کارزار را دیروز ظهر سازمان بهزیستی کشور آغاز کرد، کارزاری را که فارسی شده کمپین است و کلید خورده تا امروز و فردا در رسانههای مختلف، آموزشهای پیشگیرانه را به شکل فشرده و کپسولی به کام مخاطبان بریزد، آموزشهایی در مذمت گل و شرح پریشانیهای حشیش.
انوشیروان محسنی بندپی، رئیس سازمان بهزیستی کشور که متولی این کارزار است میگوید گل بعد از تریاک دومین ماده پرمصرف کشور است و فاطمه عباسی، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان این سازمان خبر میدهد 13 درصد معتادان کشور، گل مصرف میکنند.
محسنی بندپی میگوید مصرف گل، افسردگی و ضعف هوشیاری و بعد هم پرخاشگری میآورد و عباسی اضافه میکند 15 درصد مصرفکنندگان گل، دانشجو هستند و 3.7 درصدشان دانشآموز. این آمارها مسئولان را نگران کرده و رسانده شان به کارزار پیشگیرانه علیه گل و حشیش؛ کارزاری که میخواهد خانوادهها را آگاه کند، حساسیت مردم را بالا ببرد و بخصوص به نوجوانان در معرض خطر هشدار دهد، به طور ویژه در استانهای البرز، مازندران، قزوین، اصفهان، کرمانشاه، چهارمحال وبختیاری، آذربایجان غربی، خوزستان، گیلان، بوشهر، کرمان، یزد، گلستان و تهران.
کارزارها چه میکنند؟
کارزارهای رسانهای علیه اعتیاد البته پدیده جدیدی در کشورمان نیستند. نخستین موردش برمی گردد به سال 91 که سه روز در ماه اسفند طول کشید و به علت تقارنش با تعطیلات نوروز، ادامهاش به مدت15 روز در اردیبهشت 92 پی گرفته شد. آن موقع شیشه میان جوانان تکتازی میکرد و در صدر مواد مصرفی بود، آن زمان نام کارزار هم شده بود کمپین پیشگیری از مصرف شیشه با پیامهایی از این جنس: «رها باش»، «با شیشه دوستی نکن.»
درآن سالها جامعه هدف را درمناطق22 گانه تهران و 75 نقطه پایتخت تعیین کرده بودند، ولی کارزار پیشگیری علیه شیشه درسال 93 از تهران فراتر رفت و به مازندران، چهارمحال و بختیاری، یزد، قم، مرکزی، گلستان و خراسان شمالی هم رسید. سال94 اما کارزاری علیه اعتیاد به طور کلی کلید خورد و سال96 همزمان با هفته مبارزه با موادمخدر در شهرهای کوچکی همچون خمین، کارزارهای رسانهای علیه گل آغاز شد.
این بار اما کارزار علیه گل که نوعی اعتراض به رشد فزاینده مصرف این ماده مخدر در کشور است در ابعادی وسیع تر درحال انجام است؛ کارزاری که مسئولان دولتی، هم از آن راضیاند و هم به ثمربخش بودنش امید دارند، اما خارج از این حیطه کسانی به آن نقد دارند و شرط و شروطی برای موثربودنش قائلاند.
تجربه سال 92-91
کارزار رسانهای پیشگیری از مصرف شیشه که اواخر سال 91 و ابتدای سال 92 انجام شد، جامعه هدف خاصی داشت. 92 درصد افرادی که در این کمپین حضور داشتند، سابقه مصرف شیشه نداشتند اما 4 درصدشان شیشه را کمتر از پنج بار مصرف کرده بودند و 4 درصدشان اساسا مصرفکننده حرفهای بودند. البته مصرفکنندهها در مراحل تحلیل حذف شدند ولی اطلاعاتی که از جامعه پاک و بدون سابقه مصرف به دست آمد، نکات جالبی به دست داد.
جمعبندی نهایی این کارزار را ماریت قازاریان، مجری این طرح تشریح کرد و در کمال ناباوری گفت، براساس نتایج به دست آمده، این کارزار در زمینه دوستی با افراد شیشهای تغییری درنگرش افراد ایجاد نکرده، در زمینه مصرف تفننی، نگرشها را بسیار اندک تغییر داده و درحوزه شیوع بالای مصرف شیشه تغییرات کمی در نگرش افراد ایجاد کرده است.
نتایج این تحقیق حالا با فاصله پنج ساله از آن کارزار اکنون پیش روی ماست، نتایجی که این احتمال را قوت میبخشد که کارزار رسانهای پیشگیری از مصرف گل و حشیش نیز به همین نتایج ختم شود و به دستاوردهای مطلوبش که رویگردانی نوجوانها و جوانها بویژه افراد در معرض آسیب و پرخطر است، دست نیابد.
این احتمال زمانی بیشتر قوت میگیرد که گفتههای دیروز فاطمه عباسی، رئیس مرکز توسعه پیشگیری و درمان بهزیستی را مرور کنیم که گفت دسترسی به گل و حشیش آسان است و امکان کشت و تولید بذر حشیش و شاهدانه حتی در باغچه خانهها وجود دارد.
آموزش، بله اما با احتیاط
زمانی که شیشه در ایران حرف اول و آخر را میزد، وقتی مافیای مواد مخدر چو انداخته بود که مصرف شیشه عین سرخوشی است، مصرف متاآمفتامین در صدر قرار گرفت و حتی تریاک را پشت سرگذاشت. عوارض شیشه اما بعد از مدتی نه چندان زیاد فاش شد و شیشهای بودن برای معتادان انگ شد. مافیای موادمخدر بنابراین دست به کار شد تا مادهای راهی بازار کند که هم سرخوشیهای کاذب شیشه را داشته باشد و هم مصرفکنندهها به بیخطر بودنش یقین کنند، چیزی شبیه حشیش که باز همین مافیا، بیخطر بودنش را به مصرفکنندهها تلقین کرده است.
اینجا بود که گل متولد شد، مادهای که اوایل مخصوص بچه پولدارها و قشری خاص بود، اما مافیا که دیده بود گل به مذاق جوانها خوش آمده است، توزیعش را فراوان کرد. قبل از این فراوانی اما مسئولان حوزه مبارزه با موادمخدر از صدر تا ذیل وجود گل را در بازار شایعه میدانستند و به مصرف موردی آن اذعان داشتند تا این که گل همه گیر شد و شد بحران امروز.
برای همین است که کارشناسان باور دارند کارزار رسانهای علیه گل دیر راه افتاده، هرچند براین عقیدهاند که با آموزش و هشدارهای لازم هنوز هم امید مصونسازی اجتماع وجود دارد، اگر آموزشها درست و علمی پیش برود.
محمدرضا قدیرزاده، عضو گروه مطالعات اعتیاد مرکز تحقیقات پزشکی قانونی کشور به ما میگوید، شک نکنید اطلاعرسانی عمومی در پیشگیری از مصرف مواد و مطلع شدن از عوارض مصرف و نحوه رفتار با مصرفکنندهها اثرگذار است، اما به این شرط که در این آموزشها تاثیرات مثبت و موقتی مصرف مواد طوری بیان نشود که پیشگیری از مصرف به ترغیب برای مصرف تبدیل شود و عدهای که برای مصرف مواد تردید داشتند به یقین برسند.
رامین رادفر، پژوهشگراعتیاد درمرکزتحقیقات سوءمصرف مواددانشگاه علوم بهزیستی نیز درگفتوگو با ما حرفش این است که آموزشهای پیشگیرانه نباید باعث ایجاد ولع مصرف درجامعه شود. همچنین آموزشها نباید اطلاعرسانی صرف باشد ؛ چون دراین صورت نه تنها مفید نیست، بلکه میتواند میزان شیوع را بالا ببرد.
حسین حسنیان مقدم، پژوهشگر اعتیاد به جامجم میگوید تجربیات جهانی نیز نشان داده آموزش درپیشگیری موثراست، البته به این شرط که جامعه هدف درست انتخاب شده باشد و طوری طرح ریزی شود که باورهای غلط درمورد مواد ازجمله اعتیادآورنبودن گل و سبک بودن اعتیاد حشیش را از بین ببرد.
درواقع به نظر میرسد مخاطب شناسی و نحوه ارائه آموزشها حرف اصلی را درآموزشهای پیشگیری از اعتیاد میزند، موضوعی که در پژوهش نقش رسانه در پیشگیری از اعتیاد که بهار93 در فصلنامه سلامت اجتماعی و اعتیاد نیز مورد تاکید قرار گرفته است. در این پژوهش میخوانیم که پیامهای رسانهای که مبارزه با اعتیاد را هدف میگیرند نباید احساسی باشند یا تاثیرات گذرا ایجاد کنند بلکه باید به دنبال تغییر و تاثیر بر نگرشها و رفتارها باشد؛ اتفاقی که اگر رخ دهد کارزارهای رسانهای ما نیز موفق میشوند.
با این حال رامین رادفر تاکید دارد که در کشورمان در حوزه پیشگیری از اعتیاد خوب عمل نشده و نمیشود و آموزشها به اطلاعرسانیهای صرف خلاصه میشود، در حالی که برای پیشگیری باید به کارهای تکمیلی ازجمله توجه به نیازهای مخاطبان و سابقه ذهنی آنها نیز دست زد.
در این میان مافیای مواد مخدر را هم نباید از یاد برد. اکنون که نبرد با گل و حشیش علنی شده و تبعات منفی مصرف این مواد عیان شده، دانه درشتهای این حوزه موادی جدید را خواهند ساخت و راهی بازار خواهند کرد تا اگر پروژه شان در رواج گل به شکست ختم شد، مادهای دیگر در مشت و بازار را همچنان در قبضه داشته باشند. بنابراین مسئولان باید برای آیندهای نه چندان دور و مادهای جدید آماده باشند که راه مقابله با آن نه انکار است و نه آموزشهای دیرهنگام، بلکه زمانشناسی و اقدام بموقع است که مافیای مواد را در منگنه میگذارد.
مریم خباز - جامعه
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد