آشنایی با اصطلاحات دوربین‌ها

تعریف اولیه دوربین، ضبط تصویر است، اما برای ضبط و ثبت بهتر تصاویر، به نکات ریزتر و مهم‌تری نیاز است.
کد خبر: ۱۲۸۲۱۱۶

در دنیای عکاسی روزانه با واژه‌های گوناگونی مواجه می‌شویم که برای درک و آشنایی با این واژه‌ها نیاز به تخصص خاصی نیست تنها باید وقت گذاشت و در مورد هرکدام از آنها مطالبی را خواند.
بهتر است دوربین‌ها را در دو گروه‌بندی متفاوت قرار دهیم؛ دوربین‌های ‌آینه‌دار و بدون آیینه.

به گزارش جام جم آنلاین به نقل از ایتنا، در پشت لنز دوربین‌های آیینه‌دار یک آینه با زاویه ۴۵ درجه قرار گرفته که تصویر را بصورت زنده و واقعی همانگونه که هست از طریق چشمی یا ویزور به کاربر نمایش می‌دهد. 
هنگام عکاسی با این دوربین‌ها آیینه کنار رفته و تصاویر ذخیره می‌شوند. این دوربین‌ها به دلیل داشتن یک آینه در درون خود، از حجم و وزن بیشتری نسبت به دوربین‌هایی بدون آیینه دارند.

دوربین‌های بدون آیینه
در قلب تپنده این دوربین‌ها و پشت لنز، هیچ چیزی جز یک قطعه الکترونیکی قرار ندارد. دوربین‌های بدون آیینه از حجم و وزن کمی برخوردار هستند. ایراد بزرگ این دوربین‌ها نداشتن یک ویزور واقعی است چراکه چشمی این دوربین‌ها الکترونیکی هستند و در واقع کاربر بوسیله صفحه نمایش کار خود را راه می‌اندازد. البته با بالا رفتن کیفیت صفحه نمایش‌ها این ایراد کم رنگ‌تر شده ولی همچنان نمی‌تواند با واقعیت رقابت کند.

فوکوس
تنظیم فاصله کانونی لنز دوربین نسبت به سوژه مورد نظر برای اینکه سوژه شفاف در عکس و کادر ما شفاف بیفتد. اگر تصاویر شفاف نبوده یا کاربر برروی سوژه به درستی فوکوس نکرده باشد، سوژه مات خواهد بود.

اما در دوربین‌های عکاسی توانایی فوکوس روی تصاویر بصورت خودکار از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه عکاس در حین شکار تصاویر فرصت فوکوس دستی روی سوژه را نخواهد داشت.
سیستم فوکوس خودکار در دوربین‌های عکاسی را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛

Contrast Detection
این سیستم با توجه به تضادی که در بین رنگ‌های محیط وجود دارد، روی سوژه‌ مورد نظر فوکوس می‌کند اما ضعف بزرگ این سیستم ناتوانی آن در محیط‌هایی است که از لحاظ رنگی بسیار به هم نزدیک هستند. 

البته دقت این سیستم با توجه به کیفیت ساخت دوربین و سیستم به کار رفته در آن بشدت متغییر است. بیشتر دوربین‌های بدون آیینه به این سیستم فوکوس خودکار مجهز هستند.

Phase Detection
طرز کار سیستم فوکوس این دوربین این گونه است که دوربین در ابتدا یک پرتوی مادون قرمز، به سمت جلو ساطع می‌کند و پس از برخورد به جسم مورد نظر منعکس شده و توسط لنز دوربین دریافت می‌شود. 

سپس نرم‌افزار دوربین با احتساب زمان رفت و برگشت اشعه و سرعت آن، فاصله‌ی دوربین تا جسم را محاسبه کرده و لنز فوکوس می‌کند.

سنسور
در تمام دوربین‌های عکاسی دیجیتال از قطعه‌ای کوچک اما بسیار حیاتی به نام سنسور استفاده می‌شود. در گذشته‌ای نه چندان دور قبل از عرضه دوربین‌های دیجیتال به بازار این وظیفه به عهده فیلم یا همان نگاتیو‌های عکاسی بود. 

در واقع سنسور دوربین‌های دیجیتال از سلول‌هایی تشکیل شده است که نسبت به نور حساس هستند و هر قدر تعداد این سلول‌ها بیشتر باشد دقت دوربین نیز بیشتر خواهد بود.

طبیعی است که سنسور بزرگتر سلول‌های بیشتری را هم در خود جای می‌دهد و سبب افزایش کیفیت عکس‌ها می‌شود. البته نباید این موضوع را هم از قلم بیندازیم که کیفیت ساخت خود سنسور هم بسیار مهم است و در کیفیت عکس‌ها تاثیر بسیار چشم گیری خواهد گذاشت. 
در حقیقت وظیفه‌ی این سلول‌ها این است که مقدار نور دریافت شده را به صورت اطلاعات در بیاورند و ذخیره کنند.
 

آشنایی با اصطلاحات دوربین‌ها

کراپ فکتور
برای درک این مفهوم باید با اندازه سنسورهای فول‌فریم آشنا شویم. همانطور که گفته شد هر دوربین دیجیتال در قلب خود یک سنسور را جای داده است. اندازه این سنسورها با توجه به دوربین متفاوت است. 

هرقدر اندازه این سنسور بزرگتر باشد تصویر وارد شده از طریق لنز دوربین پوشش دهی بالاتری را خواهد داشت.

اگرچه سنسورهایی با اندازه ۳۶ میلیمتر یا فول‌فریم هم وجود دارند اما ما مبنای خود را اندازه ۳۶ میلیمتر یا همان فول‌فریم قرار می‌دهیم.
وقتی که ما از یک لنز ۲۰ میلیمتری که برای دوربین‌های فول‌فریم طراحی شده است، استفاده می‌کنیم، اندازه دهانه لنز با اندازه سنسور فیکس است.

حال اگر همین لنز را روی یک سنسور ۱۷ میلیمتری قرار دهیم، نیمی از تصویر ورودی خارج از محدوده سنسور قرار می‌گیرد گویا از یک لنز ۴۰ میلیمتری روی دوربین‌های فول فریم استفاده کرده‌ایم. 

به این مفهوم کراپ فکتور گفته می‌شود. در این مثال چون سنسور ما ۱۷ میملیمتر است کراپ فکتور آن نسبت به یک دوربین فول فریم ۲ است.
این بدین معناست که اگر کاربر لنزی ۲۰ میلیمتری روی سنسوری ۱۷ میلیمتری قرار دهد، تصویری معادل یک لنز ۴۰ میلیمتری در دوربین‌های فول‌فریم دریافت خواهد کرد.

نکته‌ مثبتی که کراپ فکتورها ایجاد می‌کنند این است که تصویر تله‌تری (با زاویه‌ای بسته که می‌توان به وسیله‌ی آن از نقاط دورتری عکس گرفت) را با قیمت بسیار پایین‌تر به کاربر ارائه می‌دهند اما این موضوع دو نکته‌ی منفی را هم با خود به همراه دارد یکی اینکه عمل فوکوس کشیدن در لنزهایی با میلیمتر بالاتر از ۲۰۰ میلیمتر را سخت‌تر می‌کند و دیگری اینکه لنز‌های واید (لنزهایی که تصاویر را با زاویه‌ی بازتری به نمایش می‌گذارند) این دوربین‌ها عملا تبدیل به لنزهای عادی دوربین‌های فول‌فریم می‌شوند.

دیافراگم
دیافراگم در دوربین‌های عکاسی به تیغه‌هایی گفته می‌شود که درون لنز قرار گرفته‌اند و با باز و بسته شدن، میزان نوری ورودی به درون لنز دوربین را تعیین می‌کنند. 

طبیعتا هرقدر اندازه دیافراگم کوچکتر باشد نور کمتری وارد لنز می‌شود و هرقدر دیافراگم بیشتر باز شود نوری بیشتری به درون دوربین هجوم می‌آورد.
اندازه دیافراگم را در دوربین‌های عکاسی نیمه حرفه‌ای و حرفه‌ای با عددی به نام f تعیین می‌کنند. 

هرقدر عدد f بزرگتر باشد اندازه دیافراگم کوچکتر خواهد بود و هر اندازه میزان عددی f کمتر باشد اندازه دیافراگم بزرگتر می‌شود.

فرض کنید یک دوربین حرفه‌ای canon را در دست دارید. هنگامی که عدد f یا همان اندازه دیافراگم را روی ۲۲ قرار می‌دهید روزنه ورودی نور در لنز بسته‌تر می‌شود و میزان نور کمتری به داخل دوربین می‌تابد.

حال اگر عدد f را روی ۹ قرار دهیم اندازه دیافراگم بزرگتر شده و نور بیشتری در دسترس کاربر قرار می‌گیرد.
نکته: با توجه به نکات گفته شده در مورد دیافراگم باید برای مکان‌هایی که تاریک هستند از عدد دیافراگم پایین‌تر و برای محیط‌های روشن از عدد دیافراگم بالاتر استفاده کرد.

سرعت شاتر
به میزان باز و بسته شدن دیافراگم در یک ثانیه سرعت شاتر می‌گویند. بهتر است باز هم مثالی بزنیم تا موضوع روشن‌تر شود.

هنگامی که کاربر سرعت شاتر دوربین خود را روی عدد ۱.۲۰۰۰ قرار می‌دهد، این موضوع بدین معنی است که روزنه دیافراگم در یک ثانیه ۲۰۰۰ بار باز و بسته می‌شود.

حال وقتی می‌گویند سرعت شاتر دوربین روی ۱۵ ثانیه قرار گرفته یعنی دیافراگم به مدت ۱۵ ثانیه باز می‌ماند. طبیعی است که سرعت‌ شاتر بالاتر مساوی باز و بسته شدن بیشتر دیافراگم است و این امر باعث می‌شود نور کمتری به درون دوربین عکاسی وارد شود. 

اگر سرعت شاتر را کاهش دهید نور بیشتری به دوربین هجوم خواهد آورد و شما را در مکان‌های تاریک یاری می‌دهد.

ایزو یا حساسیت سنسور به نور
در دوربینهای قدیمی (دوربین‌هایی که به فیلم عکاسی نیاز داشتند) به میزان حساسیت فیلم نسبت به نور، ایزو گفته می‌شد. میزان این حساسیت با اعداد (۱۰۰، ۲۰۰، ۴۰۰، ۸۰۰ و غیره) روی فیلم نشان داده می‌شود. 

پایین تر بودن شماره به معنای پایین تر بودن حساسیت فیلم و در نتیجه کم بودن نویز یا دانه‌های برفک مانند عکس (grain) است.

در دوربینهای عکاسی دیجیتال، به میزان حساسیت سنسور یا حسگر تصویر که نور در آن منعکس می شود، ایزو گفته می شود. همانطور که در خصوص فیلم عکاسی گفته شد، هرچه میزان شماره‌ها پایین‌تر باشد، حساسیت سنسور نیز کاهش پیدا می‌کند و نویز عکس‌ها نیز کمتر خواهد شد.

White Balance
علت زرد و نارنجی شدن عکس‌ها در نورهای نئون (تنگستن) و آبی شدن آنها در نورهای فلورسنت بخاطر درجه حرارت طیف نور است.

درجه حرارت پایین، نور را متمایل به قرمز می کند و درجه حرارت بالا به آبی. منابع مختلف نور، نور را و به تبع آن قالب رنگ را در دماهای مختلف ساطع می کنند.

با استفاده از فیلترهای آبی یا نارنجی، نور آبی یا نارنجی را جذب کرده و عدم بالانس را تصحیح می کنیم که اثر اصلی آن تغییر دمای طیف نور است.

این وظیفه در دوربین‌های دیجیتال امروزی به گردن آیتمی به نام White Balance افتاده است. کاربر می‌تواند با استفاده از White Balance رنگ تصاویر خود را بصورت دقیق‌تری با توجه به نور محیط تنظیم کند. 

در بعضی از دوربین‌ها علاوه بر ایتم‌های تنظیم خودکار White Balance که شرکت‌های سازنده در دوربین‌هایشان در نظر می‌گیرند، درجه کلوین هم قرار گرفته که به اجازه تغییر White Balance بصورت عددی را می‌دهد.

تنظیم دستی
در حالت تنظیم دستی دوربین‌ها یا همان حالت Manual کاربر باید با استفاده از چهار فاکتور اندازه دیافراگم، سرعت شاتر، ایزو و EV به میزان نور مناسبی دست پیدا کند.
تنها باید با سه عامل اندازه دیافراگم، ایزو و سرعت شاتر بازی کرد و با فشار دادن دکمه شاتر دوربین از تراز بودن نور آگاه شد. البته در این بین نباید نقش White Balance را فراموش کنیم.
 

آشنایی با اصطلاحات دوربین‌ها

عمق میدان
به میزان تصویر شفاف قابل مشاهده در یک عکس یا کادر دوربین عکاسی عمق میدان می‌گویند. توضیح دادن عمق میدان واقعا کار دشواری است به همین دلیل برای درک بهتر تنها کافی است به دو عکس زیر نگاهی بیندازید.

اما چگونه در تصاویر عمق میدان ایجاد می‌کنند. مساله بسیار ساده است تنها با تغییر دادن عدد f یا همان اندازه دیافراگمی که بالا به آن اشاره کردم.

اگر می‌خواهید به تصویری با عمق میدان کمتر دست پیدا کنید باید عدد f را روی مقدار کم قرار دهید، هرقدر این عدد کمتر باشد میزان عمق میدان شما هم کمتر خواهد بود.
حال اگر می‌خواهید عمق میدان تصویر شما زیاد باشد، تنها کافی است عدد f را افزایش دهید تا به عمق میدان بیشتری دست پیدا کنید.

حالت خام یا RAW
در این حالت سنسور دوربین تصویر را دریافت کرده و بدون اعمال الگو‌های رنگی آن را ذخیره می‌کند و کاربر می‌تواند خود در کامپیوتر به وسیله‌ی نرم‌افزار الگو‌های رنگی را روی تصاویر اعمال کند. 

علاوه بر این تصاویر در حالت RAW از کیفیت بالایی برخوردار هستند به همین علت حجم بیشتری نیز اشغال خواهند کرد.

هنگامی که کاربر با فرمت JPEG عکس می‌گیرد، نرم‌افزار دوربین عمل فشرده سازی را بویسله‌ی فرمت JPEG هشت بیتی انجام می‌دهد. این عکس‌ها شامل سه کانال رنگی قرمز سبز و آبی هستند و فایل ۸ بیتی در هریک از این کانال‌ها شامل دو به توان هشت یا ۲۵۶ طیف رنگی است.

اما در حالت RAW این طیف رنگی ۱۲ یا ۱۴ بیتی است (یعنی ۴۰۹۶ یا ۱۶۳۸۴ طیف رنگی را شامل می‌شود) و همین امر سبب می‌شود که کیفیت رنگ‌ها بشدت افزایش پیدا کند. همچنین در حالت خام از کیفیت عکس‌ها بسیار بالاتر هستند حجم تصاویر شاهدی بر این مدعاست.

HDR
HDR مخفف عبارت High Dynamic Range (سطح دینامیکی بالا) است. این گزینه به کاربر این قابلیت را می‌دهد تا بتواند محدوده‌ی وسیعی از سطوح روشنایی را در یک تصویر ذخیره کند. 

در گذشته کاربر سه عکس با نورهای متفاوت می‌گرفت و سپس با استفاده از نرم‌افزارهایی که Photoshop یکی از آنهاست آین تصاویر را با هم ترکیب می‌کرد و به تصویر مطلوب خود دست پیدا می‌کرد.

با پیشرفت تکنولوژی این توانایی بصورت یک قابلیت روی بعضی دوربین‌های عکاسی قرار گرفت (تعداد این دوربین‌ها روز به روز در حال افزایش است). بدین معنا که دوربین عکاسی بصورت همزمان چند عکس را با سطوح روشنایی مختلف ذخیره می‌کند و سپس با کمک پردازنده آن‌ها را با هم ترکیب کرده و عکسی با سطوح روشنایی مطلوب به کاربر تحویل می‌دهد.

newsQrCode
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها