یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ویرگول استفاده از واژه های خوب و ﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﺮای ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﻳﯽ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ، ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ و اﻋﻀﺎی آن ﻫﺎ وﻇﺎﻳﻒ و ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖ ﻫﺎی ﺧﻮد را اﻧﺠﺎم ﻣﯽ دﻫﻨﺪ، ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ ﻣﻌﻨﯽ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮدن آن ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﺷﺪ. وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﻴﻢ ﺧﺎﻧﻮاده ﺧﻮب و ﻛﺎراﻳﯽ دارﻳﻢ اﻏﻠﺐ ﻣﻨﻈﻮر اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ:
ﻣﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺟﺎﻳﻲ ﺑﺮاي ﺧﻮاﺑﻴﺪن، ﺳﻘﻔﻲ روي ﺳﺮ و ﻏﺬاﻳﻲ ﺑﺮاي ﺧﻮردن داﺷﺘﻪ اﻳﻢ، ﻣﺪرﺳﻪ رﻓﺘﻪ اﻳﻢ ﻳﺎ ﻣﻲ روﻳﻢ و در ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎي ﺧﺎﺻﻲ در ﻛﻨﺎر واﻟﺪﻳﻦ ﺧﻮد ﺑﻮده اﻳﻢ. ﺑﺪون ﺷﻚ، وﺟﻮد ﭼﻨﻴﻦ ﺷﺮاﻳﻄﻲ در ﺧﺎﻧﻮاده ﺿﺮوري اﺳﺖ، اﻣﺎ ﺑﺮاي ﻳﻚ ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ اﻳﻦ ﺷﺮاﻳﻂ ﻛﺎﻓﻲ ﻧﻴﺴﺖ.
ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﻧﻴﺎزﻫﺎﻳﻲ ﻓﺮاﺗﺮ از ﻣﺴﻜﻦ، ﻏﺬا، ﺗﺤﺼﻴﻞ و ﺣﺘﻲ اﻣﻨﻴﺖ ﺟﺴﻤﻲ و ﺟﻨﺴﻲ اﻋﻀﺎي ﺧﻮد را ﺑﺮآورده ﻣﻲ ﺳﺎزد. اﻋﻀﺎي ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﻪ ﻧﻮازش، در آﻏﻮش ﮔﺮﻓﺘﻦ، ﺷﻨﻴﺪه ﺷﺪن و ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻧﻴﺎز دارﻧﺪ. ﻣﺎ اﺣﺴﺎس ﻫﺎﻳﻲ دارﻳﻢ ﻛﻪ ﻻزم اﺳﺖ ﺑﻪ آن ﻫﺎ اﺟﺎزه داده ﺷﻮد ﺗﺎ اﺑﺮاز ﺷﺪه و ﭘﺬﻳﺮﻓﺘﻪ ﺷﻮﻧﺪ، ﭼﻴﺰﻫﺎﻳﻲ را از دﺳﺖ داده و ﻣﻲ دﻫﻴﻢ ﻛﻪ ﻧﻴﺎز دارﻳﻢ ﺑﺮاي آن ﻫﺎ ﺳﻮﮔﻮاري ﻛﻨﻴﻢ، ﻣﺎ ﺑﻪ ﺻﺪاﻗﺖ ﻧﻴﺎز دارﻳﻢ ﺗﺎ ﺑﺘﻮاﻧﻴﻢ ﺧﻮد ﺣﻘﻴﻘﻲ ﻣﺎن را آﺷﻜﺎر ﻛﻨﻴﻢ و ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ زﻧﺪﮔﻲ ﻣﻌﻨﻮي داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻴﻢ. ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ اﻋﻀﺎی ﺧﻮد اﺟﺎزه ﻣﯽدﻫﺪ ﻧﯿﺎزﺷﺎن را ﺑﺮآورده ﮐﻨﻨﺪ.
ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ای اﺳﺖ؟
ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ آن ﺧﺎﻧﻮاده اي ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ آﺷﻜﺎرا ﻏﻴﺮﻃﺒﻴﻌﻲ، ﺑﺪ و ﻧﺎﻛﺎرآﻣﺪ ﺑﺎﺷﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺮﻋﻜﺲ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ اﻏﻠﺐ ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﺧﻮب ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﻨﺪ!!! اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ در ﻇﺎﻫﺮ ﺧﻮد را ﺧﻮب ﺟﻠﻮه ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. آﻧﻬﺎ ﺑﺮاي ﺗﻈﺎﻫﺮ، دروغ و ﻓﺮﻳﺒﻜﺎري ﻛﻪ از آن ﺑﺎ ﻋﻨﻮان »زرﻧﮕﻲ« ﻳﺎد ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺻﺪاﻗﺖ، ارزش ﻗﺎﺋﻞ ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﺪدﻫﻨﻲ، ﭘﺮﺧﺎﺷﮕﺮي، ﺗﻨﺒﻴﻪ و ﺳﺮزﻧﺶ در اﻳﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎ ﻋﺎدي اﺳﺖ. آﻧﻬﺎ ﺑﻪ داﺷﺘﻦ و ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن و ﺑﻪ ﻃﻮر ﻛﻠﻲ ﺑﻪ ﺟﺬب و ﺗﺼﺎﺣﺐ ﺑﻲ ﻗﻴﺪ و ﺷﺮط ﻫﺮ آﻧﭽﻪ در دﻧﻴﺎي ﺑﻴﺮون از ﺧﻮد ﻓﺮد اﺳﺖ ﺑﻴﺸﺘﺮ از ﺑﻮدن و ﻫﻤﺎﻧﻲ ﻛﻪ در واﻗﻊ ﻫﺴﺘﻨﺪ اﻫﻤﻴﺖ ﻣﻲ دﻫﻨﺪ. ﻓﺮزﻧﺪان و اﻋﻀﺎي ﭼﻨﻴﻦ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﻟﺤﺎظ ﺟﺴﻤﻲ ﺑﻪ ﺷﻜﻞ ﺑﺰرﮔﺴﺎﻻﻧﻲ درﻣﻲ آﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﻘﺶ آدم ﺑﺰرگ را ﺑﺎزي ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ، ﺑﺪون اﻳﻦ ﻛﻪ از درون رﺷﺪ ﻛﺮده ﺑﺰرگ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ آﻧﻬﺎ »ﻛﻮدﻛﺎن ﺑﺰرﮔﺴﺎل« ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. ﻳﻌﻨﻲ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ از درون اﺣﺴﺎس ﺧﻸ و ﭘﻮﭼﻲ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﺳﺨﺘﻲ در ﺗﻼﺷﻨﺪ اﻳﻦ ﺧﻸ را ﺑﻪ ﻃﺮﻳﻘﻲ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﭘﺮ ﻛﻨﻨﺪ. ﻣﻌﻤﻮﻻً در ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻛﻪ واﻟﺪﻳﻦ و ﺳﺮﭘﺮﺳﺖ ﺧﺎﻧﻮاده، ﺧﻮد ﻛﻮدﻛﺎنِ ﺑﺰرﮔﺴﺎلِ ﺧﺎﻧﻮاده ﻫﺎي ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺗﻘﺮﻳﺒﺎً ﭘﻨﻬﺎن و ﺑﺼﻮرت ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ اي ﺑﻪ اﺟﺮا درﻣﻲ آﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﻴﺸﺘﺮ در ﺧﺪﻣﺖ ﺑﺮآورده ﺳﺎﺧﺘﻦ ﻧﻴﺎزﻫﺎي ارﺿﺎ ﻧﺸﺪه واﻟﺪﻳﻦ اﺳﺖ ﺗﺎ ﻓﺮزﻧﺪان آﻧﻬﺎ!!!
ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﻮد را اﻧﮑﺎر ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ آﻧﻬﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮد.
ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ واژه ﻫﺎي »ﻃﺒﻴﻌﻲ و ﺧﻮب« ﻛﻪ از روي ﻋﺎدت اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ، ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ ﺳﻼﻣﺖ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﺷﻨﺪ. از اﻳﻦ رو، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺗﺮ اﺳﺖ ﺑﺮاي ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺧﺎﻧﻮاده از واژه ﻫﺎي »ﺳﺎﻟﻢ ﻳﺎ ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ« اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨﻴﻢ.
ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﭼﻪ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯾﯽ دارد؟
اﻟﻒ) آزادی دﯾﺪن، ﺷﻨﯿﺪن و ﺗﺼﻮرﮐﺮدن آﻧﭽﻪ ﺣﺎﻻ اﯾﻨﺠﺎﺳﺖ، آﻧﭽﻪ ﻗﺒﻼً ﺑﻮده و ﺑﻌﺪاً ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.
ب) آزادی اﻧﺪﯾﺸﯿﺪن ﺑﻪ آﻧﭽﻪ ﺷﺨﺺ ﻣﯽاﻧﺪﯾﺸﺪ، ﻧﻪ آﻧﭽﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﯿﻨﺪﯾﺸﺪ.
ج) آزادی اﺣﺴﺎسﮐﺮدن آﻧﭽﻪ ﺷﺨﺺ اﺣﺴﺎس ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻧﻪ آﻧﭽﻪ ﺑﺎﯾﺪ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ.
د) آزادی ﺧﻮاﺳﺘﻦ و اﻧﺘﺨﺎبﮐﺮدن آﻧﭽﻪ ﺷﺨﺺ ﻣﯽﺧﻮاﻫﺪ، ﻧﻪ آﻧﭽﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺨﻮاﻫﺪ.
ه) آزادی ﺗﺼﻮر ﮐﺮدن ﺧﻮدﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ و ﻧﻪ اﯾﻔﺎی ﻧﻘﺸﯽ ﺑﯽاﻧﻌﻄﺎف و رﻋﺎﯾﺖ داﻣﻦ اﺣﺘﯿﺎط.
ازدواج ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ ﺑﺨﺶ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎﯾﺪ در ﺟﻬﺖ ﺻﻤﯿﻤﯽﺷﺪن ﺑﺎﺷﺪ. اﯾﻦ ﻓﺮآﯾﻨﺪ ﻣﺮاﺣﻞ زﯾﺮ را ﻃﯽ ﻣﯽﮐﻨﺪ: دوﺳﺖ داﺷﺘﻦ (ﻋﺸﻖ ورزﯾﺪن)، ﺣﻞوﻓﺼﻞ اﺧﺘﻼفﻫﺎ، ﻣﺼﺎﻟﺤﻪ، ﺗﻔﺮد و ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ.
ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﯾﻌﻨﯽ اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺪون ﺗﺮس و واﻫﻤﻪ، اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت
اﺳﺮار ﺧﻮد را ﺑﺮای ﻫﻢ ﻣﻄﺮح ﮐﻨﻨﺪ و ﮐﺴﯽ از اﺷﺘﺒﺎﻫﺎت و اﺳﺮار آﻧﻬﺎ ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻧﮑﻨﺪ.
3.ﻣﺬاﮐﺮه درﺑﺎره ﺗﻔﺎوتﻫﺎ؛
ﻣﺬاﮐﺮه در ﻣﻮرد ﺗﻔﺎوتﻫﺎ وﻇﯿﻔﻪ ﻣﻬﻤﯽ در ﻓﺮآﯾﻨﺪ اﯾﺠﺎد ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ اﺳﺖ. ﺑﺮای ﻣﺬاﮐﺮه ﺑﺮ ﺳﺮ ﺗﻔﺎوتﻫﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻫﻤﮑﺎری وﺟﻮد داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﺗﺎ ﺣﻞوﻓﺼﻞ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ ﻣﺴﺎﺋﻞ را اﻣﮑﺎن ﭘﺬﯾﺮ ﮐﻨﺪ.
ارﺗﺒﺎط روﺷﻦ و ﺳﺎزﮔﺎر در ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﻧﻘﺸﯽ اﺳﺎﺳﯽ دارد. ﺑﺮﻗﺮاری ارﺗﺒﺎط روﺷﻦ ﻣﺴﺘﻠﺰم آﮔﺎهﺑﻮدن از ﺧﻮد و از دﯾﮕﺮی و ﻧﯿﺰ اﺣﺘﺮام ﮔﺬاﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺳﺖ.
اﻋﺘﻤﺎد در اﺛﺮ ﺻﺪاﻗﺖ اﯾﺠﺎد ﻣﯽﺷﻮد. اﺑﺮاز ﺻﺤﯿﺢ اﺣﺴﺎﺳﺎت، ﻋﻮاﻃﻒ، اﻓﮑﺎر و اﻣﯿﺎل ﻣﻬﻢﺗﺮ از ﻣﻮاﻓﻘﺖ اﺳﺖ.
در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ ﺗﻔﺎوتﻫﺎ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ. ﻣﻨﺤﺼﺮﺑﻪﻓﺮد ﺑﻮدن و ﺗﮑﺮارﻧﺸﺪن ﻫﺮ ﯾﮏ از اﻓﺮاد ﺧﺎﻧﻮاده، از ﺟﻤﻠﻪ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ارزشﻫﺎی ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ اﺳﺖ.
در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ، ﻧﻘﺶﻫﺎ ﺑﺎز و اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﯾﺮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. اﻓﺮاد ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺑﺪون ﺧﺠﺎﻟﺖ و ﺷﺮﻣﺴﺎری ﺑﻪ ﻃﯿﺐ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮد رﻓﺘﺎر ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻧﯿﺎزﻫﺎﯾﺸﺎن ﺑﺮآورده ﻣﯽﺷﻮد. ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ اﻋﻀﺎی ﺧﻮد اﺟﺎزه ﻣﯽدﻫﺪ ﻧﯿﺎزﺷﺎن را ﺑﺮآورده ﮐﻨﻨﺪ.
ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﺳﺖ. ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻓﺮدی و ﺧﺎﻧﻮادﮔﯽ را ﺗﺄﯾﯿﺪ ﻣﯽﮐﻨﺪ و به اتفاق برای حل آنها می کوشد.
10 . قوانین، باز و انعطاف پذیرند؛
ﻗﺎﻧﻮنﻣﻨﺪی در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻪ اﻣﮑﺎن ﺑﺮوز اﺷﺘﺒﺎه ﺗﻮﺟﻪ دارد.می توان بر سر قوانین و باورها مذاکره کرد.
ﺧﺎﻧﻮاده ﻧﺎﺳﺎﻟﻢ و ﻧﺎﮐﺎرا ﭼﻪ وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯾﯽ دارﻧﺪ؟
ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺧﻮد را اﻧﮑﺎر ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دﻟﯿﻞ ﻣﺴﺎﺋﻞ آﻧﻬﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺣﻞ ﻧﻤﯽﺷﻮد. اﯾﻦ ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﭘﻨﺞ آزادی را از ﺧﺎﻧﻮاده ﺧﻮد درﯾﻎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﺧﻸ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ وﺟﻮد دارد. درواﻗﻊ ﺧﻸ ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪدارﺷﺪن ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﯽﺷﻮد.
ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﺷﺮمزده ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﭘﺪر و ﻣﺎدر ﺷﺮم ﺑﻪ دل رﯾﺨﺘﻪ دارﻧﺪ و در ﺑﺮﺧﻮرد ﺑﺎ ﻓﺮزﻧﺪانﺷﺎن ﺷﺮﻣﺴﺎری را ﺑﻪ ﻧﻤﺎﯾﺶ ﻣﯽﮔﺬارﻧﺪ.
ﻧﻘﺶﻫﺎ ﺗﺤﺖﺗﺄﺛﯿﺮ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﻪﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻧﻈﺎم ﺷﮑﻞ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ.
ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﻮد را ﺑﺮای رﻋﺎﯾﺖ ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻧﻈﺎم از دﺳﺖ ﻣﯽدﻫﻨﺪ.
اﻋﻀﺎی ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﻣﺮزﻫﺎی ﻧﺎﻣﺸﺨﺺ دارﻧﺪ. اﮔﺮ ﻣﺎدر ﺑﺘﺮﺳﺪ، ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺗﺮﺳﻨﺪ. درواﻗﻊ اﻓﺮاد ﺑﻪﺟﺎی ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ اﺣﺴﺎس ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ﻧﯿﺎزﻫﺎی اﻓﺮاد ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﺑﺮآورده ﻧﻤﯽﺷﻮد. ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻓﺮدی ﻓﺪای ﻧﯿﺎزﻫﺎی ﻧﻈﺎم ﻣﯽﺷﻮد. در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار، ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺸﻢ و اﻓﺴﺮدﮔﯽ روﺑﻪرو ﻫﺴﺘﯿﻢ.
ارﺗﺒﺎط در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار ﯾﺎ آﺷﮑﺎرا ﺿﺪوﻧﻘﯿﺾ اﺳﺖ ﯾﺎ اﻓﺮاد ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻮاﻓﻖ ﮐﺮدهاﻧﺪ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰ در ﻣﻘﺎم ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮف ﻧﺰﻧﻨﺪ. ﺗﻤﺎس و ارﺗﺒﺎط واﻗﻌﯽ ﺑﻪﻧﺪرت وﺟﻮد دارد.
در ﺧﺎﻧﻮادهﻫﺎی ﻣﺴﺄﻟﻪدار، ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺑﯽاﻧﻌﻄﺎف و ﺗﻐﯿﯿﺮﻧﺎﮐﺮدﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺗﺮﺑﯿﺖ ﻣﺴﻤﻮم واﺿﻊ اﯾﻦ ﻣﻘﺮرات اﺳﺖ.
اﺳﺮار ﻋﻠﻨﯽ از ﺟﻤﻠﻪ دروغﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاده را در ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻨﺠﻤﺪ ﻧﮕﻪ ﻣﯽدارد. در اﯾﻦ ﺷﺮاﯾﻂ ﻫﺮﮐﺲ از آﻧﭽﻪ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻧﺪاﻧﺴﺘﻦ آن ﺗﻈﺎﻫﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، آﮔﺎه اﺳﺖ.
10 . نظام بسته و تغییرناپذیر؛
ﻫﻤﻪ ﺑﺮای رﻓﻊ ﭘﺮﯾﺸﺎﻧﯽ و ﻧﺎراﺣﺘﯽﮐﻨﺘﺮلﮐﻨﻨﺪه ﺗﻼش ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، اﻣﺎ ﻫﺮﭼﻪ اﺷﺨﺎص ﻧﻘﺶ ﺧﻮد را ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺎزی ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎن اﻧﺪازه اﯾﺴﺘﺎﯾﯽ ﻧﻈﺎم ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮد.
*از ﮐﺘﺎب ده ﻓﺮﻣﺎن در ﺑﺎب ﺧﺎﻧﻮاده ﺳﺎﻟﻢ ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻋﻠﯽ اﺻﻐﺮ ﺳﻮادﮐﻮﻫﯽ
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد