غلامرضا کاظمی دینان، استاد دانشگاه با اشاره به خلقت بشر به جام جم آنلاین گفت: بطور کلی خدایی داریم که زیبانگر است و این خالق بیهمتا پس از خلقت انسان به خود بابت این آفرینش تبریک گفته است به همین دلیل باید درنظر داشته باشیم که ضمیر همه ما انسانها از آن خالق زیباییهاست و باید این مهم را در تمام دوران زندگی در نظر داشته باشیم.
کاظمی دینان در ادامه افزود: بنابراین براساس این پیشینه و مبداء خلقت بشر باید همواره مانند خالق خود باشیم به این معنی که مثبتنگر، زیبانگر، شاد، سرحال، مسئولیتپذیر و به مسئولیت اجتماعی خودمان اهمیت بدهیم. اما نکته اینجاست که برای رسیدن به این شرایط چطور برنامهریزی کنیم و به قول معروف از کجا آغاز کنیم؟
این استاد دانشگاه معتقد است، فرآیند آموزش از همان ابتدای تولد توسط والدین آغاز میشود به صورتی که والدین لازم است خودشان بهگونهای عمل کنند که ناخودآگاه دلبندانشان نیز به مسیر مورد نظر والدین هدایت شوند. به این دلیل که اگر بتوانیم از دوران کودکی به فرزندان بیاموزیم امیدوار، مثبتنگر، خودباور و دارای اعتماد به نفس باشند زمینه کشف واقعیت ذاتی آنها را میها کردهایم.
وی تاکید کرد: اینگونه برنامهریزی کردن از سوی والدین باعث میشود نوجوانان به این باور برسند که «من توانمند هستم»، « من به نداشتههایم خواهم رسید» و از همه مهمتر نوجوانان هنگام ورود به جامعه آمادگی رویارویی با واقعیت زندگی را خواهند داشت نه اینکه همچنان منتظر والدین خود باشند.
کاظمی دینان به خبرنگار ما گفت: با این شیوه آموزشی، نوجوانان مشکلات موجود زندگی خودشان را تبدیل به فرصت کرده و از آنها زمینه رشد آتی خودشان را مهیا میکنند به عنوان مثال اگر بیکار هستند واکنش نشان نمیدهند بلکه با خود میگویند:« اگرچه من بیکار هستم ولی توانمندیهایی دارم که میتوانم از طریق آنها امکاناتی برای فعالیت و کسب روزی حلال فراهم کنم».
این استاد دانشگاه معتقد است، خانوادهها براساس شیوهای اشتباه دائم در ذهن نوجوانان اینگونه القاءمیکنند که باید درس خواند تا در ادارهای مناسب با درآمدی قابل قبول استخدام شوند درحالی که واقعیت آموزشی چنین نیست و باید والدین کودکان را کارآفرین و بدون دید کارمندی آموزش دهند که لازمه آن هم این است که نوجوانان را متوجه کنیم باید از توانمندیهای خود استفاده کنند تا در کشف واقعیت وجودی خودشان موفق باشند.
وی تصریح کرد: متاسفانه برخی از اساتید دانشگاه یا والدین هیچ توجهی به افزایش سطح اعتماد به نفس جوانان نداشته و بعضا با استفاده از عبارات یا حتی رفتارهایی بگونهای به این بخش مولد جامعه القاء میکنند که هیچ چیز خوب نیست و در این شرایط آیندهای برای نوجوانان نخواهد بود. به عنوان مثال در برخی از کلاسها اینگونه بیان میشود که « مثلا ما که درس خواندیم به کجا رسیدیم که شما میخواهید با درسخواندن به آن برسید».
کاظمی دینان افزود: اینگونه رفتارها طی یک نسل گذشته باعث شده که اکنون میبینیم حتی سیستم آموزشی ما به جای آموزش مهارتهای مورد نیاز تنها به ارایه مواردی تئوری بسنده کرده و تقریبا خبری از فعالیتهای مهم برای کسب تجربه و مهارت زندگی یا حتی شغلی نیست و نتیجه این است که متاسفانه بخش قابل توجهی از نوجوانان حال حاضر جامعه اکنون برای روبرو شدن با واقعیت جامعه و همچنین مدیریت زندگی خود دچار مشکل شدهاند.
این استاد دانشگاه به خبرنگار ما گفت: بارها در زمینه الگوپنداری کودکان و نوجوانان سخنرانی کردهایم و همه به این واقعیت تاکید میکنیم اما در عمل دقیقا برعکس عمل کرده و آن را نادیده میگیریم، تاجایی که حتی در برخی موارد ناباوری را در ذهن جوانان ایجاد میکنیم نتایج منفی و نگران کنندهای تجربه میکنیم.
وی تاکید کرد: اگر سبک و شیوه درست آموزشی را از دوران کودکی برای فرزندان استفاده کنیم در نهایت این بخش از جامعه که آینده سازان کشورمان هستند هر روز صبح که از خواب بیدار میشوند براین باورند که هیچ زشتی، نقص، ناتوانی و ... در وجودشان نیست و حتی اگر یکی از این نکات هم وجود دارد عیب نیست.
کاظمی دینان اظهار کرد: وقتی صبح هنگام بیدار شدن از خواب، لبخند رضایت به خلقت بزنیم و به نوعی در مقابل تواناییهای نامحدود خداوند سر فرودآوریم تا پایان روز تمام لبخندها و انرژیهای مثبت را جذب کرده و همواره در جهت توسعه و ارتقاء حرکت خواهیم کرد، در غیر این صورت اگر از همان ابتدای روز با یاس و نا امیدی یا منفینگری از خواب بیدار شویم تاپایان روز همان را تجربه میکنیم.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: باید به نوجوانان بیاموزیم سختی و گرفتاری زندگی در واقع جزو نعمتهای خداوندی است به این دلیل که تا زمانی که سختی و مشکلات مقابل ما نباشد خلاقیت عبور از آنها را تجربه نمیکنیم به عنوان مثال هرچه مانع سختری مقابل داشته باشیم برای پرش بلندتری تلاش میکنیم که از آن عبور کنیم.
وی به والدین توصیه کرد: پدر و مادرها باید کاملا حواسشان جمع باشد که نحوه رفتارشان و برخوردشان با فرزندشان از ابتدای نوزادی باید بر مبنای دیده شدن وی باشد، به این معنی که فرزندان باید به این نتیجه برسند که جایگاهی در خانواده دارند و دیده میشوند. به عنوان مثال میتوانیم از همان سالهای اولیه زندگی کودکان متناسب با میزان درک و شناختشان از دنیای واقعی در تصمیمگیریها آنها را نیز مشارکت دهیم.
به گفته این استاد دانشگاه با استفاده از این شیوه در واقع به کودکان آموختهایم که چطور در آینده و واقعیت زندگی صحبت کنند، ارتباط بگیرند و در نهایت تصمیمگیری کنند. از این رو وقتی کودکان با این سبک پرورش یابد در آینده مشکلات کمتر خواهد شد و میتواند مدیریت را برعهده بگیرد. درحالی که برخی والدین به کودکان آنچنان که باید و شاید اهمیت نمیدهند .
کاظمی دینان به خبرنگار ما گفت: امروز اگر آمار بگیرید در سطح جامعه بخش قابل توجهی از نوجوانان از حضور در جمع نگران هستند و حتی وقتی در مراحل آموزش عالی قرار دارند نمیتوانند با هم سن و سالهای خود خوب ارتباط برقرار کنند یا در مقابل آنها شروع به بحث و مطرح کردن موارد درسی یا اجتماعی کنند.
وی تاکید کرد باید به کودکان و نوجوانان بیاموزیم که زشتترین قسمت بدن آنها در واقع ذهنی مملو از افکار منفی است چون این افکار ناخودآگاه چهرهای غیرقابل تحمل از این نوع افراد در جامعه ایجاد خواهد کرد و در نهایت از جامعه ترد میشوند که شاهد مثال آن را هم مجبی کاشانی سروده است و میگوید:
«ذهن ما زندان است؛ ما در آن زندانی
قفل آن را بشکن، در آن را بگشای و برون آی از این دخمه ظلمانی
ذهن ما باغچه است؛ گل در آن باید کاشت،
اگر نکاری گل من علف هرز در آن میرویید
زحمت کاشتن یک گل سرخ کمتر از برداشتن هرزهگی آن علف است »
عماد عزتی/ جام جم آنلاین
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد
محمد نصرتی در گفتوگو با جامجم مطرح کرد؛