روحانی داشته باشد. من با آقای روحانی مصاحبه کردم و میدانم کار راحتی نیست، زیرا از ذهنیت پیش طراحی شده، وارد میشود و مجال سوالات خارج از ذهن به مجری نمیدهد. فکر میکنم اگر آقای رئیسجمهور میطلبید که مجری بنشیند و سوالاتی را که فکر میکند، مناسب است میپرسید، شاید فرصتی میشد که مجری یا مجریان حرفهای از زبان مردم سوالاتی را طراحی میکردند و آنها بودند که دستور کار در ذهنشان میپروراندند. اگر این اتفاق بیفتد، خیلی بزرگ است.
لزوم وجود دیپلماسی رسانهای
دکتر امیدعلی مسعودی
عضو هیات علمی دانشگاه سوره
اصل اول در کار رسانهای، توجه به این نکته است که رسانه در کشور به منزله حلقه وصلی میان مردم و مسئولان محسوب میشود. همه مردم به مسئولان دسترسی مستقیم ندارند و به همین دلیل مطبوعات، روابط عمومیها و روشهایی چون سخنرانی و مصاحبه و کنفرانسهای مطبوعاتی به کمک میآید و این شکاف و فاصله را پر میکند. لزوم برگزاری چنین گفتوگوهایی برای رفع ابهامات و اطلاعرسانی و جلب توجه مردم نسبت به اقدامات دولت است و این اتفاق خوبی است؛ در این حال باید به برخی نکات منفی موضوع هم اشاره داشته باشیم. متاسفانه ما در ایران یک نظام رسانهای برای رئیسجمهور و دیگر مقاماتماننداریم و بر خلاف خارج از کشور که در آن برای دسترسی به مقامات و مسئولان و وزیران پروتکل مشخصی طراحی شده، در کشور ما دیپلماسی رسانهای دقیقی نداریم که این امر لازم و ضروری است. وجود دیپلماسی رسانهای موجب میشود رئیسجمهور یا هر مقام دیگری از همه امکانات رسانهای بهترین بهره را ببرد.
در مصاحبه اخیر رئیسجمهور برای اولین بار دیدیم مصاحبهکننده با صداقت و لحن روشن و مردمی از رئیسجمهور سوال میپرسید و او هم در مواردی در پاسخ او با همان لحن مردمی جواب میداد؛ این عامل بر کیفیت این مصاحبه افزود. اما ایرادی هم که میتوان گرفت این است که جای رسانههای دیگر در این میان خالی بود. رئیسجمهور مصاحبههای مطبوعاتیاش را عموما به صورت دستهجمعی انجام میدهد و تعداد زیادی خبرنگار دعوت میشوند و اگر فرصت به آنها رسید، سوالشان را میپرسند. باید رسانههای مختلف امکان پرسیدن سوال را در حوزههای گوناگون داشته باشند و وجود آن پروتکل رسانهای به ساماندهی ارتباط مطبوعات و رسانهها با رئیسجمهور کمک میکند.
سوال دیگری که مطرح میشود، این که چرا روسای جمهور کشور ما هیچگاه مصاحبه اختصاصی با مطبوعات ندارند؟ این امر باعث قوت و تقویت رسانهها و نیز رئیسجمهور میشود. قاعدتا تیم رسانهای رئیسجمهور باید به این نکته هم توجه داشته باشد و بداند که تنها مصاحبه تلویزیونی کافی نیست؛ بلکه باید به مطبوعات هم فرصتی برای گفتوگو و طرح سوالاتشان داد. درست است که خیلیها
دوشنبه شب حرف رئیسجمهور را شنیدند، اما عده زیادی هم هستند که ترجیح میدهند آن صحبتها را به صورت مکتوب بخوانند یا در سایتها ببینند؛ در نتیجه مصاحبههای مکتوب هم برای صاحبان مقامات دولتی و خصوصی لازم است.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد