جواد پسر گوشهگیری بود و من هیچ اطلاعاتی در مورد خصوصیات رفتاری او نداشتم برای همین روزی که برای اولین بار جلویم ایستاد و با کمرویی از من خواستگاری کرد به او جواب منفی دادم. بعد از شنیدن جواب منفی از طرف من، جواد چندین مرتبه دیگر هم از من خواستگاری کرد و در نهایت به او جواب مثبت دادم.
بعد از دو ماه خانوادهاش برای خواستگاری آمدند و ما با هم نامزد شدیم. قرار شد بعد از اتمام درسمان مراسم ازدواج را برگزار کنیم. چند ماهی از نامزدی من و جواد میگذشت و من در این مدت وابستگی شدیدی به او پیدا کرده بودم. اگر یک روز جواد را نمیدیدم، عصبی و پرخاشگر میشدم. نامزدم اخلاق بخصوصی داشت. دیگر به من اجازه رفت و آمد با دوستانم را نمیداد. در کلاس حق صحبت با همکلاسیهای پسر را نداشتم و اگر در خیابان با یکی از آنها برخورد میکردیم و مجبور به احوالپرسی میشدم، چند روزی با من حرف نمیزد و به دیدنم نمیآمد.
جواد متوجه علاقه شدید من به خودش شده بود و از همین سوءاستفاده میکرد و مرا در موقعیتهایی که خودش دوست داشت، قرار میداد.
یک ترم مانده بود تا هر دو فارغالتحصیل شویم. جواد با معرفی یکی از دوستان پدرش در جایی مشغول کار شد. به همین دلیل بعضی از روزها نمیتوانست سر کلاس حاضر شود و این بزرگترین مشکل من شده بود، زیرا در طول ساعت کلاس، بارها پیام میداد و مرا چک میکرد و تاکید داشت وقتی نیست با همکلاسیهایم صحبت نکنم. کنترل زندگی من توسط جواد از حد گذشته بود و کمکم خانوادهام نگران این موضوع شدند. چند بار پدرم با او صحبت کرد و از جواد خواست تا کمتر حساسیت نشان دهد. مدتی رفتارش خوب میشد و چند روز بعد دوباره کنترل کردن را شروع میکرد.
دیگر با وجود علاقه زیاد به او از رفتارهایش خسته شده بودم و بعد از چند جلسه مشاوره از او هم خواستم تا به مشاور مراجعه کند اما زیر بار نمیرفت و هر دفعه با دلیلهایی که فقط برای خودش منطقی بود از رفتن نزد مشاور شانه خالی میکرد.
از رفتارهای جواد خسته شده بودم، هرچه با او صحبت میکردم، تاثیری نداشت و به همین دلیل تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
هیچکس جدایی ما را باور نمیکرد. روزهای اول بارها خواستم که برگردم و خودم را سرزنش میکردم که چرا از او جدا شدم اما کمکم خودم را متقاعد کردم که بدون جواد هم میتوانم زندگی کنم. بعد از فارغالتحصیلی در موسسهای مشغول کار شدم، یک سال از به هم خوردن نامزدی من و جواد میگذشت که پیمان به خواستگاری من آمد و قرار ازدواج را گذاشتیم. یک روز پیمان وارد اتاق کارم شد و صفحه گوشیاش را جلویم گرفت، از چیزی که میدیدم، شوکه شدم. شخصی پیجی با نام و عکس من در اینستاگرام ایجاد کرده بود و همه عکسهای خصوصیام را به اشتراک گذاشته بود. چند روزی از این ماجرا میگذشت و هر روز یکی از عکسهای من در صفحه قرار میگرفت، پیمان از من خواست به پلیس فتا مراجعه و از طریق قانونی اقدام کنم. من هم که زندگیام را در خطر میدیدم، شکایتی را در پلیس فتا مطرح کردم . پس از مدت کوتاهی جواد توسط پلیس فتای کرمان دستگیر شد و در اعترافات خود گفته بود برای انتقامجویی و تسویهحساب شخصی، اقدام به این عمل مجرمانه کرده است.
سال اول ورود به دانشگاه با جواد آشنا شدم. پسر خوبی به نظر میرسید، کمحرف و ساکت، بر عکس من که پرشور و نشاط بودم. اواسط ترم دوم از طریق یکی از همکلاسیهایم متوجه علاقه او به خودم شدم و این برایم غیرمنتظره بود.
جواد پسر گوشهگیری بود و من هیچ اطلاعاتی در مورد خصوصیات رفتاری او نداشتم برای همین روزی که برای اولین بار جلویم ایستاد و با کمرویی از من خواستگاری کرد به او جواب منفی دادم. بعد از شنیدن جواب منفی از طرف من، جواد چندین مرتبه دیگر هم از من خواستگاری کرد و در نهایت به او جواب مثبت دادم.
بعد از دو ماه خانوادهاش برای خواستگاری آمدند و ما با هم نامزد شدیم. قرار شد بعد از اتمام درسمان مراسم ازدواج را برگزار کنیم. چند ماهی از نامزدی من و جواد میگذشت و من در این مدت وابستگی شدیدی به او پیدا کرده بودم. اگر یک روز جواد را نمیدیدم، عصبی و پرخاشگر میشدم. نامزدم اخلاق بخصوصی داشت. دیگر به من اجازه رفت و آمد با دوستانم را نمیداد. در کلاس حق صحبت با همکلاسیهای پسر را نداشتم و اگر در خیابان با یکی از آنها برخورد میکردیم و مجبور به احوالپرسی میشدم، چند روزی با من حرف نمیزد و به دیدنم نمیآمد.
جواد متوجه علاقه شدید من به خودش شده بود و از همین سوءاستفاده میکرد و مرا در موقعیتهایی که خودش دوست داشت، قرار میداد.
یک ترم مانده بود تا هر دو فارغالتحصیل شویم. جواد با معرفی یکی از دوستان پدرش در جایی مشغول کار شد. به همین دلیل بعضی از روزها نمیتوانست سر کلاس حاضر شود و این بزرگترین مشکل من شده بود، زیرا در طول ساعت کلاس، بارها پیام میداد و مرا چک میکرد و تاکید داشت وقتی نیست با همکلاسیهایم صحبت نکنم. کنترل زندگی من توسط جواد از حد گذشته بود و کمکم خانوادهام نگران این موضوع شدند. چند بار پدرم با او صحبت کرد و از جواد خواست تا کمتر حساسیت نشان دهد. مدتی رفتارش خوب میشد و چند روز بعد دوباره کنترل کردن را شروع میکرد.
دیگر با وجود علاقه زیاد به او از رفتارهایش خسته شده بودم و بعد از چند جلسه مشاوره از او هم خواستم تا به مشاور مراجعه کند اما زیر بار نمیرفت و هر دفعه با دلیلهایی که فقط برای خودش منطقی بود از رفتن نزد مشاور شانه خالی میکرد.
از رفتارهای جواد خسته شده بودم، هرچه با او صحبت میکردم، تاثیری نداشت و به همین دلیل تصمیم گرفتم برای همیشه از او جدا شوم.
هیچکس جدایی ما را باور نمیکرد. روزهای اول بارها خواستم که برگردم و خودم را سرزنش میکردم که چرا از او جدا شدم اما کمکم خودم را متقاعد کردم که بدون جواد هم میتوانم زندگی کنم. بعد از فارغالتحصیلی در موسسهای مشغول کار شدم، یک سال از به هم خوردن نامزدی من و جواد میگذشت که پیمان به خواستگاری من آمد و قرار ازدواج را گذاشتیم. یک روز پیمان وارد اتاق کارم شد و صفحه گوشیاش را جلویم گرفت، از چیزی که میدیدم، شوکه شدم. شخصی پیجی با نام و عکس من در اینستاگرام ایجاد کرده بود و همه عکسهای خصوصیام را به اشتراک گذاشته بود. چند روزی از این ماجرا میگذشت و هر روز یکی از عکسهای من در صفحه قرار میگرفت، پیمان از من خواست به پلیس فتا مراجعه و از طریق قانونی اقدام کنم. من هم که زندگیام را در خطر میدیدم، شکایتی را در پلیس فتا مطرح کردم . پس از مدت کوتاهی جواد توسط پلیس فتای کرمان دستگیر شد و در اعترافات خود گفته بود برای انتقامجویی و تسویهحساب شخصی، اقدام به این عمل مجرمانه کرده است.
پلیس فتای کرمان در این باره هشدار داد: افراد بویژه خانمهای جوان باید در حفظ و نگهداری اطلاعات شخصی و خانوادگی خود دقت کنند و تا زمانی که روابطی مثل ازدواج و ... بین آنها قطعی نشده از ارسال هرگونه اطلاعات شخصی خودداری کنند. تحت هیچ شرایطی به اشخاصی که در فضای مجازی با وعدههای دروغین مثل دوستی و ازدواج قصد نزدیک شدن به آنها را دارند، اعتماد نکرده و اطلاعات شخصی خود را برایشان ارسال نکنند و در صورت مواجهه با هر گونه موارد مشکوک آن را از طریق سایت پلیس فتا به نشانی www.cyberpolice.ir بخش فوریتهای سایبری، لینک ثبت گزارشهای مردمی، با پلیس در میان بگذارند.
سید رضا صدرالحسینی در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتوگو با امین شفیعی، دبیر جشنواره «امضای کری تضمین است» بررسی شد