به گزارش جام جم آنلاین به نقل پایگاه اطلاع رسانی حوزه؛ صبر یکی از سجایای اخلاقی است که بدون آن تداوم زندگی و موفقیت ممکن نیست. این صفت اخلاقی به امور دینی اختصاص ندارد و هر انسانی برای هر اقدامی و هر هدفِ ریز و درشتی که در روزها، هفته ها و ماه ها و سال های زندگی خود دنبال می کند، باید به صبر که لازمه دست یابی به آن هدف هاست پایبند باشد. البته به هر میزان که هدف او بزرگ تر و دستیابی به آن دشوارتر و زمان بَرتر باشد، به همان میزان صبر بیشتری نیاز دارد. شاید به دلیل اهمیت حیات اخروی و بزرگی آن و نیز طولانی بودن زمان رسیدن به آن از نگاه بشرِ مادی، توصیه به صبر در قرآن کریم زیاد تکرار شده است. مقصود این نوشتار، مطلق صبر نیست؛ بلکه صبر از منظر قرآن کریم و نیز متون روایی بررسی می شود. قرآن کریم می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ.[1] (ای اهل ایمان در کار دین شکیبا باشید و یکدیگر را به صبر و مقاومت سفارش کنید و مُهیا و مراقب کار دشمن بوده و خداترس باشید، باشد که پیروز و رستگار گردید).
در قرآن کریم بیش از صد مرتبه موضوع «صبر» مطرح و به آن توصیه و تأکید شده است. فراوانی تأکید به صبر در این کتاب راهنما، بیان گر آن است که صبر از فضایل اخلاقی درجه دو و مکمل نیست، بلکه حاکی از اهمیت صبر و لزوم آن برای انسان در امور مادی و معنوی و دنیوی و اخروی است و بی شک بدون تمسّک به صبر در هیچ امری توفیقی حاصل نمی شود. ازاین رو خداوند صبر را یکی از مهم ترین امور در زندگی دانسته و فرموده است: وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِک لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ.[3] و هر که شکیبایی ورزد و درگذرد، هر آینه آن از مهم ترین کارهاست.
یکی از زیباترین جملات که علی رغم کوتاهی عبارت، اهمیت و کارکرد صبر را بیان می کند، حدیث شریفی است از امیرالمؤمنین (ع) که فرموده است: الصبر مفتاح الفرج.[4] صبر، کلید گشایش است. بی گمان برای رسیدن به اهداف خود، همان گونه که در بحث توکل گذشت، از تلاش و کوشش گریزی نیست. پس اگر انسان در مسیر دستیابی به هدف، تحمل سختی ها را بر خود هموار نکند، تلاش ها را نیمه تمام خواهد گذاشت و پیش از آن که به نتیجه تلاش خود برسد و میوه تلاش و صبر را در قبال سختی ها بچیند، از ادامه کار صرف نظر کرده، بازمی ایستد. از کودکی آموخته ایم:
نابرده رنج گنج میسر نمی شود/مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
و در شعر عربی می خوانیم: لا تَحسَب المَجدَ تَمراً أنتَ تَأکلهُ لَن تَبلُغَ المَجدَ حَتّی تَلعِقَ الصَّبراً.[5] گمان مبر شوکت و آقایی، خرمایی است که تو آن را می خوری به شوکت و آقایی نخواهی رسید مگر آن که به صبر ملتزم باشی. البته باید توجه داشت که وجود انسان، با صبر عجین است و بدون آن امورش سپری نمی شود. در حقیقت، هنگام تعارض خواست و تمایلات شهوانی انسان با فرامین عقل، صبر تحقق پیدا می کند؛ اگر انسان هوای نفس و شهواتش را نادیده گیرد و به حکم عقل یا آموزه های دین عمل کند. بنابراین صبر عبارت است از: توان ثبات محرّک های عقلی و دینی هنگام محرّک شهوت.[6] و اگر این توان در آدمی نباشد، هرگز در امور خویش توفیقی به دست نخواهد آورد. لذا می بینیم که با آیاتی نظیر لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِی کبَدٍ[7] و إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِیهِ فَجَعَلْناهُ سَمِیعاً بَصِیراً[8] می توان به این نتیجه رسید که خلقت و زندگی انسان آمیخته با صبر است و بدون آن از عهده امتحانات و بلایای روزگار برنمی آید. پس کسی که در ایجاد و تثبیت فضیلت صبر در خود موفق تر باشد، با ارتقاء صفات انسانی خویش، موفقیت خود را نیز تضمین کرده است.
«صبر» در لغت به معنای خویشتن داری از جزع و فزع هنگام سختی است.[9] برخی، صبر را خصلتی مرکب از وقار و شجاعت دانسته اند[10] و برخی صبر را نگهداری نفس از بی تابی، غضب، زبان از شِکوِه و شکایت، و جوارح از تشویش و کارهایی چون گریبان چاک زدن دانسته اند[11] قرآن کریم نیز صبر را برابر جزع و بی تابی دانسته است.[12] ازاین رو صبر به معنای «خود نگهداری و ثبات» است.[13] بر این اساس صبر یکی از صفات بازدارنده است و آدمی را از بی تابی و عنان اختیار از کف دادن باز می دارد و نشان گر توان بالای تحمل سختی ها و مقاومت در برابر ناملایمات است. انسان صبور، بر خود مسلط است و به سبب سختی ها دست از تلاش برنمی دارد و همچون کوه استقامت می ورزد. این معنا بیان کننده آن است که محل صبر، هنگام سختی هاست و ویژگی مشترک تمام سختی ها آن است که با طبع انسان سازگار نیست و نفس انسان به طور طبیعی از آن گریزان است. بر این اساس هنگام رفاه و گشایش و آسایش، صبر معنا ندارد و در آسانی ها جای بحث از صبر نیست.
از آن جا که صبر به معنای حبس نفس و خود نگهداری است، برخی آن را به روزه معنا کرده، صبر در آیه 153 سوره بقره[14] را به معنای روزه دانسته اند، اما به نظر می رسد تفسیر صبر به روزه، از باب تطبیق مفهوم بر مصداق است، نه تفسیر مفهومی؛ یعنی روزه معنای صبر نیست، بلکه یکی از مصادیق کامل صبر است.[15]
البته برخلاف آنچه بعضی تصور می کنند، صبر هرگز به معنای تحمل بدبختی ها و تن دادن به ذلت و تسلیم در برابر سختی ها و پذیرش شکست نیست. صبر و شکیبایی، پایداری و استقامت در برابر مشکلات و حوادث و ناملایمات است. به این دلیل است که در قرآن کریم، صبر از مهم ترین و محکم تریم امور برای رسیدن به اهداف کوچک و بزرگ دانسته شده است[16] و در حدیث شریف به نقل از امیرالمؤمنین (ع) می خوانیم: علیکم بالصبر، فان الصبر من الایمان کالرأس من الجسد، و لا خیر فی جسد لا رأس معه، و لا فی ایمان لا صبر معه.[17] بر شما باد به صبر و استقامت؛ که صبر در برابر ایمان همچون سر است در مقابل تن. تن بی سر فایده ای ندارد، همچنین ایمان بدون صبر ناپایدار و بی نتیجه است.
صاحب تفسیر مواهب الرحمان نیز در تفسیر آیه اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ[18] می نویسد: صبر در این جا به معنای مقاومت انسان در برابر مکروهات و سختی هاست و چون متعلَّقِ صبر ذکر نشده، از آن عمومیت فهمیده می شود؛ یعنی از صبر در تمام امور خود کمک بگیرید؛ زیرا کلید سعادتمندی و موفقیت در امور، صبر است. پس صبر در همه امور نیکوست و همواره محبوب است؛ زیرا مادر همه فضایل اخلاقی است و زمینه ساز کمال و سعادت انسان است به ویژه اگر در مورد تکالیف الهی نیز مراعات شود.[19]
ناگفته نماند که صبر، صفت و ملکه نفسانی است. این ویژگی همانند دیگر فضایل اخلاقی، در عمل نمایان می شود. ازاین رو تا زمانی که صبوری انسان در رفتار او متجلی نشده، چندان آشکار نمی شود و به راحتی نمی توان صاحب این فضیلت را صبور خواند. پس برای اتصاف به این فضیلت اخلاقی باید در سختیها و ناملایمات با یادآوری نتایج ارزنده صبر، راه شکیبایی و مقاومت را بر خود هموار ساخت و با تمرین مستمر، به تدریج این فضیلت را در وجود خویش تقویت کرد. برای مثال، شکیبایی افراد هنگام معطلی در ترافیک و پُشت چراغ راهنمای چهار راه ها، در شهرهای بزرگ و پُرترافیک بسیار بیشتر از افرادی است که در شهرهای کوچک و کم ترافیک زندگی می کنند. این شکیبایی به سبب معطلی هر روزه آنان در ترافیک و پذیرش ترافیک به عنوان واقعیت زندگی خود بوده است. نتیجه این تمرین هر روزه و مستمر افزایش صبر در ترافیک و حفظ آرامش خواهد بود. بنابراین تمرین به صبر می تواند این فضیلت را در انسان ایجاد و تقویت کند و میزان شکیبایی در ناملایمات را افزایش دهد.
صبر را می توان از جهات گوناگون تقسیم کرد. از یک منظر به دو بخش تقسیم می شود: نخست صبر از عمل (صبر در ترک عمل) و دیگری صبر در عمل (صبر در انجام عمل). امیرالمؤمنین (ع) به این دو نوع صبر اشاره کرده و فرموده است: «صبر دو نوع است: صبر بر انجام چیزی که خوشایندت نیست، و صبر از انجام چیزی که خوشایندت هست».[20] در ادامه، شرح این دو نوع صبر از نظر خواننده محترم خواهد گذشت.
مقصود از صبر بر ترک، همان صبر هنگام ترک عملی است که طبع آدمی به انجام آن مایل و مشتاق است، اما عقل و شرع انجام آن را ناپسند دانسته، از آن نهی کرده و یا ترکش را پسندیده تر شمرده است. بنابراین انسان با امساک نفس از انجام آن رفتاری که متضمن صبر است، از خود صبر نشان داده و فضیلت اخلاقی صبر را متجلی ساخته است. ازاین رو فرد امساک کننده، صبور خوانده می شود. این قسم از صبر، خود به سه نوع تقسیم می شود: «صبر بر مصیبت»، «صبر بر معصیت» و «صبر بر خواهش های (مشتهیات) نفس».
در ادامه به اختصار، توضیح هر یک می آید:
صبر بر مصیبت، تسلط بر نفس از بی تابی و جزع و فزع است؛ یعنی کنترل نفس از انجام رفتاری ناپسند از قبیل جزع و فزع و بی تابی و از دست دادن عنان اختیار. این نوع صبر معمولًا هنگام مبتلا شدن به بلا و مصیبت کاربرد دارد و اصطلاحاً «صبر بر مصیبت» نامیده می شود. بی تابی و از دست دادن عنان اختیار ازآن رو ناپسند است که نشانه ضعف انسان در ناملایمات و ناتوانی در تحمل مصیبت ها و سختی های زندگی است. همچنین از کف دادن عنان اختیار و انجام دادن رفتاری که شایسته انسان نباشد و در آینده مایه سرافکندگی و پشیمانی را فراهم آورد، برازنده انسان خردمند و دوراندیش نیست. قرآن کریم در آیه ذیل به این نوع صبر اشاره کرده، می فرماید: وَ لَنَبْلُوَنَّکمْ بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرِینَ.[21] بی شک همه شما را با اموری از قبیل ترس و گرسنگی، نقصان مالی و جانی و کمبود محصول آزمایش می کنیم؛ پس به صبرکنندگان مژده بهشت بده. در این آیه شریفه تصریح شده است که هر آینه شما را به چیزی همچون بیماری و ترس از دشمنان، گرسنگی و قحطی، کم شدن مال، آفت محصولات و ابتلا به مرگ عزیزان می آزماییم تا آشکار شود کدام یک از شما بعد از این امتحانات صبر و شکیبایی می ورزید و یا جزع و فزع کرده، ناسپاسی می کنید. آن گاه به پیامبر (ص) می فرماید: «ای محمد! صبرکنندگان در بلایا را به بهشت مژده ده».[22] سپس در آیه بعد در توصیف صابران می فرماید: «آنان چنان جماعتی اند که چون به آنان بلا و مصیبتی وارد آید می گویند: همه از آن خداوندیم و به سوی او باز می گردیم».[23]
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می نویسد: صابران را دو باره نام برد تا اولًا بشارتشان دهد و ثانیاً راه صبر را و این که چه صبری، صبر جمیل است یادشان دهد، و ثالثاً آن علت واقعی که صبر را بر آدمی واجب می سازد بیان کند، و آن این است که ما مِلک خداییم و مالک حق دارد هر گونه تصرفی در ملک خود بکند، و رابعاً پاداش عموم صابران را که عبارت است از درود خدا و رحمت و راه یافتن به بهشت، معرفی نماید.[24]
وی همچنین اعتقاد و ایمان به مالک بودن خدا را لازمه صبر در مصیبت ها می داند و می نویسد: باید حقیقتاً ایمان داشت که آدمی مملوک خداست و مالکیت حقیقی از آن خداست، و انسان دوباره به سوی مالکش باز می گردد. این جاست که بهترین صبر تحقق پیدا می کند؛ صبری که ریشه و منشأ هر جزع و تأسفی را در دل می سوزاند و قطع می کند، و چرک غفلت را از صفحه دل می شوید.[25]
گاهی به نظر می رسد این نوع صبر، از انواع دیگر صبر آسان تر است، ولی حقیقت این است که اگر مصایب و بلایا، متنوع، متعدد و مستمر باشد، صبر بر آن از دشوارترین آزمایش های پروردگار خواهد بود. از جمله نشانه های دشواری این نوع صبر، تجلیل خداوند از ایوب نبی (ع) به سبب صبر و شکیبایی و استقامت بر دینداری و بندگی خداست، آن گاه که خدا او را با انواع بلاها به مال و فرزند و جان و آبرو آزمایش نمود.[26] البته در دشواری صبر بر مصایب و بلایا همین بس که نبی مکرم اسلام (ص)، فقر را همسایه کفر می داند و می فرماید: «فقر، انسان را در آستانه کفر قرار می دهد».[27]
در قسم دومِ صبر بر ترک، نفس از انجام رفتارهای زشت و ارتکاب گناه بازداشته می شود. این نوع صبر در اصطلاح «صبر بر معصیت» خوانده می شود. معصیت در این اصطلاح، مفهومی عام و فراگیر دارد و تمام رفتارهای زشت و ناپسند را شامل می شود و فقط به محرّمات اختصاص ندارد.
در این نوع صبر نیز همانند صبر بر مصیبت، طبع انسان در شرایطی قرار می گیرد که مایل است رفتاری انجام دهد که از نظر اخلاقی ناپسند «کاد الفقر أن یکون کفراً». و یا از نگاه شرعی جایز نیست. این قبیل رفتارها، رفتارهایی هستند که یا نهی خداوند به آنها تعلق گرفته و یا عقل و عرف، آدمی را از انجام آن رفتارها باز می دارد. بنابراین اگر انسان بر ترک این رفتارها استقامت ورزد، نفس خویش را از ارتکاب آن اعمال نگاه دارد، صبوری کرده است و صبر او از نوع صبر بر ترک یا صبر بر معصیت است. در واقع، در این نوع صبر، انسان نفس خویش را از تعدّی و تجاوز به رفتارهای نادرست باز می دارد و خود را وادار می کند تا در چارچوب احکام شرع و اخلاق و نیز قوانین اجتماعی حرکت کند و از حدود آن تعدّی نکند. این امر در آیاتی از قرآن کریم که از معصیت گناه کاران سخن به میان آمده، به روشنی انعکاس یافته و گناهکاران، اهل تعدی و تجاوز از حدود الهی دانسته شده اند.[28] بر این اساس انسان برای حبس نفس خویش و بازداشتن آن از تجاوز به حدود الهی و خطوط قرمز اخلاقی، نیازمند شکیبایی و مقاومت است. آن گونه که حضرت اسماعیل به پدر بزرگوار خویش عرض کرد: «ای پدر! به آنچه مأمور هستی عمل کن. اگر خدا بخواهد، مرا از جمله صابران خواهی یافت».[29] به نظر می رسد مقصود اسماعیل (ع) از شکیبایی اش، هم صبر بر این بلا که باید از جان شیرین خود در راه خدا بگذرد بوده و هم صبر بر اطاعت از خواست خدا و پیامبر او و عدم سرپیچی از فرمان او و پرهیز از هر گونه ناسپاسی و ناشکیبایی. همچنین حضرت موسی (ع) به خضر نبی (ع) به صبر بر اطاعتش و عدم سرپیچی از فرمان او اشاره کرد و گفت: «اگر خدا بخواهد، مرا اهل صبر خواهی یافت و از فرمان تو سرپیچی نخواهم کرد».[30]
قسم سوم از صبر بر ترک، صبر بر مشتهیات نفس است. این نوع صبر مربوط به مراحل عالی سیر و سلوک است؛ زیرا این نوع صبر، به مصیبت و یا گناه تعلق نمی گیرد، بلکه به اموری که انجام آن مباح اما مرجوح است تعلق می گیرد؛ یعنی رفتارهایی که ترک آن برای سلوک اخلاقی و معنوی انسان پسندیده تر است. این که انسان میلش به چیزی که حرام نیست سوق یابد، ولی نفس خویش را از چشیدن لذّت آن یا زیاده روی در آن بازدارد، نوعی صبر است که در جهت تقویت اراده و نیز سلوک معنوی تأثیر چشمگیری به جای می گذارد. قرآن کریم به آزمایش انسان توسط خداوند با نعمت ها و خوبی ها اشاره می کند و می فرماید: «و شما را به وسیله بدی و خوبی امتحان می کنیم و به سوی ما بازگشت خواهید کرد»[31] و «و این انسان وقتی پروردگارش او را امتحان می کند و به او کرم می نماید و نعمتش می دهد، می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشته است».[32]
به نظر می رسد صبر در مواهب و نعمت ها که بیشتر در بهره برداری کم و بهره رسانی زیاد متجلی می شود، بسیار دشوارتر از صبر هنگام فقر و نداری است؛ زیرا در صبر هنگام نداری، نوعی اجبار وجود دارد که انسان را به تحمل کاستی ها وادار می کند، اما در صبر بر ترک عمل هنگام وجود توان و قدرت انجام آن، هیچ اجبار خارجی تحمیل نمی شود. به این دلیل است که غزالی در کتاب احیاء علوم خود می نویسد: «صبر در نعمت ها دشوارتر است بر صبر در فقر و نداری؛ زیرا این نوع صبر با توانمندی بر انجام کار و استفاده از نعمت های مباح مقرون است. برای مثال، صبر فقیر هنگام فقدان غذا ساده تر از صبر کسی است که غذای لذیذ در مقابل روی او قرار گیرد اما او از تناول آن خودداری کرده، بر این عمل صبور باشد».[33] این نوع صبر را می توان به عفو و بخشش هنگام قدرت تشبیه کرد که فضیلتش بسیار بیشتر از بخشش در وقت ضعف و ناتوانی است.
نوع دوم صبر، صبر بر انجام عمل است. مقصود از این نوع صبر، نگهداری نفس و مقاومت بر انجام عملی است که انجامش برای نفس انسان، دشوار و طبع آدمی از آن گریزان است. یکی از نشانه های بارز دین داری، پای بندی افراد به احکام شرع مقدس، اخلاق و قانون و التزامشان به عمل به احکام این سه حوزه است، و البته عمل به احکام این حوزه و پایبندی به تکالیف ناشی از آن مستلزم صبر و شکیبایی است؛ بنابراین در این نوع صبر، از فرد شکیبا فعلی صادر می شود، بر خلاف صبر بر ترک که از آن فرد، هیچ رفتاری صادر نگردیده، فعل ترک می شود. برای مثال، در آیه 53 سوره بقره می فرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ای کسانی که ایمان آورده اید، از شکیبایی و نماز مدد جویید که خدا با شکیبایان است.
در صبر بر عمل، انسان نفس خود را بر انجام اعمال سخت و دشوار که سرشت طبیعی انسانی از آن فراری است وادار می کند و بر مداومت آن پای می فشرد. یکی از مصادیق بارز این نوع صبر، هنگام انجام واجبات و تکالیفی است که انجام آنها ضرورت دارد. تلاش مؤمن برای انجام وظایف و تکالیف خود، اصرار او به مداومت بر عمل علی رغم سختی های آن، نیازمند صبر و شکیبایی دائم است. قرآن کریم می فرماید: فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ[34]
پس او را عبادت کن و در مسیر عبادت او شکیبا و مقاوم باش.
البته به نظر می رسد این تأکید، به توحید عبادی مرتبط است و پیامبر (ص) به پرستش خداوند و اعراض از هر مخلوق دیگری راهنمایی شده است اما دست کم، امر به عبادت و یا امر به پایداری در آن نیز به ملازمه، از توحید در عبادت استفاده می شود.[35] همچنین از مصادیق صبر بر عمل، صبر بر سختی های آن و مقاومت در برابر سختی ها و اذیت هایی است که نه برخاسته از خود عمل، بلکه سختی هایی است که در مسیر انجام عمل بر انسان عارض می شود. برای مثال، امر به معروف و نهی از منکر، از جمله واجبات الهی و تکالیف شرعی مؤمنان است اما بی گمان التزام به این فریضه، با اذیت و آزار و آسیب احتمالی همراه است؛ یعنی باید برای انجام این تکلیف الهی و برابر سختی هایش صبور و شکیبا بود و دست از انجام وظیفه برنداشت؛ آن گونه که قرآن کریم به نقل از لقمان حکیم در سفارش به فرزندش می فرماید: «پسرم! نماز را برپا کن و به خوبی ها دعوت کن و از بدی ها نهی کن و بر آنچه برایت روی می دهد، شکیبا باش؛ که اینها از کارهای مهم انسان است».[36] همچنین به نقل از پیامبران گذشته می فرماید: «در برابر اذیت ها که درباره ما می کنید، صبر می کنیم و اهل توکل همواره به خدا توکل می نمایند».[37] و بالاخره در آیه ای دیگر می گوید: «پیش از تو نیز پیامبرانی را تکذیب کردند و آنها تکذیب و آزار مخالفان را تحمل نمودند تا این که یاری ما به آنها رسید».[38] این آیات همگی به این نکته اشاره دارد که در مسیر انجام عمل علاوه بر سختی خود عمل، احتمال سختی های دیگری نیز هست که نیل به نتیجه، به شکیبایی مضاعف نیاز دارد.
بر اساس آنچه بیان شد صبر بر عمل، خود دو نوع است: یکی صبر بر اعمالی که فقط انجام آنها دشوار است؛ مانند صبر بر انجام عبادت ها، واجبات و مستحبات. بدیهی است انجام این تکالیف بر آدمی دشوار است و انسان مؤمن برای انجام این اعمال سختی زیادی را باید تحمل و بر آن صبر کند. قسم دوم، رفتارهایی هستند که انجامشان دشوار است و سختی های دیگری همچون اذیت و آزار و دشمنی دیگران را نیز در پی دارد؛ مانند امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا یا حتی نماز گزاردن در جامعه ای که با انجام آن فریضه مخالفت می شود و پایبندان به آن مورد اذیت و آزار قرار می گیرند. بسیاری از آیات جهاد، ناظر به این معنا و لزوم صبر در برابر سختی های جهاد تا زمان فرا رسیدن یاری خداوند است.
ناگفته نماند که برخی صاحب نظران مسلمان، صبر را به گونه ای دیگر تقسیم کرده و صبر قبل از اطاعت خدا، صبر هنگام اطاعت و صبر پس از اطاعت خدا را از شکل های صبر بر عمل دانسته اند.[39] سپس خویشتن داری از فاش ساختن عمل نیک خود و پرهیز از ریا و سُمعه[40] را مصداق صبر پس از اطاعت دانسته اند. اما به نظر می رسد شکیبایی ورزیدن پس از انجام عمل، ذیل صبر بر عمل یا صبر در طاعت نمی گنجد. این قسم از شکیبایی، ذیل صبر در ترک جای می گیرد؛ زیرا پس از انجام عمل نیک، نفس انسان دوست دارد آن را آشکار کند و تحسین اطرافیان را برانگیزد و خود را محبوب سازد. در حالی که انسان مؤمن با به خاطر آوردن لزوم اخلاص برای قبولی طاعات، به خواهش نفس خود که به آشکار ساختن آن عمل مایل است پاسخ «نه» می گوید و نفس خویش را از هر گونه عملی که موجب ریا و سُمعه پس از عمل شود باز می دارد. این رفتار همانند منّت نهادن پس از انجام عمل نیک است که قرآن کریم از آن نهی کرده، می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید، صدقات خویش را با منّت و اذیت باطل نکنید همچون کسی که مال خویش را برای ریا (تظاهر) خرج می کند و به خدا و معاد ایمان نمی آورد. حکایت او مانند سنگ صافی است که بر آن خاکی هست، باران تندی به آن رسیده و آن را صاف و سخت رها کرده است. آنها از آنچه کرده اند چیزی نمی برند، خدا گروه کافران را هدایت نمی کند».[41] همچنین فرموده است: «ای کسانی که ایمان آوردید، خدا و رسول را اطاعت کنید و کارهای خود را باطل نگردانید».[42]سفارش خداوند با تعبیر «باطل نکنید» به دنبال انجام کار نیک یا اطاعت از پروردگار آمده است، اما در حقیقت متضمن ترک عمل ناپسند است. بنابراین شکیبایی بر نگاهداری اعمال نیک، ذیل صبر در ترک می گنجد، نه صبر در عمل.
گاه اتفاق می افتد که مصادیقی از «صبر بر عمل» و «صبر بر ترک» پی درپی و به دنبال هم مطلوب است یا ضرورت می یابد؛ یعنی انسان می باید هر دو نوع صبر را توأمان در یک واقعه به جان بخرد. برای مثال، صبر در امر به معروف و نهی از منکر، نیازمند تحمل سختی عمل و نیز آسیب های آن از قبیل مذمّت و شماتت اطرافیان است. همچنین صبر در برابر اذیت های هم نوعان و نیز نیکی به آنان- مانند نیکی به کفار به قصد هدایت آنان با وجود بدی آنان، یا احسان به همسایگان بد یا خویشاوندان در برابر تقصیر و کوتاهی آنان- از جمله رفتارهایی است که در آنها شکیبایی دشوارتر خواهد بود. شکیبایی در جایی که اقتضای هر دو نوع صبر را دارد، از فضیلت مضاعف برخوردار است؛ زیرا دشوارتر است. ازاین رو می بایست پاداشی دوچندان داشته باشد. قرآن کریم در سوره قصص به این موضوع دقیق و ظریف توجه کرده، در بیان فضیلت این دسته از نیکوکاران و پاداشی که خداوند برای آنان در نظر گرفته است می گوید: أُولئِک یؤْتَوْنَ أَجْرَهُمْ مَرَّتَینِ بِما صَبَرُوا وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ ینْفِقُونَ.[43] اینها را دو بار پاداش دهند؛ زیرا شکیبایی کردند و بدی را به نیکی دفع نمودند و از آنچه روزی آنان کردیم، انفاق می کنند.
البته برخی از مفسران، جبران گناه را با عمل نیک، معنای عبارت وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ السَّیئَةَ دانسته اند،[44] اما به نظر می رسد اگر مقصود از آیه، معنای نخست باشد دو بار پاداش، توجیهی ندارد؛ اما اگر مقصود از آیه، معنای دوم یعنی پاسخ دادن خطای دیگران با رفتار پسندیده باشد، پاداش مضاعف خداوند برای این دسته از نیکوکاران توجیه منطقی دارد. این معنا را برخی دیگر از مفسران پذیرفته اند و نیکی مقابل بدی هم نوعان را مقصود از آیه می دانند و برخی دیگر، آیه را متضمن هر دو معنا دانسته اند.
دانشیار حقوق بینالملل دانشگاه تهران در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح کرد
یک پژوهشگر روابط بینالملل در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد