به گزارش جام جم آنلاین ؛ ابن تیمیه بنیانگذار فکری وهابیت که در سال ۶۹۸ هجری قمری به تدریج آثار انحراف در وی ظاهر شد و انتشار افکار باطل او در دمشق و اطراف آن غوغایی به پا کرد و با مخالفت فقهای آن زمان روبرو شد که در نتیجه باعث انزوای ابن تیمیه شد و افکار و عقاید وی نیز به بوته فراموشی سپرده شد؛ ولی متاسفانه در قرن ۱۲ این افکار مجدداً منتشر شد و پس از آن سعودی با پشتیبانی قدرت های استعماری به ترویج آن پرداخت.
1. ابن تیمیّه بنیانگذار فکری وهابیت
احمد بن تیمیه در سال ۶۶۵ هجری قمری پنج سال پس از سقوط خلافت بغداد در حران از توابع شام به دنیا آمد و تحصیلات عالیه را در آن سرزمین به پایان برد. پس از حمله مغول به اطراف شام به همراه خانوادهاش به دمشق رفت و در آنجا اقامت گزید.
در سال ۶۹۸ هجری قمری، به تدریج آثار انحراف در وی ظاهر شد، خصوصاً به هنگام تفسیر آیه شریفه "الرَّحْمَٰنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَىٰ" (طه/ آیه ۵)، در شهر حماه برای خداوند تبارک و تعالی و جایگاهی در فراز آسمان ها (که بر تخت سلطنت تکیه زده است) تعیین کرد.
این تفسیر مخالف آیات قرآن چون: "لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ" (شوری/ آیه ۱۱) و " وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ" (اخلاص/آیه۴) می باشد که خداوند را از هرگونه تشبیه به صفات مخلوقات بازداشته است.
انتشار افکار باطل ابنتیمیه در دمشق و اطراف آن غوغایی به پا کرد، گروهی از فقهاء علیه او قیام کرده و از جلال الدین حنفی -قاضی وقت- محاکمه وی را خواستار شدند؛ ولی وی از حضور در دادگاه امتناع ورزید.
ابن تیمیه همواره با آراء خلاف خود، افکار عمومی را متشنج و معتقدات عمومی را جریحه دار می کرد؛ تا این که در هشتم رجب سال ۷۰۵ هجری قمری قضات شهر همراه با وی، در قصر نائب السلطنه حاضر شدند و کتاب 《الواسطیه》 وی قرائت شد. پس از دو جلسه مناظره با کمال الدین زملکانی و اثبات انحراف فکری و عقیدتی ابن تیمیه، او را به مصر تبعید کردند.(سید محمد حسینی قزوینی، ریشه های تاریخی وهابیت، ص۳)
افکار ابن تیمیه در منطقه شامات (که مهد علم و دانش بود)، با انتقاد و اعتراض علماء و دانشمندان مذاهب مختلف مواجه شد، که در نتیجه باعث انزوای ابن تیمیه گردید و افکار و عقاید وی نیز به بوته فراموشی سپرده شد. ولی در قرن ،۱۲ این افکار در منطقه نجد که از تمدن و فرهنگ بی بهره بود، مجددا منتشر شد و پس از آن سعودی، با پشتیبانی قدرتهای استعماری، به ترویج آن پرداخت. ( سید محمد حسینی قزوینی، ریشه های تاریخی وهابیت، ص۹)
2. برخی از عقاید وهابیت
۱. حرمت زیارت پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم.
۲. سجده بر تربت بدعت است.
۳. مراسم سوگواری پیامبران و صالحان بدعت است.
۴. قرائت قران برای میت بدعت است.
۵. گفتن "صدق الله العظیم" بعد از ختم قرآن بدعت است.
۶. آغاز نمودن جلسات با آیات قرآن بدعت است.
۷. دست کشیدن به پرده کعبه بدعت است.
۸. رفتن به غار حرا بدعت است.
۹. جشن تولد نوزادان و سالگرد ازدواج بدعت است.
۱۰. دعا کردن در کنار قبر رسول اکرم صلی الله علیه و آله به قصد اجابت بدعت است. (سید محمد حسینی قزوینی، وهابیت از منظر عقل و شرع، ص۱۲-۲۰)
3. گسترش تهاجم به شیعه، بعد از انقلاب اسلامی و انگیزه های آن
اندیشمندان اهل سنت از دیرباز، نگاهی نقادانه به فرهنگ و معارف شیعی داشته اند و همواره سوالات و شبهاتی را مطرح کرده اند. این رویکرد با ظهور وهابیت در شبه جزیره عربستان، روند وسیعتر و شدیدتری به خود گرفته است؛ و پس از پیروزی انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، این هجمه با روش های مدرن و با استفاده از رسانه های عمومی، مانند: اینترنت و ماهواره در سطحی وسیع گسترش یافته است.
تهاجم در سال های اخیر گسترش چشمگیری داشته است، به گونه ای که همه گروه ها، از مردم عادی گرفته تا اساتید، دانشجویان، دانشآموزان و حتی روحانیون کاروان های حج را هم در بر گرفته است.
با اینکه این شبهات، غالباً از افتراء و دروغ و یا جهل و نادانی سرچشمه گرفته است، از مسئولیت اساتید و دانش پژوهان در پاسخگویی به آن کاسته نمیشود؛ زیرا مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام هرگز تصور نمی کردند که فرهنگ غنی از شیعه بتواند، ملت ایران را این چنین به صحنه بیاورد که با دست خالی، ولی با قلبی آکنده از ایمان و عشق به اسلام، طومار حکومت تا دندان مسلح را - با آن همه حمایت های بی دریغ شرق و غرب- برای همیشه در هم بپیچد و به جای آن، حکومت اسلامی بر پایه فقه شیعه تاسیس نماید.
به همین جهت، مخالفان مکتب اهل بیت علیهم السلام، وقتی که با گسترش فرهنگ تشیع، موقعیت خود را در خطر میبینند، با تالیف کتاب های ضد شیعی، مملوء از تهمت و کذب، سعی در مخدوش کردن چهره نورانی مذهب شیعه را در سطح جهانی دارند. (سید محمد حسینی قزوینی، ریشه های تاریخی وهابیت، ص۱)
4. تهاجم علیه شیعه، چرا؟
در میان مذاهب اسلامی، تنها مذهب برخاسته از قرآن و سنت راستین رسول اکرم صلی الله علیه و آله، مذهب شیعه است این مذهب در مقایسه با دیگر مذاهب مورد تایید حکومت ها، بهترین و غنی ترین برنامه ها را در زمینههای فقهی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ارائه کرده است.
تشیع، در هیچ زمان و شرایطی، با ظلم و استبداد، سازش ننموده و تصمیم حکومت ها و حاکمان جور نشده است و بدین جهت همواره مورد تهاجم دشمنان بوده و حکومت های استبدادی، از هرگونه مبارزه و مخدوش کردن چهره نورانی است دریغ نورزیده اند.
شیعه با الهام از رهبر و پیشوای به حق خود، امیرمؤمنان علی علیه السلام که فرموده:
"كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي" (نهج البلاغه، نامه ۴۷) پیوسته با همه مظاهر استبداد در ستیز بوده و حمایت مظلومان و ستمدیدگان را شعار خویش ساخته است.
ولی در مکتب خلفا، نه تنها آثاری از مبارزه با زور پیشگان و حکومت های مستبد به چشم نمی خورد؛ بلکه تمام تلاش خود را در توجیه استبداد حکومت های جور به کار برده و با احادیثی که به رسول اکرم صلی الله علیه و آله نسبت دادهاند، به پیروان خود القا می که می کنند که وظیفه ملت، فرمانبرداری از حاکمان جامعه است؛ اگرچه دامن آنان به ظلم و استبداد آلوده باشد؛ زیرا آنها مسئول کارهای خویش و ملت نیز مسئول کارهای خود است:
"اسْمَعوا و أطيعوا فإنّما عَلَيْهِمْ ما حُمِّلوا و عَلَيْكُمْ ما حُمِّلْتم" (به نقل از صحیح مسلم، ج۶، ص۱۹)
آری! چقدر تفاوت است میان سخنانی که به بالاترین مقام یک مذهب (عمربن خطاب) نسبت دادهاند، که گفته:《اگر حاکم اسلامی ظلم پیشه کرد و شما را مورد ضرب و شتم قرار داد و از حقوق مسلم خود محروم ساخت و دستور خلاف دین و شریعت صادر کرد، وظیفه شما فرمانبرداری بی چون و چرا از اوست و همه اینها جزء دین است.》(به نقل از سنن بیهقی، ج۸، ص۱۵۹) و میان شعار سرور آزادگان حسین بن علی علیه السلام در روز عاشورا: "فَإنی لا أَرَی المَوتَ إلَّا السَّعادَةَ وَ الحَیاة مَعَ الظّالِمینَ إلّا بَرما" (به نقل از مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۲۴) که شهادت در راه مبارزه با ظلم و استبداد را سعادت، و زندگی در سایه حکومت ستم پیشه گان و سازش با استبداد گران را مایه ننگ می داند.
چقدر فرق است بین فقهای یک مذهب که فتوا میدهند:《هرگونه قیام و مبارزه با حاکمان فاسق و ستم پیشه خلاف شرع است.》و میان فقهای مذهبی که می گویند:《اگر سکوت دانشمندان دینی، باعث شود حاکمان ستمگر بر ارتکاب گناه و ایجاد بدعت جرأت پیدا کنند، بر آنان لازم و واجب است که سکوت خود را شکسته و در برابر ستمگران خروش برآورند:
"لو کان فی سکوت علماء الدین ورؤساء المذهب-أعلی اللّٰه کلمتهم-تقویة للظالم وتأیید له-والعیاذ باللّٰه-یحرم علیهم السکوت،ویجب علیهم الإظهار" (به نقل از شرح صحیح مسلم نوری،ج۱۲، ص۲۲۹)
نتیجه:
فرقه وهابیت و سایر مخالفان اهل بیت علیهم السلام برای ضربه زدن به شیعه از هیچ فعالیتی دریغ نمی ورزند و از هر وسیله و رسانهای برای رسیدن به هدف شان استفاده می کنند و به تبع آن، شیعه نیز باید تمام نیروی خود را برای مقابله با تهاجم آنها به کار گیرد.
هاجر طرفاوی مینابی
در یادداشتی اختصاصی برای جام جم آنلاین مطرح شد
یک کارشناس روابط بینالملل در گفتگو با جامجمآنلاین مطرح کرد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد
در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح شد