جامجم آنلاین: وزیر امور خارجه در گفتوگویی پشت پرده برخی از مخالفتها با تصویب کنوانسیون بینالمللی مقابله با تأمین مالی تروریسم (CFT) را بهغیراز منافع ملی، نگرانیهای اقتصادی دانسته و مدعی شده بود کسانی که یکقلم معاملهشان ممکن است ۳۰ هزار میلیاد تومان باشد با رسانههای خود در حال القای تصورات منفی علیه تصویب این کنوانسیون هستند تا پولشویی گسترده خود را مخفی نگهدارند.
واقعیت این است که سیاست غربیها در مورد پولشوئی مانند موضوع تروریسم است، آنها هیچگاه
مشخص نمیکنند تروریست چیست یا تروریست کیست؛ درحالیکه بزرگترین حامیان تروریسمدر جهان آمریکا، رژیم اشغالگر قدس و عربستان سعودی هستند و حتی شاهد هستیم از اقدامات تروریستهایی مانند داعش، دسته ترور ارتش اسرائیل و گروههای رسمی تروریستی مانند بلکواتر حمایت میکنند این کشور ما یا گروههای مقامت در برابر اشغالگری و استعمار هستند که متهم به اقدامات تروریستی میشوند.
آنها هیچگاه واژه تروریست را بهروشنی مشخص نمیکنند بلکه فقط به دنبال این هستند آن چیزی که خارج از کنترل آنهاست را مشمول عنوان تروریست کنند تا بتوانند از این طریق موضوع را کنترل کنند؛ مسئله قوانین بینالمللی که از آن بهعنوان مقابله با تروریسم یا پولشوئی یاد میشود هم حربه آنها برای اشراف اطلاعاتی بر کانونها و جریاناتی است که بیرون از اختیار فعالیت میکنند وگرنه بر اساس اخبار منتشرشده مثلاً درجایی مانند استونی که بهسختی میتوان آن را بر روی نقشه پیدا کرد سالانه بیش از 1000 میلیارد دلار پولشوئی انجام میشود؛ ایالاتمتحده آمریکا مرکز پولشوئی جهان است، در بسیاری از کشور اروپایی پولشوئی به شکلی عادی بهعنوان یکی از منابع درآمد بانکها محسوب میشود، در موناکو بهعنوان دومین کشور کوچک دنیا پولشوئی یکی از موضوعات شناختهشده است، پولشویی توسط کشورهای ذرهای در اقیانوس آرام هم در حال آنجا است و حتی چند وقت پیش در پروندهای که در آمریکای مرکزی جریان داشت اسراری از پولشوئی کاخ باکینگهام و ملکه انگلیس فاش شد، همچنین امارات متحده عربی که در کنار عربستان و آمریکا در حال قتلعام مردم یمن است بهعنوان یکی از مهمترین کانونهای پولشویی جهان شناخته میشود.
فارغ از اینکه در غرب و کشورهای تابع آنها موضوع پولشویی امری شناختهشده است، ساختار غربیهم این مسئله را بهطورمعمول در دستور کار خود دارد بهطور مثل زمانی که وزارت دفاع آمریکا میخواهد پولی را جابهجا کنند و در عوض اقلامی را به دست آورد اعلام میکند، برخی از سلاحهایی که اصلاً وارد افغانستان نشده بود در این کشور منهدم شده است و آثاری هم از آنها در دست نیست، بعد همین سلاحها به فروش میرسد و بودجه آن را برای برخی از امور دیگر مثل تغییر مسیر انتخابات در این کشور یا موضوعات امنیتی هزینه میشود، این روش مسیر پولشویی شناختهشدهای است که کنترلی هم بر روی آن انجام نمیشود.
پولشوئی در دستگاههای جهانی موضوعی شناختهشده است که بهعنوان راه فرار دولتهای همسو با غرب انجام میشود تا کانالهایی را برای اهداف مشخص خود باز کنند اما این مسئله در مورد کشورهای مقابل آمریکا که جمهوری اسلامی ایران پرچمدار آنهاست متفاوت است، بزرگترین سؤال غربیها این است که کشورهای غیرهمسو منابع مالی خود را از کجا تأمین میکنند و چهکاری با این منابع انجام میدهند؛ طبیعی است که اگر غربیها بر روی این مسئله اشراف پیدا کنند با تحریمهای هوشمند بهگونهای بر منابع مالی متمرکز میشوند تا مانتوانیم از این منابع برای اهداف اقتصادی یا امنیتی ملی خود استفاده کنیم.
همانطور که غربیها به دنبال این هستند موشکهای ما را کنترل کنند تا به اهداف موردنظر نرسد به همان شکل به دنبال نرسیدن منابع مالی ما به اهداف خود هستند و در این میسر به دنبال این هستند که متوجه شوند اصلا ما منابع مالی خود را چگونه به دست میآوریم تا این منابع را مسدود کنند و از طرف دیگر با رصد مقصد منابع مانع از هزینه کرد آنها در محل موردنظر شوند و این عملاً یک جنگ نرم بسیار سطح بالاست.
وقتی شیوه کار تحریمی آمریکا را که ریچارد نفیو در کتاب هنر تحریم تشریح کرده بررسی میکنید میبینید آمریکاییها بهترین روش را توسل به مکانیزیمهایی مانند FATF وکلا قوانین و مقررات خودساختهای میدانند که بهوسیله آنها میتوانند احتیاجات اطلاعاتی خود را تأمین کنند یعنی بههیچعنوان قرار نیست کشوری که در چارچوب CFT قرار میگیرد سطح اعمال حاکمیتش حفظ شود و یا ارتقاء پیدا کند بلکه باید وارد چارچوب کنترلی شود که اهرم آن مکانسیمها در اختیار غرب است.
در این شرایط اظهارات وزیر امور خارجه اتهام نا بهجای پولشویی و حمایت از تروریسم را که آمریکا و غربیها سعی دارند به کشور وارد کنند تسهیل میکند و بعدازاین اظهارات باید منتظر دریافت واکنش غرب برای افزایش فشار به ایران برای پذیرش کنوانسیونهای بهاصطلاح مقابله با تروریسم باشیم؛ زمانی که مقامی در کشور چنین موضعی را در خصوص وجود حجم گسترده پولشویی در کشور مطرح میکند یعنی در چارچوب استاندارها و نرمهایی که آنها میتوانند جرمانگاری کنند قدم برداشته و عملاً مواضع اتهامی غرب را تائید کرده است.
واقعیت موضوع پولشویی در کشور این است که بر اساس اطلاعات منتشرشده درهرصورت اکثریت قریب بهاتفاق دارایی کشور در اختیار دولت است و عملاً این خود دولت است که موازنه دخلوخرج کشور را مدیریت میکند حال اگر مفهوم پولشویی این است که پولهای نامشروع و مالیات نداده در کشور وجود دارد که دولت خود تقسیمکننده داراییهاست و طبیعتاً هم میداند منبع اموال کجاست و هم مالیات آنها را اخذ میکند اما اگر منظور از پولشویی این است که اموال خارج از ایران که بهواسطه تحریمها از دسترس کشور خارجشده با سازوکاری غیررسمی به کشور بازمیگردد، این همان دور زدن تحریمهاست که رئیسجمهور باافتخار اعلام کرد در برابر تحریمهای ظالمانه آمریکا به کار خواهند بست و طبیعتاً آقای ظریف بهعنوان رئیس دستگاه سیاست خارجی که اتفاقاً یکی از وظایف او نیز حفاظت از دارایی ایران در خارج از کشور است خود باید تسهیلکننده این مسئله باشد نه اینکه با طرح اتهام پولشویی به بخش دیگری از دولت که در حال انجام این مهم است مسیر را برای فشار بینالمللی در برابر این مسئله هموار سازد.
براین اساس اگر منظور ظریف از این اظهارات مبارزه با پولشوئی داخلی است این مسئله طبیعتاً ارتباطی با لوایح چهارگانه FATF ندارد و این دولت است که باید در حسابوکتاب خود دقت کند و حداکثر با قوانین داخلی در مسیر شفافسازی حسابها و مقابله با آن قدم بردارد که نه تنها این کار نمیکند بلکه متأسفانه شاهد هستیم دولت در برابر اعلام حقوق کارمندان خود هم مقاومت میکند و با تمام شدن مهلت اعلام حقوقها هنوز این کار انجامنشده است، از سوی دیگر اگر منظور این است که با این ساختار کشور بهنظام بینالملل راههای دور زدن تحریمها را اطلاع دهد در این صورت به نظر میرسد پای یک خیانت ملی در جریان است که بعید به نظر میرسد وزیر امور خارجه از نتیجه آن بیاطلاع باشد.
جمعبندی سخن FATF این است که استکبار و در رأس آن آمریکاییها باید اشراف اطلاعاتی و کنترلی بر منابع مالی ما به دست بیاورند و هر نوع نقلوانتقال مالی بیرون از سیستم آنها متهم به پولشویی میشود؛ در این شرایط همه منابع مالی که ایران از بیرون از کشور در دوران تحریم کسب کرده بهوسیله پولشویی بوده است و اکنون اظهارات ظریف در دیدگاه آنها به آمادگی ایران برای پذیرش تسلیم در برابر تحریم غرب تعبیر میشود.
با این مواضع فشار بر ایران بهمنظور وادار کردن ما به پذیرش آخرین بخش FATF یعنی CFT افزایش پیدا میکند، پیشبینی میشود تحریمها را علیه کشور تشدید کنند و غرب اجماع دیگری علیه کشور ایجاد کند؛ براین اساس اعضای اصلی FATF که شامل 35 کشور و 3 سازمان منطقهای هستند ملزم میشوند بهمنظور جلوگیری از پولشویی ایران برای حمایت از تروریسم فشارها بر کشور را افزایش دهند و این افزایش فشار قرار است با بیعملی دولت موجب مؤثر واقعشدن تحریمها و همچنین افزایش فشار بر روی مردم شود تا ایران مجبور شود برای همیشه جام زهر تسلیم را سربکشد.
هرچند پیش از مذاکرات برجام در سال 92 هم با اعلام خالی بودن خزانه توسط روحانی، چنین وانمود شد که کشور چارهای جز تسلیم در برابر فشار غربیها ندارد و در شرایطی که بعدها مقامات آمریکایی اعتراف کردند نظام تحریمها در آن سالها در حال فروپاشی بود، کشور را مجبور به پذیرش شرایط غربیها در برجام نشان میدادند ولی اظهاراتی که امروز از طرف ظریف مطرح میشود بسیار بدتر از آن اظهارات است؛ اگر اظهارات سال 92 بهمنظور هدایت افکار عمومی داخلی انجام میشود اظهارات ظریف قرار است فشار را بر افکار عمومی بینالمللی افزایش میدهد و در شرایطی که اظهارات روحانی فضای افکار عمومی داخلی را تبدیل به اهرمی برای افزایش فشار پذیرش برجام میکرد ولی این موضع ظریف فشار بیرونی را بر روی ایران افزایش میدهد.
وقتی فردی بهعنوان وزیر امور خارجه چنین مسئلهای را از روی قصد یا غیر قصد مطرح میکند طبیعتاً کار خلاف امنیت ملی انجام داده است؛ اساساً نیمهعمر یک رجل سیاسی به اولین خطای استراتژیک او برمیگردد و اصطلاحاً گفته میشود خطای اول یک رجل سیاسی خطای آخر اوست و در همان زمان نیمهعمر او به پایان میرسد بااینحال به نظر میرسد در کشور رجال سیاسی از مصونیت برخوردار باشند و هر بلایی که بر سر کشور بیاورند چه در موضوع NPT و CTBT و چه برجام و سعدآباد و بُن قرار نیست مواخذهای را شاهد باشند؛ همه اینها در حالی است که شما هیچگاه چنین حرکت ضد حاکمیتی و منافع ملی را از مقامات دیپلماتیک غربی نه در حد وزیر امور خارجه بلکه بهوسیله دیپلماتهای سطح پائین تر هم شاهد نخواهید بود و معمولاً مسائل که موجب اخراج عوامل دیپلماتیک در غربی میشود مسائلی در حد سوءاستفاده مالی یا اخلاقی است و مصداقی پیدا نمیکنید که کسی جرئت کرده باشد اینچنین بر ضد منافع ملی کشورش حرفی بزند.
در جمعبندی این بحث باید اشاره کرد که به عقیده کارشناسان شاید دلیل این اظهارنظر وحشتناک ظریف نه نگرانی از پولشویی بلکه تعهدی باشد که عوامل دیپلماسی دولت از جانب کشور به مقامات اروپایی دادهاند تا با تصویب FATF عملاً دست آنها را برای سرکشی بهحساب ایرانیان باز کنند و از طرف دیگر آنها به دولت وعدهاند مسیر اندکی را برای استفاده از پول نفت کشور بگشایند و اکنونکه تصویب این پیمان در چالش افتاده است به نظر میرسد رئیس دستگاه دیپلماسی با قبول خطر تحریمهای جدید برای کشور ترجیح داده خود را نزد دوستان غربی بدقول نکند.
حال فقط این سؤال باقی میماند که آیا قرار است بازهم بعد از سعدآباد و برجام کشور به امید قول غربیها خود را به چاه FATF بیندازد و یا بعد از چندین بار اعتماد به غربیها ممکن است به توان داخلی در کنار کشورهای همسایه یا شرقی که شرکای تجاری اصلی ما هستند و آنها هم از یکجانبهگرایی غرب به ستوه آمدهاند نگاه کرد؟
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد