سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در نمایش «صددرصد» ما شاهد تغییر عمده در رفتار شخصیتها هستیم. شاید بشود خروجی این تغییرات را به برملاشدن ریاکاریها تعبیر کرد…
اینجا با شخصیتهایی مواجهیم که رفته رفته لایههایی از آنها کنار میرود تا خودشان را ببینیم. درباره نام شخصیتها در نمایش هم همین اتفاق میافتد؛ مایکل به مایک و سپس به میک تغییر نام میدهد و الیزابت هم به لیزا و سپس لیز تبدیل میشود. بله، انگار در جریان نمایش نقابهای شخصیتها یک به یک کنار میرود.
شما هم در نمایش «الیور توییست» و هم در نمایش «صددرصد» بازی میکنید و پیش از آن فیلمبرداری مجموعه تلویزیونی «لیسانسهها» را هم تجربه کردید. با این حال میدانیم که هوتن شکیبا از بازماندههای آن ایده است که نمیشود تئاتر را با تمرینات کوتاهمدت تولید کرد. چه کردید با این همه مشغله؟
متاسفانه این روزها باب شده است که نمایشها مدت زمانی کمتر از نیاز برای اجرا تمرین میکنند. اما واقعا نمیتوان با این شیوه تئاتر کار کرد. حتی اگر بشود نمایشی که نیاز به تمرین سه ماهه دارد را در مدتزمان 20 روز آماده کرد، مطمئن باشید تنها لایه بیرونی اثر و شخصیتها ساخته شدهاند. در تمام این سالها هربار که در پروژه تئاتر حضور یافتم، حداقل دو تا سه ماه تمرین کردهایم. برای این دو نمایش هم با همه سختیها همین کار را کردیم.
یکی از دلایلی که مخاطبان عمومی تئاتر، با برخی نمایشها ارتباط برقرار نمیکنند، باورناپذیری لحن بازیگران در ادای متن نمایش خارجی است. در این نمایش یکسره لهجهها فارسی است. چرا این عادت را کنار گذاشتید؟
اساسا کارگردان مصر بود بر اینکه لحنمان خارجی نباشد. از نظر من لحن خارجی داشتن روی صحنه تئاتر اشتباه بزرگی است.
فکر میکنید این لحن از کجا آمده؟
شاید از دوبله وارد تئاتر و سینمای ما شده است. در این میان، تئاتر بیشتر از دوبله تاثیر گرفت چون با نمایشنامههای خارجی سر و کار بیشتری داشت. در دوبله تحت تأثیر لحن فیلم و نزدیک کردن کلام فارسی به زبان خارجی فیلم، آهنگ کلامی شبه خارجی ایجاد شد. شاید چون مخاطب صدا و تصویر فیلم را به صورت همزمان داشت، برای او این لحن باورپذیر بود اما روی صحنه تئاتر نمیشد این همزمانی را دید و کمکم باورپذیری شخصیتها از سوی مخاطب اتفاق نیفتاد، چون در واقعیت هم وجود نداشت. در نمایش «صددرصد» تلاش کردیم نه آن لحن خارجی را داشته باشیم و نه از لحن تهرانی استفاده کنیم.
این روزها با سه تا چهار اجرا در برخی سالنهای تئاتر روبهرو هستیم. به نظر شما این از روح تئاتر به دور نیست؟ بخصوص در رابطه با اجرای طراحیهای صحنه.
بیشتر در سالنهای تئاتر خصوصی است که این اتفاق میافتد. واقعا کار برای طراحان صحنه این نمایشها دشوار است، چون باید دکوری را طراحی کنند که بتوان در کنار سه نمایش دیگر از آن استفاده کرد! از سوی دگر به نظر میرسد سالنهای خصوصی ناچارند به این کار تن بدهند تا بتوانند هزینههای خود را تامین کنند اما از دیگر سو در برخی از این سالنها احساس میشود برای گروهها کیسه دوختهاند و انگار اصلا برای مسئولان آن سالنها مهم نیست چه تئاتری را روی صحنه میبرند! فقط این مهم است که چه میزان از این اجراها، پول درمیآورند. رفتار برخی از سالنها مثل کسانی است که مغازه اجاره میدهند. این مساله به تئاتر ما لطمه میزند.
اصولا معیار شما برای پذیرفتن ایفای یک نقش در نمایش چیست؟
برای من تجربه کردن بسیار مهم است. مدتی در تئاترهایی بازی میکردم که عموما قصهمحور بودند، بعد از آن، مدتی تئاتر کمدی را تجربه کردم و... همانطور که در دو سال قبل با گروه تئاتر «تازه» و یوسف باپیری، نمایشهایی را تجربه کردم که اصلا قصه تعریف نمیکرد، اما امسال احساس کردم نیاز دارم باز دوباره یک کار دیالوگمحور را تجربه کنم و در «صددرصد» بازی کردم. این تجربهکردن مرا سر تئاتر میکشاند. جذابیت «اولیور توییست» هم که نقش فاگین را در آن نمایش بازی میکنم، موزیکالبودنش است.
اگر کاراکتر خود را قضاوت نکند، آیا میتواند آن را بازی کند؟در تحلیل نقش مشکلی بهوجود نمیآید؟
بازیگر باید لحظه و موقعیت را بازی کند. وقتی شخصیت را قضاوت کنید، آن قضاوت را بازی میکنید، نه شخصیت را. نظر شخصی من این است که بازیگر نباید به عنوان انسانی دور از نقش کاراکتر را قضاوت و تحلیل کند بلکه باید خودش را جای او بگذارد و موقعیت را بازی کند. اگر موقعیت خوب تحلیل شود، بازی هم درست اتفاق میافتد. مهمترین نکته این است که من بهعنوان بازیگر در همان لحظهای قرار داشته باشم که آن را بازی میکنم. اگر قضاوت کنم و قضاوت را بازی کنم، به مایکلی تبدیل میشوم که میدانم با الیزابت چه کردهام که با در لحظهبودن بازیگر در تضاد است.
تکنیکهای بازیتان را چطور پیدا میکنید؟ چطور تصمیم میگیرید که فلان نقش را چگونه باید بازی کنید؟
همه تکنیک را در موقعیت باید پیدا کرد و چیزی از پیش تعیینشده نیست. در گذشته به این شیوه پیش میرفتند که چون به عنوان مثال شخصیت، قتل انجام داده است، پس بازیگر مثل یک قاتل نقش بازی میکرد. بعد از مدتی که تلاش میکردند آثار به زندگی نزدیک شود، به این مساله برخوردند که تمام قاتلها مثل هم نیستند! ممکن است قاتلی بسیار نرم و مهربان و شاعرانه حرف بزند. با این شیوه، شخصیت چند وجهی میشود.
مسافر تازه ماشین سروش صحت در خط تئاتر - تلویزیون
اگر مجموعههای تلویزیونی سروش صحت را در سالهای اخیر دنبال کرده باشید، لابد دیدهاید که در این مجموعهها از بازیگران تئاتر بارها استفاده شده است. در واقع صحت برای نقشهای کلیدی خود اغلب سراغ از چهرههایی میگیرد که مخاطبان تلویزیون چندان شناختی از آنها ندارند، اما وقتی در آثار او به کار گرفته میشوند گل میکنند. در این میان، مقاومت هوتن شکیبا برای بازی در یک سریال دیرتر از باقی همکارانش شکست و شد بازیگر «لیسانسه»های صحت. صحت را به این اعتبار، باید موتور جذب بازیگران تئاتر به تلویزیون نامید. گزینههایی که او پیش از اینها از تئاتر به تلویزیون کشانده را مرور کنید: بهنام تشکر، هومن برقنورد، فرناز رهنما، رویا میرعلمی، ویدا جوان، حسن معجونی، محمد نادری، کاظم سیاحی و... .
هوتن شکیبا در جشنواره تئاتر فجر
هوتن شکیبا را اهالی تئاتر از سالها پیش میشناسند، هر چند او تازه به تلویزیون آمده و حالا مخاطبان عمومیتر نیز کاملا با او آشنا هستند. البته دوستداران مجموعه کلاهقرمزی هم میدانند که او صداپیشه شخصیت محبوب دیبی بوده است.
شکیبا این روزها نمایش «صددرصد» و «الیور توییست» را روی صحنه دارد. هر دو نمایش هم قرار است در قالب جشنواره تئاتر فجر روی صحنه برود. اگر صددرصد را ندیدهاید، میتوانید آن را در واپسین روز جشنواره یعنی یکشنبه هشتم بهمن به تماشا بنشینید.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد