یادداشت های عجیب افراد معروفی که خودکشی کردند

به گزارش جام جم آنلاین از باشگاه خبرنگاران، با مطالعه زندگی افراد معروف می توان دریافت که ثروت و شهرت نمی تواند دلیلی بر خوشحالی و داشتن یک زندگی بدون دردسر و مشکلات شود.

در این بین شاعران، نویسنده‌ها و هنرمندان بسیاری هستند که با خودکشی به زندگی خود پایان داده اند و بعضی از آنها قبل از خودکشی نامه ای کوتاه از خود برجای گذاشته اند. در ادامه مطلب بخش‌هایی از این نامه ‌ها و نحوه‌ی خودکشی این افراد را بررسی می کنیم.

فردی پراینز - کمدین (1954 – 1977): «باید تموم‌اش کنم. هیچ امیدی برام نمونده. هیچ‌کی مسئول مرگ من نیست. همه‌ش تصمیم خودمه.»

این یادداشت آخر فردی پراینز بود که بخاطر افزایش وزن و دورگه بودن‌ احساس تنهایی و بیگانگی‌ می کرد. در قسمتی از یادداشتش می نویسد: «من حتی یه اسپانیایی لعنتی واقعی نبودم. یه یهودی واقعی هم نبودم. هیچ کوفتِ واقعی‌ای نبودم. یه بی‌شعور ِ چاقالو بودم با عینک و تنگی نفس.»

البته با وجود این نامه علت مرگ وی شلیک تصادفی گلوله بخاطر مصرف قرص‌های افسردگی «کوالد» گزارش شد.

سارا تیسدیل - شاعر (1933 - 1884): «آنگاه که دیگر من از دنیا رفته‌ام، ماه زیبای آرویل موهای خیس از باران‌اش را پریشان می‌کند و تو دل‌شکسته بر روی پیکر بی‌جان من خم می‌شوی. و من اهمیتی نمی‌دهم. چرا که می‌خواهم در آرامش به‌سر برم. به‌سان درختان سرسبز، هنگاهی که قطرات باران شاخه‌های نازک‌شان را خم می‌کند. و من ساکت‌تر و سنگ‌دل‌تر از اکنونِ تو خواهم بود.»

این شاعر آمریکایی در 48 سالگی بخاطر عاشقی که ترکش کرده بود خود را غرق کرد و این یادداشت را برای او نوشت.

جورج ساندرز - هنر پیشه (1906- 1972): «دنیای عزیز! دارم ترک‌ات می‌کنم. چون حوصله‌م سر رفته. فکر می‌کنم به قدر کافی زندگی کرده‌م. می‌خوام تو رو با همه‌ی نگرانی‌هات توی این چاه مستراح خوشگل، ترک کنم. موفق باشی!»

این هنرپیشه معروف با مصرف تعداد زیادی قرص خواب خودکشی کرد.

ویرجینیا وولف - نویسنده (1941- 1882): «احساس می‌کنم باز به یکی از حمله‌های دیوانگی‌ام نزدیک می‌شوم. دیگر نمی‌توانم به این وضعیت وحشتناک ادامه دهم. این بار بهبود نخواهم یافت. صداهایی در سرم می‌شنوم و نمی‌توانم روی نوشته‌هایم تمرکز کنم. تا به حال مبارزه کرده‌ام ولی دیگر نمی‌توانم.»

این نویسنده مشهور که دارای مقاله های فمینیستی زیادی است، جیب‌هایش را پر از سنگ کرد و خود را در رودخانه‌ غرق کرد.

سرجی اسنیین - شاعر (1925- 1895): «خدانگهدار، دوست من! خدانگهدار/ تو در قلب من خواهی بود، عزیز من/ جدایی مقرر شده‌است/ و ملاقاتی در آینده را نوید می‌دهد.»

این شاعر روس روز قبل از خودکشی اش با خون خود این شعر را نوشت و خود را حلق آویز کرد.

لوپ ولز - هنرپیشه (1908- 1944): «به هارولد: شاید خدا من و تو رو ببخشه، ولی من ترجیح می‌دم جون خودم رو بگیرم. و جون بچه‌مون رو. قبل از اینکه مجبور بشم با شرمندگی به دنیاش بیارم یا بکشم‌اش.

این هنرپیشه‌ مکزیکی با خوردن تعداد زیادی قرص‌ خواب‌آور خودکشی کرد و در یادداشتش از عشق نافرجام و بارداری ناخواسته‌اش نوشته‌ است.