صدایت با نام او زنده میماند آنقدر که دلت بخواهد تا همیشه به عشقش بخوانی. او حالا با گذر سالها هنوز هم از حضرت محمد(ص) و عشقی که مسلمانان جهان نسبت به ایشان دارند میگوید چرا که خودش این عشق را پس از انتشار موسیقیهایی که برای پیامبر خوانده در سراسر جهان تجربه کرده و معتقد است 8میلیارد که هیچ اگر روزی کره زمین هشتصد میلیارد هم جمعیت داشته باشد و همه دست به دست هم بدهند نمیتوانند خدشهای به نام حضرت محمد(ص) وارد کنند. چون خدا هوای پیامبر مهربانی را که هرگز مهربانی را فراموش نکرد، دارد. حالا حدود دو دهه از انتشار قطعات «ا... مدد» و «یا رسولا... یا شای مدینه» میگذرد. پیام عزیزی خواننده اهل تسنن کشورمان که صدایش با این قطعات شنیده شد و در دلهای مردم جا باز کرد، این روزها باز هم در حال کار روی یک آلبوم تازه درباره پیامبر اکرم(ص) است. او که بتازگی با سامی یوسف هم همکاریهایی داشته، قرار است بزودی همکاریهای دیگری هم داشته باشند و با هم از پیامبر عشق و مهربانی حضرت محمد(ص) بخوانند. با او درباره حال و هوای این روزهایش و فعالیتهایش در عرصه موسیقی گفتوگویی انجام دادیم و همچنین به مناسبت مبعث پیامبر اسلام ـ بهعنوان محور مشترک همه مذاهب اسلامی ـ صحبت کردیم.
طی سالهای گذشته شاهد این بودهایم که خوانندگانی با داشتن پیشینه و توانایی خوب برای فعالیت در عرصه موسیقی مقامی ترجیح دادهاند این موفقیت نسبتا تضمینی خود را رها کرده و به کار در عرصه موسیقی ایرانی بپردازند. شما هم در زمینه موسیقی ایرانی فعالیت داشتهاید، اما همیشه اصل، برایتان موسیقی کردی بوده است. چرا این شیوه را برای کارتان انتخاب کردید؟
من کرد هستم، ریشههایم در فرهنگ کردی است و مسلما وقتی سراغ موسیقی کردی بروم، موفقتر خواهم بود. همانطور هم که میدانید همه مرا بهعنوان یک خواننده کرد میشناسند. آثاری هم که خواندهام برگرفته از موسیقی بومیام است و مورد توجه هم قرار گرفته است. این افرادی که دربارهشان صحبت کردید اغلب شکست میخورند.
آیا شما وسوسه نشدهاید به شیوه دیگر دوستانتان عمل کنید و قید موسیقی مقامی را بزنید؟
موسیقی کردی در روح و روان من است و از بچگی با آن بزرگ شدهام. اصلا نمیتوانم سراغ موسیقی دیگری بروم.
خانوادهتان اهل موسیقی بودهاند؟
خوانندگی در منطقه ما به سه قرن پیش برمیگردد. پدرم، پدرش و پدربزرگش همگی این نوع موسیقی عرفانی را میشناختهاند و کار میکردهاند. پدرانمان همه دارای صدای زیبا بودند و مداح. نه اینکه عادی بخوانند، بلکه صدای زیبایی داشتند و مردم روی صدایشان حساب میکردند. به همین خاطر از سالها پیش تاکنون در روح و روان جا گرفته و حتی وقتی دور هم جمع میشویم، موسیقی با ماست. کامکارها هم از خانوادههای شناخته شده موسیقی کشورمان هستند که ما افتخار آشنایی و رفت و آمد را با آنها داریم. یک بار آقای هوشنگ کامکار خواستند همسرشان و یک خانم مردمشناس ایتالیایی به منطقه زندگی ما بروند و با موسیقی کردی از نزدیک آشنا شوند. من آنها را به خانه مادرم فرستادم و این خانم ایتالیایی از شنیدن صدای مادر من متعجب شده بود و حیرت زده که چگونه یک نفر بدون هیچ آموزشی اینقدر ملودیهای زیبا را بلد است و بخوبی میخواند. خلاصه که موسیقی در خانواده ماست، با روح و روانمان عجین شده و با آن بزرگ شدهایم.
البته موسیقی کلا در خانوادههای کرد نقش مهمی دارد.
دقیقا همینطور است. کردها همیشه و در بدترین شرایط موسیقی داشتهاند. بدترین شرایط که میگویم زمانی را در نظر بگیرید که صدام کردها را بمباران شیمیایی کرد، حتی آن زمان هم بدون موسیقی زندگی نکردند.
برویم سراغ آغاز فعالیت حرفهایتان و بپردازیم به آلبوم «با قدسیان» که موجب آشنایی جامعه با شما شد. این آلبوم چگونه شکل گرفت؟
سال 1378 بود که این آلبوم با آهنگسازی آقای محمد جلیل عندلیبی منتشر شد و بازخورد فوقالعاده خوبی داشت. در همان شش ماه اول پس از انتشار 600 هزار نسخه از آلبوم فروش رفت و تا یک سال بعد این رقم به یک میلیون و 200 هزار نسخه رسید. این رقم خیلی زیاد است، آن هم در زمانی که تنها وسایل ارتباط جمعی ما رادیو و تلویزیون بود و مانند امروز از شبکههای متعدد داخلی و خارجی و فضای مجازی خبری نبود. گاهی فکر میکنم اگر ما آن زمان امکانات امروز را داشتیم چه اتفاقات حیرتآوری برای آلبوم رخ میداد. البته این بازخورد خوب را فقط داخل کشور نداشتیم و قطعاتی که برای پیامبر بزرگمان حضرت رسول(ص) بود، در خارج از کشور هم با استقبال زیادی مواجه شد. در کشورهای عربی از جمله امارات، عمان و... آلبوم خیلی شنیده شد، در کشورهای اروپایی و آفریقایی هم همینطور. من برای اجرای «ا... مدد» به سودان رفتم و مردم با من همراهی میکردند. به نظرم اتفاق خیلی عجیبی بود. البته لطف پیامبر بود که کار اینقدر شنیده شد. همین چند روز پیش دوستم در اینستاگرام یک پست فرستاد که دراویش عمان دارند ا... مدد را میخوانند. این جز لطف خدا و برکت رسول اکرم چه میتواند باشد؟
آقای عندلیبی خواندن آلبوم را به شما پیشنهاد کردند؟
بله. ایشان استاد بزرگی در موسیقی هستند، آهنگساز و شعرشناس خوب و البته استعداد شناس خیلی حرفهای و قوی. نگاهی به کارنامه کاریشان و انتشار آلبوم با بزرگانی چون استاد محمدرضا شجریان، استاد شهرام ناظری، سالار عقیلی و... نشان از این موضوع دارد. اما اینکه چه شد خواندن آلبوم را به من پیشنهاد کردند، خودش داستانی دارد. ما در یکی از تکایای یک خانقاه در کردستان موسیقی اجرا کردیم، در پایان اجرا بود که آمدند و گفتند مرا میشناسی؟ گفتم نه. مثل حالا نبود که چهره همه را در فضای مجازی دیده باشیم و بشناسیم. خودشان را معرفی کردند و از دیدنشان خیلی خوشحال شدم. ایشان که تحت تاثیر اجرا قرار گرفته بود، گفت دو سال است یک آلبوم عرفانی دارم، خیلی در تکایا و جاهای مختلف دنبال یک خواننده خوب بودهام؛ کسی که به دلم بنشیند و بتواند مردم را به سمت موسیقی عرفانی جلب کند. سبک تو مرا تحت تاثیر قرار داد و میدانم اگر وارد بازار شود، مردم را جذب میکند.
شما سبک خاص خودتان را دارید؟ کمی درباره این موضوع توضیح دهید.
بله. کردی که من میخوانم در واقع تلفیقی از کردی کردستان ایران و کردستان ترکیه است.
با توجه به صحبتهای شما از نظر آقای عندلیبی موفقیت آلبوم تضمین شده بوده است. چرا و بر چه اساسی اینقدر مطمئن بودند که «با قدسیان» موفق میشود؟
برایتان یک خاطره را نقل میکنم. ما در استودیو صبا بودیم و اواخر کار ضبط همین آلبوم بود. یک شرکتی آن زمان آمد و قطعه اول آلبوم را شنید. گفت کار را 35 میلیون تومان میخرد. آن زمانی که میگویم در سعادتآباد خانه متری 35هزار تومان بود و میشد با این مبلغ یک خانه خیلی خوب خرید، اما آقای عندلیبی نفروخت، چون میدانست چه میکند و در چه مسیری پیش رفته است.
شما طی این سالها فعالیت خود را در ایران کمتر کرده و بیشتر در سطح بینالملل فعال بودهاید. دلیل این تصمیم چه بود؟
من خوانندهای هستم که چند زبانه میخوانم و طبیعی است که بخواهم از این تواناییام استفاده کنم.
ترانه «یا رسول ا...» شما را سامی یوسف خواننده شناخته شده جهان اسلام بازخوانی کرده و شما هم در روند این کار به او کمک کرده اید. کمی درباره این همکاری توضیح دهید.
ما در گروهمان یک نوازنده دف داشتیم به نام سید محمد جابری. حدود هشت سالی نوازنده ما بود و بعد برای زندگی به لندن رفت. حالا هم نوازنده دف کارهای آقای سامی یوسف است. سامی یوسف به آقای جابری میگوید میخواهد در هفتمین آلبومش به نام «برکت» قطعهای را هم به کردی بخواند. آقای جابری یا رسولا... را برایش میگذارد، او هم تحت تاثیر قرار میگیرد و گریه میکند. میگوید حتما میخواهد این قطعه را اجرا کند و جابری از من اجازه این کار را بگیرد. دو روز بعد با من تماس گرفتند. خلاصه قرار شد ما سه روز همدیگر را ببینیم تا تلفظها را یاد بگیرد. سامی یوسف خیلی انسان باهوشی است، خیلی زود شعر را یاد گرفت و اجرا کرد. کلیپ این کار در یوتیوب تا کنون 20 میلیون بازدیدکننده داشته و جهانی شده است.
در ایران کمتر کار حرفهای برای پیامبر در عرصه موسیقی انجام شده است. البته قطعاتی خوانده و اجرا میشود، اما ماندگار نمیشود. دلیل این اتفاق را چه میدانید؟
برای این که باید از بچگی با فرهنگ اسلام و عشق به پیامبر بزرگ شده باشی تا بتوانی کار خوبی ارائه کنی. موسیقی عرفانی، موسیقیای نیست که بگویی رفتم دانشگاه دکترایش را گرفتم و آمدم. باید از بچگی در خونت باشد و آن را فهمیده باشی. نه این که بگویی دارم یک آلبوم میخوانم ده تا قطعه دارد، یکی را هم برای پیامبر میخوانم. من رتبه اول قرائت قرآن در سال 73 را دارم. اول قاری هستم و بعد از عشق به پیامبر خواندم. یک خواننده پاپ میگوید یک قطعه هم برای پیامبر بخوانم و این اشکالی ندارد، اما تاثیر چندانی هم ندارد مگر این که پشتش اعتقاد قلبی باشد.
شما نسبت به فرزندانتان این حساسیت را دارید؟
بله. این اعتقادات در خانواده ساری و جاری است. باید همیشه درصدد تربیت نسلی باشیم که این اعتقادات را یادش نرود و حفظشان کند.
به این فکر کردهاید که باز هم برای پیامبر بخوانید؟
بله، اما از وقتی این تجربه موفق را با سامی یوسف داشتم، ترجیح میدهم در سطح بینالملل وارد کار شوم و تاثیرگذاری بر همه داشته باشم. در واقع دیگر کار کردن در منطقه ایران از لحاظ روحی و هنری مرا راضی نمیکند. در حال حاضر چند نوازنده خیلی حرفهای را در ایران و ترکیه جمع کردهام و در حال کار روی یک آلبوم هستیم. این آلبوم به زبانهای ترکی، فارسی، کردی و عربی است و همه قطعاتش هم درباره پیامبر اسلام است. در واقع میخواهیم به سمت بینالمللی شدن حرکت کنیم.
تصمیم شما اتفاق مبارکی است. این روزها اتفاقات تلخی که داعش رقم زده، نگاه جهان را به اسلام تغییر داده است. فکر میکنید با این آلبوم بتوانید چهره مهربان پیامبر را که محور مشترک همه مذاهب اسلامی است، به دنیا معرفی کنید؟
اگر ما قلبی و روحی عشق به خدا و رسول اکرم داشته باشیم در جهان جز عشق و محبت هیچ چیزی نمیتوانیم پیدا کنیم. پیامبر نماد عشق، محبت، مهربانی، بیکینه بودن و دلرحمی هستند. خیلیها در زمان حیاتشان به ایشان بیاحترامی میکردند، ولی با مهربانی و لبخندش طرف را نرم میکرد. همه میدانیم شخصی را که هر روز خاکروبه و زباله بر سر ایشان میریخت، مورد خشم قرار نمیدادند و حتی وقتی یک روز که نبود تا این بیاحترامی را بکند جویای حالش شدند و وقتی دیدند بیمار است به عیادتش رفتند.
کسی که اینقدر مهربان بوده استحقاق ندارد پیرو او باشیم؟
در این جهان هشت میلیارد آدمیم اما به اندازه بند انگشت رسول اکرم(ص) مهربان نیستیم. خدا به اخلاق رسول اکرم به وجود نازنین و روح مبارکش قسم خورده. پیامبر نماد وحدت و راستی و درستی است و کسی است که خدا میفرماید جهان را به عشق محمد(ص) آفریده است. وقتی خدا دربارهاش اینگونه مدح میگوید ما که هستیم که بخواهیم از او بگوییم؟ ما باید صبح تا شب عاشقانه دور نامش بگردیم و اگر تا قیامت هم مدحش را بگوییم کم است.
اگر برنامه ریزی برای کار روی هنر نبوی انجام شود میتواند حال جامعه خودمان را بهتر کند؟
مردم عصبانی هستند و حال خوبی ندارند. مسلما میتواند چنین کاری اتفاق خوبی را رقم بزند. امیدوارم برنامهریزیهای مناسبی برای هویت بخشی به جامعه با توجه به منش و خلق والای پیامبر انجام شود. ما همه به عشق اوست که نفس میکشیم و فراموشش کردهایم... .
آن هم در جهانی که بارها به پیامبر اسلام (ص) توهین شده است و ما نتوانستهایم کار درخوری انجام دهیم.
ببینید، به فرض هشت میلیارد جمعیت جهان که هیچ 800 میلیارد نفر تلاش کنند، نمیتوانند نام پیامبر را مخدوش کنند، وقتی خدا هوای کسی را در حیات و مماتش دارد، هیچ احدالناسی نمیتواند نزدیک این اسم شود.
اجازه بدهید بخش پایانی مصاحبه را اختصاص بدهیم به این که شما این روزها مشغول چه کاری هستید؟ آیا فقط درگیر موسیقی هستید و زندگیتان از این راه تامین میشود؟
من رئیس هیأت مدیره صندوق ذخیره بانک شهر هستم.
پس شما هم مانند بسیاری از هنرمندان معیشتتان را از هنر جدا کردید.
هنر در ایران تضمین ندارد. حتی ورزشکارها هم تضمین دارند. باید شغل دوم داشت تا بشود زندگی کرد. جا دارد به این بهانه از مدیر هنردوست بانک شهر جناب آقای پورزرندی مدیر عامل بانک شهر که در انتشار آلبوم «بارگاه» بسیار من را یاری کردند، تشکر کنم. این آلبوم با گروه کارمکارها منتشر شده و نتیجه کار هم خیلی حرفهای است، امیدوارم مردم آن را بشنوند و لذت ببرند.
خارج از مصاحبه
صدام روزی چند بار ما را میکشت
یکی از تجربههای کودکی و نوجوانی ما جنگ بود. بهتر است بگویم روزی سه بار صدام میآمد ما را میکشت. ما از کلاس اول راهنمایی آواره بودیم و سایه جنگ روی سرمان بود. آن زمان در پاوه زندگی میکردیم که دو سه باری هم مورد حمله صدام قرار گرفت. یادم است در مدرسه دکتر معین جوانشیر درس میخواندیم که بمب خوشهای زدند و مدرسه نابود شد. خیلی از بچهها هم زخمی و شهید شدند.
نمای نزدیک
همکاری سامی یوسف و پیام عزیزی
سامی یوسف، تبریزی است و پسر آقای بابک رادمنش، اسم اصلیاش هم سیامک برنجان. سامی یوسف 900 میلیون طرفدار و آشنا در جهان دارد. ما با هم در دبی بودیم، ملیتهای زیادی در دبی زندگی میکنند و اگر کسی آنجا شما را بشناسد یعنی در عالم هنر چهره مهمی هستی. در خیابانهای دبی همه او را میشناختند و حتی برخیشان مسلمان هم نبودند. حالا هم منتظریم شرایط بهتر شود و در ایران یا کردستان عراق کار مشترکی انجام داده و کلیپ مشترکی را منتشر کنیم.
زینب مرتضاییفرد
روزنامهنگار
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد