به گزارش جام جم آنلاین به نقل از حریم حرم، شهید مجید سلمانیان هر شهری که برای تبلیغ میرفت،
پولی دریافت نمیکرد. مردم میگفتند: قبل از آمدن شیخ مجید، جمعیت مسجد، از بیست نفر تجاوز نمیکرد. ولی با آمدن شیخ؛ توی مسجد، جای سوزن انداختن هم پیدا نمیشه.
مناطق محروم اطراف شهرهای فسا و داراب و روستاها و جزیرههای آخوند ندیده، از محلهایی بود که مجید برای تبلیغ محرم و صفر و ایام رمضان میرفت.
اولین بار بود اسم این روستاها را میشنیدیم. میگفتند این روستاها، خیلی قدیمیاند و اهالیاش هم سخت متعصب و به عاداتشان پایبند هستند.
شیخ مجید، به طب سنتی علاقهمند شده بود و چیزهایی یاد گرفت و مریضهای زیادی را در روستاهایی که میرفت، درمان میکرد.
او نبض پیرمردها و بچهها را میگرفت و از روی آن، بیماری اشخاص را حدس میزد. در یک روستا، طریقهٔ صحیح حجامت کردن را یاد گرفت. بیان مسائل دینی به زبان ساده، از جمله دلایلی بود که باعث میشد مردم این محلات فقیرنشین، به جلسات شیخ مجید مشتاق بشوند. با صبر و حوصلهٔ تمام، به پرسشهای شرعی جوانان، پس از تمام شدن منبرش، پاسخ میداد.
در یکی از شهرهایی که مسجدش خالی بود و عملاً از حالت مسجد بودن خارج شده بود، مجید، جلسات سخنرانی راه انداخت. بعد از گذشت چند ماه، در حیاط مسجد، جا برای ایستادن پیدا نمیشد. گزارش کرده بودند که شیخ مجید سلمانیان، پای اراذل و اوباش و لاتها را هم به مسجد باز کرده است، مسجد حرمت دارد، جای این جماعت نیست.
اما در پاسخ شنیده بودند؛ رسالت روحانیون همین است. کشاندن اقشار مختلف مردم، به مسجد و نشاندن آنها در پای منبر، وظیفهٔ روحانیت است.
***
مجید عادت داشت موقع سخنرانیهایش، اگر از مقامات ردهبالای شهر، کسی را در مسجد میدید، به مردم معرفی میکرد و از آن مقام میخواست به مشکلات مردم رسیدگی کنند.
در یک سخنرانی، قبل از خطبههای نماز جمعه، با دیدن دو تا از نمایندههای مجلس، در خلال صحبتها، به مردم در مورد حضور آنها اشاره کرد.
نمایندگان پس از تمام شدن سخنرانی، از شیخ مجید، گلایه کرده بودند که آن روز، تمام وقتشان را مردم گرفتند و آنها را از آمدن به نماز جمعه پشیمان کردند.
اما شیخ مجید وظیفهٔ آنها را همین میدانست و اهمیتی برای این حرفها قائل نبود. همهٔ آدمها، برایش یکسان بودند؛ چه کسی که لباس فاخر داشت، چه کسی که با جوراب وصلهدار و دستان پینهبسته، پای منبرش مینشست.
بر گرفته از کتاب «رستگاری در سحرگاه مبعث»
روایتی داستانی از خاطرات روحانی مدافع حرم، شهید «مجید سلمانیان»
نویسنده: بهناز قرهداغی
انتشارات: خط مقدم